ای دل دیوانه دل من ، لبریز بهانه دل من
در خلوت خانه دل من ، از تنهایی گریه مکن
از تنهایی گریه مکن ، از تنهایی گریه مکن
از تیرگی زندگی ام ، چون سرشار از خستگی ام
از عادت دلبستگی ام ، از تنهایی گریه مکن
از تنهایی گریه مکن ، از تنهایی گریه مکن
می آید آن رفتهٔ من با آغوشی همچو وطن
حرف از سرگردانی نزن ، از تنهایی گریه مکن
از تنهایی گریه مکن ، از تنهایی گریه مکن
باید دلگیرم نکنی ، از دنیا سیرم نکنی
چون گریه زنجیرغم است ، بندهٔ زنجیرم نکنی
دریا بودم واره شدم ، بی تو چون بیراهه شدم
سایهٔ من تصویر تو شد ، چون قلبم درگیر تو شد
چون قلبم درگیر تو شد
می جوشد آن چشمهٔ مهتاب
در خلوت خود ای دل بی تاب
آرام باش آهسته بخواب ، از تنهایی گریه مکن
از تنهایی گریه مکن ، از تنهایی گریه مکن