طـرفداری- ستاره سابق تیم ملی پرتغال در برنامه رادیویی مایکل رابینسون ('Acento Robinson') شرکت کرده بود و به سؤالات زیر پاسخ داد:
- پیوستن به بارسلونا:
به دلایل مختلف انتقال به فوتبال ایتالیا ( جایی که در اصل می خواستم به آنجا بروم) غیرممکن بود و فرصتی به وجود آمد تا در اسپانیا بازی کنم. علیرغم اینکه نتوانستم راهی سری آ شوم، از انتقال به بارسلونا که در آن زمان از دوران بازی هدف من بود، خوشحال بودم. همچنین این انتقال به من فرصت همکاری نزدیک با اسطوره فوتبالی ام، یوهان کرایوف را داد، کسی که دیگر در کنار ما نیست.
- دوران حضور در بارسلونا:
دوران فوق العاده ای در آنجا داشتم. گذشته خود را انکار نمی کنم. هر اتفاقی که افتاد باید در خاطر بماند، این هم بخشی از کارنامه من بود و همچنین بخشی از تاریخ باشگاه است. بدون چیز هایی که آنجا یاد گرفتم دوران بازی من بسیار متفاوت می بود.
- توافق با فلورنتینو پرز برای انتقال به رئال مادرید:
من هرگز عهدی با فلورنتینو نبستم، بلکه این تعهد به رئال مادرید بود. فلورنتینو که یکی از نامزد های ریاست باشگاه بود، معامله ای با مدیر برنامه های من ترتیب داد، نه با من چون من قرارداد داشتم و نمی توانستم با کسی توافقنامه امضاء کنم. در طول آن زمان من و مدیر برنامه هایم یک رابطه گفتاری داشتیم و هیچ قراردادی بین ما نبود. آنچه که آنها می گویند دروغ است. آنچه بعداً اتفاق افتاد تصمیم من بود. با دیدن وضعیت و تعهد مدیر برنامه های من، تصمیم گرفتم که به رئال مادرید بپیوندم.
- جدال کرایوف و نونیز:
می توانیم از گذشته درس بگیریم. دنبال کسی نیستم که سرزنش کنم و خود را نیز قربانی قلمداد نمی کنم. در آن زمان رئیس باشگاه در مورد وضعیت موجود به من اطلاع داد هیچ مراقبتی از من نکرد که در نهایت به انتقال من ختم شد. نونیز به من گفت 'برای من پول بیاور و بعداً می توانی جدا شوی'، و در نهایت همین اتفاق افتاد.
- واکنش ها هنگام جدایی از بارسلونا:
مطمئن نیستم که آماده چنین انتقالی بودم، نمی دانستم که واکنش ها به چه صورت خواهد بود. شما تصمیمی می گیرید و امیدوار هستید که در سطح حرفه ای و احساسی بهترین عملکرد را داشته باشید. هیچ تصوری نداشتم که چگونه از من استقبال خواهد شد. در آن زمان متفاوت بود، رئال مادرید یک دوره انتقالی را پشت سر می گذاشت و به عنوان بازیکن شما مجبور بودید که بیرون رفته و مرتباً با رسانه ها صحبت کنید. حالا مراقبت بیشتری از بازیکنان می شود.
- بازگشت به نوکمپ:
بازی کردن مقابل 100,000 نفر که علیه شما هستند و انتظارش را دارید، در مقایسه با زمانی که انتظارش را ندارید، کاملاً متفاوت است. بنابراین اگر در برنابئو هو می شدم وضعیت خیلی بدتر بود. همین باعث شد که تصور کنم دوران بازی ام تمام شده است. مردم در مورد خشونتی که بازگشت من برانگیخت صحبت نمی کنند... این روز ها لوئیز فیگو به عنوان یک پسر بد شناخته می شود، اما چه کار می توانستم بکنم؟
- اولین فصل حضور در مادرید:
از قهرمانی در لیگ بسیار خوشحال بودم. کسب عنوان قهرمانی در اولین فصل حضورم برای من بسیار راضی کننده بود چرا که باید با فشار عظیمی مقابله می کردیم.
- فصل دوم:
رئال مادرید فوق العاده قدرتمند بود و ما عناوین مهمی فتح کردیم. فتح لیگ قهرمانان اروپا کمک زیادی به ما کرد. به رغم مصدومیت زانوی من، فصل فوق العاده ای بود و از فتح عناوین بسیار راضی و خوشحال بودم و در سطح شخصی واقعاً این را می خواستم.
- فصل سوم:
بعد از شرکت در یک جام جهانی وحشتناک نگرانی اصلی من این بود که در طول تابستان و قبل از آغاز فصل سوم آمادگی خود را حفظ کنم. من بعد از تعطیلات دوباره خود را در تیم ثابت کردم و فصل را بدون هیچگونه درد جدی آغاز کردم. و فتح دو عنوانی قهرمانی دیگر فوق العاده بود.
- فصل آخر حضور در رئال مادرید:
فصل آخر من فصل عجیبی بود. داشتن سه مربی در طول فصل بسیار متفاوت تر از تجاربی بود که به آن عادت کرده بودم. کاماچو روی کار آمد اما دوران بسیار کوتاهی را در باشگاه سپری کرد. بعد از او رمون آمد و بعد از آن واندرلی لوکزامبورگو در ژانویه هدایت تیم را به عهده گرفت. وقتی اینطور شروع می کنید، باید انتظار داشته باشید که اوضاع بد پیش خواهد رفت.
- امضای قرارداد با اینتر میلان:
خوش شانس بودم که در دوره ای از تاریخ اینتر به این باشگاه پیوستم که تسلط داشتند. وقتی که تصمیم به جدایی از رئال مادرید گرفتم، پیشنهاداتی از انگلستان داشتم اما وقتی که شانس بازی در ایتالیا برای من پیش آمد ملاقاتی با موراتی داشتم و سپس تصمیم خود را گرفتم. این یک چالش حرفه ای و شخصی بود، می دانستم که می توانم در بالاترین سطح به بازی ادامه دهم و در آن زمان در مادرید بازی نمی کردم.