1- تاریخ سازی فان باستن، مقابل آلمانی های منفور !
فینال جام جهانی 1974، جایی بود که رویاهای هلندی ها برای قهرمانی در جهان در هم شکست. آلمان در اون فینال کذایی برای هلندی ها، تونست برنده باشه تا هلندی ها حس نفرتشون به آلمانی ها 2 برابر بشه. هلندی ها سال ها دنبال فرصتی برای انقام بودند. سال ها گذشت و هلند در نیمه نهایی یورو 88 مقابل آلمان قرار گرفت. هلندی ها 14 سال برای همچین فرصتی صبر کرده بودن. فرصتی که بتونن توش انتقام خودشون رو از فوتبال آلمان بگیرن.
بازی اسیر حواشی فوق العاده ای بود.حس تنفر هلندی ها نسبت به آلمانی ها باعث شده بود این بازی حساسیت های خیلی زیادی رو داشته باشه. دیوید وینر به عنوان نویسنده هلندی اعتقاد داره که هیچ شبی در دنیای فوتبال تا اون حد تاریخی و کینه ورزانه نبوده و نیست !
بازی شروع شد و هوادار ها شروع به دیدن یک بازی زیبا کردن. بازی ای که چیزی کم نداشت و 2 تیم تنفر از همدیگه رو توی زمین و سبک بازیشون به نمایش می زاشتن. گل اول رو آلمانی ها توسط لوتهار ماتیوس زدن. چند دقیقه بعد اما جادوی فان باستن شروع شد. فان باستن با یک حرکت فوق العاده توپ رو به رونالدو کومان رسوند تا این بازیکن نتیجه رو مساوی 1-1 مساوی کنه. فان باستن تازه موتورش گرم شده بود !
3 دقیقه مونده به پایان بازی، یک توپ بلند روی دروازه آلمانی ها ارسال شد و یورگن کوهلر توپ رو دفع کرد. به نظر می رسید خطر دفع شده اما توپ زیر پای فان باستن رسید تا این بازیکن درست مثل گرد مولر - که 14 سال قبل گل پیروزی آلمان ها برابر هلندی ها رو زده بود - دروازه آلمان رو باز کنه و تیمش رو به پیروزی برسونه. گلی که به قول خودش " بیشتر می شه گفت هل دادنِ توپ بود تا ضربه زدن بهش ! "
این بازی قطعا از یک بازی فوتبال بیشتر بود. سیمون کوپر نویسنده هلندی در مورد این بازی نوشت " این بازی فقط جوابی برای مقاومتی که ما از خودمون نشون ندادیم نبود، بلکه در مورد جنگی که توش پیروز نشدیم هم بود ! " صحبتی که مستقیم به جنگ های های جهانی و درگیری این 2 کشور اشاره داشت. هلند در اون تورنمنت برای اولین بار در یک تورنمنت بین المللی قهرمان شد. قهرمانی که می شه گفت انگیزش، از پیروزی مقابل دشمن دیرینه در هلندی ها پدید اومد. این بازی رو میشه سیاسی ترین بازی تاریخ فوتبال، که سیاست مردان هیچ نقشی توش نداشتن بدونیم !!
" فینال سال 74 یه انگیزه خاصی به من و بقیه بازیکنا داده بود. طوری که به خودمون گفته بودیم ایندفعه دیگه باید بریم اون بیرون و آلمان ها رو شکست بدیم . ! " هانس ون بروکن
-
" این بازی قشنگ انعکاس اون فینال 74 بود. فقط ایندفعه همه چی عوض شده بود ! " وینر خبرنگارهلندی.
-
" انتقام، گرفته شد ! " تیتر زونامه دی تلگراف
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
2 - صحنه ی رزمی، داخل مستطیل سبز !!
آلمان غربی در مقابل فرانسه. نیمه نهایی جام جهانی 1982 ! یک بازی که ار لحاظ فوتبالی چیزی کم نداشت اما خیلی ها اونو بیشتر به خاطر بلایی که اشماچر دروازبان تیم آلمان سر پاتریک باتیستون اوورد یادشون میاد. دقیقه 56 بازی بود و نتیجه 1-1 مساوی. مشیل پلاتینی صاحب توپ بود و تو یک لحظه یکی از اون پاس های فوق العاده ی خودش رو سمت محوطه جریمه آلمان ها فرستاد. توپ به صورت خیلی عجیب از بین 2 مدافع آلمان که نتونسته بودن خودشون رو جمع کنن رد شد. نه تنها توپ، بلکه پاتریک باتیستون هم تونست با یک فرار زیبا خودش رو از کمند مدافع های آلمانرها کنه و به توپ برسه. پاتریک به توپ رسید، اما نتونست کار رو تموم کنه. حتی نفهمید که بعد از رسیدنش به توپ، چه اتفاقی براش افتاد !
دروازبان تیم آلمان یعنی اشماچر برای دفع توپ از دروازه بیرون اومد و به هوا پرید. روی هوا، اشماچر یک چرخشی به بدن خودش داد و باعث شد استخوان کناری باسنش با قدرت تمام به صورت پاتریک برخورد کنه. پاتریک روی زمین افتاد و خیلی سریع بیهوش شد !! عوامل پزشکی با سرعت خودشون رو به پاتریک رسوندن. اوضاع انقدر برای پاتریک وخیم بود سریع از زمین بیرون بردنش و راهی بیمارستان کردن. 2 تا از دندون های این بازیکن بر اثر این ضربه خرد شده بود.بازی هم دقایق زیادی رو متوقف شده بود و اشماچر هم بی خیال کنار دروازه ایستاده بود و منتظر زدن ضربه دروازه بود. خطای پنالتی که هیچ، اشماچر حتی کارتی هم بابت این برخورد از داور نگرت !
این صحنه انقدر برای فرانسوی ها دردآور بود که چند وقت بعد و در یک نظرسنجی مردمی، اشماچر به عنوان منفور ترین آلمانی تاریخ برای فرانسوی ها اعلام شد. حتی بالاتر از آدولف هیتلر ! اشماچر اون زمان نماینگر دقیق سبک بازی آلمان ها بود. بردن در هر صورت و به هر روشی ! اون بازی به پنالتی کشیده شد و آلمان با درخشش همین اشماچر که 2 پنالتی رو مهار کرد، راهی فینال شد !
" این مسائل تو دنیای حرفه ای عادیه . بهش بگین من پول دندون های جدیدش رو می دم !!! " اشماچر دروازبان تیم ملی آلمان در جواب اینکه چرا عکس العملی به مصدوم کردن باتیستون نشان ندادی !
-
" نبضش نمی زد. رنگش هم به کل پریده بود ! " میشل پلاتینی در مورد حال باتیستون بعد از برخورد !
-
" اگه دوباره در همون شرایط قرار بگیرم، باز همون کار رو می کنم ! شاید باور نکنید ولی من واقعا فقط برای دفاع توپ رفتم ! " اشماچر، 15 سال بعد از این اتفاق.
-
" اگه اون زمان بهم فرصت داده می شد تا دوباره صحنه رو نگاه کنم، فکر کنم اشماچر رو از بازی اخراج می کردم. " چارلز کوروِر داور بازی !
-
" توی اون 2 ساعت که ما بازی کردیم، تمام احساسات روانشناسی ای که توی زندگی می تونید فکرش رو بکنید دور هم جمع شده بودن. هیچ فیلم یا بازی ای نمی تونه اون حجم از احساسات رو توی خودش جا بده یا بیانش کنه! یک بازی کامل، قوی و شاهکار ! " میشل پلاتینی
-
" اگه راستش رو بخوایید الان پشیمون هستم که چرا نرفتم توی بیمارستان و به باتیستون سر بزنم. حقیقتش می ترسیدم. می ترسیدم چون فکر میکردم خیلی بد بهش صدمه زدم. طوری که رفته باشه توی کما ! " اشماچر، سال ها بعد از این اتفاق.
-
" هیچ حس تنفری از هیچ کسی ندارم ! " باتیستون در سال 2008
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
3 - ضربه ی پایانی !
در فینال سال 1998 زیدان با استفاده از سرش تاریخ سازی کرد و اسم خودش رو تو تاریخ ثبت کرد. تو سال 2006 و یک فینال دیگه، زیدان باز هم با همون سرش تاریخ سازی کرد اما با یک تفاوت. اونجا زیدان با سرش به توپ ضربه زد و توپ وارد دروازه شد و زیدان شروع به خوشحالی کرد، اما در سال 2006 زیدان با سرش به سینه ی مارکو ماتراتزی مدافع ایتالیا کوبید و ماتراتزی به زمین افتاد و زیدان اخراج شد و آهسته آهسته از کنار جام به بیرون زمین رفت !
دقیقه 110 فینال بود که این 2 بازیکن تو یک یارگیری داخل محوطه با هم درگیر شدن و ماتراتزی پیراهن زیدان رو کشید. این 2 نفر چند جمله ای بین هم رد و بدل کردن و زیدان به سمت زمین خودشون برگشت. در حال رفتن بود که به یکباره زیدان وایساد، به سمت ماتراتزی برگشت و یک ضربه سر محکم به سینه ی این بازیکن زد. ماتراتزی نقش بر زمین شد و داور چهارم که این صحنه رو دیده بود. به داور بازی گزاش کرد که زیدان ضربه ای رو به ماتراتزی وارد کرده. بعد از مشورت با کمک های خودش، داور بازی زیدان رو در آخرین بازی ملی خودش و در فینال جام جهانی، اخراج کرد. اخراجی که یک صحنه تراژیک رو رقم زد. زیدانِ با وقار آهسته از کنار جامِ جهانی رد شد! جامی که می تونست دقایقی بعد تو دستان زیدان قرار بگیره و بالا بره، حالا شاهد رد شدن زیدان از کنارش بود.
شاید اگه زیدان اخراج نمی شد، فرانسه الان به عنوان قهرمان سال 2006 شناخته می شد. زیدان استاد زدن ضربات پنالتی بود و می تونست زننده همون یک ضربه ای باشه که باعث باختن فرانسه شد ! زیدان در آخرین بازی فوتبال خودش، چهاردهمین کارت قرمزش رو هم گرفت و به فوتبال خودش پایان داد. یک پایان تلخ برای یکی از بزرگترین فوتبالیست های تاریخ فوتبال.
" اگه لباس منو می خوای، بهت می دم! اما بعد از بازی ! " زین الدین زیدان خطاب به مارکو ماتراتزی مدافع ایتالیا.
-
" لباست ؟ نه. من ترجیح میدم یه هرزه مثل خواهر تو رو داشته باشم ! " جمله ای که مارکو ماتراتزی خطاب به زیدان گفت و باعث خشم این بازیکن شد.
-
" دیدن اینکه اون اینطوری به دوران فوتبالش پایان داد، ناراحت کنندس ! " ریموند دومنک، سرمربی وقتِ تیم ملی فرانسه.
-
" بیایید یادمون نره که تحریک کردن اصلا کار خوبی نیست. من هیچ زمانی هیچکسی رو تحریک نکردم. این کار وحشتناکه ! بدتر از اون اینه که به تحریک کردن واکنش نشون بدی ! " زین الدین زیدان
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
4 - تشنج قبل از فینال !
ستاره ی اصلی برزیل در جام جهانی 1998 بدون شک کسی نبود جزء رونالدو. جوانی که دنیای فوتبال رو متحیر کرده بود و تونسته بود با گل ها و بازی های بی نظیرش برزیل رو به فینال مسابقات برسونه. اما صبح روزی بازی فینال یک خبر کل مردم دنیا رو توی بهت فرو برد. رونالدو نمی تونه در فینال بازی کنه ! این خبری رود که رسما اعلام شد. اما درست 40 دقیقه قبل از شروع بازی، رونالدو وارد ترکیب اصلی تیمش شد. این چیزی بود که در رسانه ها اعلام شد. اما واقعیت چی بود ؟! واقعیت خیلی خیلی ترسناک تر از این حرفا بود
روز بازی، رونالدو تو اتاقشو کنار روبرتو کارلوس و ادموندو در حال صرف ناهار بود که به یک باره دچار تشنج می شه. دهنش کف می کنه و دچار یک لرزش شدید میشه. کارلوس با دیدن این صحنه از ترس شروع به جیغ و فریاد می کنه و کمک می خواد. از اتاق میره بیرون و به همه ی در ها می کوبه تا یه نفر به کمک رونالدو بیاد. سزار سامپایو دیگر بازیکن تیم برزیل خیلی سریع خودش رو به رونالدو می رسونه. اون زبون رونالدو رو از دهنش در میاره تا جلوی خفگی رونالدو رو بگیره.بعد از این کار رونالدو آروم می شه ولی به هوش نمیاد. بلکه به یک خواب عمیق فرو می ره !
اردوی تیم ملی برزیل بهم ریخته بود. همه و همه در مورد این صحبت می کردن که رونالدو بازی می کنه یا نه. اصول و قواعد می گفتن باید اول ازش چند تا تست گرفت تا مشخص بشه می تونه بازی کنه یا نه ولی زمان برای این کار نبود. برای همین زاگالو بعد از مشورت با پزشک تیمش، تصمیم گرفت به رونالدو بازی بده. به همه ی اعضای تیمش هم دستور داد تا بعد از فینال کسی حق نداره چیزی از این قضیه بفهمه.
برزیل اونشب با رونالدو وارد زمین شد اما برزیلِ همیشگی نبود !! انگار بازیکنا سنگین شده بودن. رونالدو نمی تونست کار خاصی بکنه و تو یک صحنه هم فابین بارتز برخورد بدی باهاش داشت که رونالدو با خوش شانسی بلایی سرش نیومد !! رونالدو، بهترین بازیکن دنیا درست قبل از بزرگترین بازی عمرش مریض شد و نتونست بازی خودش رو ارائه کنه. زخمی که فقط یک قهرمانی دیگه تو جهان می تونست التیامش بده. اتفاقی که افتاد و برزیل سال 2002، با درخشش همین رونالدو قهرمان جهان شد.
" وقتی اون شروع به تشنج کرد من هُل و نا امید شده بودم. خیلی صحنه ی دردناک و سنگینی بود ! " ادموندو هم اتاقی رونالدو.
-
" بعد ازاین اتفاق همه به اتاقاشون برگشتن تا استراحت کنن. اما خب می دونید بعد ازهمچین اتفاقی هیچ چیز دیگه مثل قبل نیست. من هم اتاقی رونالدو بودم و همه چیز رو می دیدم. هر چند دقیقه یک بار یکی از بازیکنای تیم میومد توی اتاق و با یک حالت گرفته رونالدو رو تماشا می کرد. رونالدویی که مثل یک بچه آروم خوابیده بود ! " ادموندو.
-
" من رونالدو رو برای بازی انتخاب کردم. آیا این دلیل باختمون بود ؟! به هیچ عنوان. دلیلِ باخت ما اثری بود که این اتفاق روی بقیه بازیکنای تیم گذاشت. اون حالت افسردگی و نا امیدی ! " ماریو زاگالو سرمربی وقتِ تیم ملی برزیل.
-
" تصور کنید من جلوی بازی کردنش رو تو فینال می گرفتم ! ! اونوقت می دونید چی می شد ؟! هیچی فقط باید فرار میکردم و می رفتم تنها توی قطب جنوب زندگی می کردم ! " لیدیو تولِدو، دکتر تیم ملی برزیل.
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
5 - در هم شکستن غرور انگلیس ها
اونا بهترین تیم دنیا بودن. در اون زمان یعنی قبل از شروع جام جهانی 1950، هیچ تیمی از تیم انگلستان بهتر نبود. اما خب همه ازشون متنفر بودن ! چرا ؟ چون یک غرور فوق العاده زیادی داشتن و هر روز ادعا می کردن که ما بهترین تیم دنیاییم. حرفشون هم کاملا درست بود اما مردم دوست نداشتن این حرف ها رو هر روز بشنون. اونا بهترین بودن و همینطور مخترع ورزش فوتبال. واس همین سر تا پا غرور چیزی بود که تیم ملی انگلیس رو تشکیل میداد.
اینکه می گم اونا بهترین بودن دلیل داره. درسته اونا تازه داشتن اولین حظور خودشون تو جام جهانی رو تجربه می کردن اما قبل از شروع جام جهانی 1950 و سفر به برزیل، انگلیس تونسته بود قهرمان دوره ی قبل یعنی ایتالیا رو 4-0 شکست داده بده و پرتغال رو با 10 گل تحقیر کرده بکنه. اولین بازیشون در جام جهانی هم با نتیجه 3-1 مقابل شیلی پیروز شدن.
بازی دوم این تیم مقابل تیم ملی آمریکا بود. تیمی که بازیکناش شغل اصلیشون فوتبال نبود و بیشترشون یا معلم بودن یا پستچی !! جو گاتِینس تازه ساعاتی قبل از بازی به تیم اضافه شده بود این تیم تو 7 بازی قبلیش 45 گل خورده بود و فقط 2 گل زده بود !! همه چی برای یک بازی ساده برای انگلیس محیا بود. انگلیسی که با غرور وارد زمین شد.
بازی شروع شد و انگلیسی ها رو دروازه ی آمریکا خراب شدن. اما هر چی می زدن یا بیرون می رفت و یا به تیرک دروازه برخورد می کرد. انگلیس انگار طلسم شده بود طوری که هر چی می زدن راهی به دروازه آمریکا پیدا نمی کردن. تا اینکه دقیقه 37 بازی والتر باهِر یک شوت از راه دور رو به سمت دروازه انگلیس شلیک کرد. ویلیامز دروازبان انگلیس برای گرفتن توپ از دروازه بیرون اومد اما در میان راه یهو سر و کله ی گاتِــیـنـس پیدا شد و با سر خودش یک اثر کوچیک روی توپ گذاشت. همون اثر کافی بود تا توپ وارد دروازه بشه و آمریکا 1 گل جلو بیفته. 1 گلی که برنده بازی رو مشخص کرد. انگلیس بعد از اون نتونست گلی به آمریکا بزنه.
اولین شگفتی تاریخ جام جهانی تو این بازی رقم خورد. این شکست انقدر برای انگلیسی ها سخت بود که باعث شد روحیه این تیم نابود بشه طوری که بازی بعدی خودش به اسپانیا رو هم ببازه و به کل از مسابقات حذف بشه ! غرور انگلیسی ها در اون بازی به معنای واقعی کلمه خُرد شد !
" چقدر بد و مسخره بود ! نمیشه فردا دوباره باهاشون بازی کنیم ؟! " ویلف مانیون، بازیکن وقتِ تیم ملی انگلیس.
-
" اوه اوه ! من دلم برای اون عوضی ها می سوزه ! اونا از فردا چطوری می خوان زندگی اونم وقتی می دونن ما شکستشون دادیم ؟!!!! " هری کیوف بازیکن وقت تیم آمریکا بعد از بازی.
-
" الان 60 سال گذشته و من فقط می دونم خیلی ها خیلی وقته دارن تلاش می کنن تا اون بازی از یادشون بره ! " برت ویلیامز دروازبان وقت تیم ملی انگلیس در سال 2010
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
در قسمت بعد خواهید خواند :
" من به شما دستور میدم که یک یا دو بازی رو ببرید ! " کیم ایل سونگ، رهبر کره ی شمالی ( انفجار چشم بادامی ها ! )
/ / /
" ببتو اعتماد به نفس کافی برای زدن ضربه رو نداشت چون تو طول فصل مقابل آستون ویلا و اویدو پنالتیش رو خراب کرده بود. معمولا ضربات پنالتی رو من می زدم اما خب من توی زمین نبودم. واس همین یوکیچ پشت توپ رفت ! " ( ترس، مانع قهرمانی دپورتیو ! )
/ / /
" اون حادثه تا سال ها رو من تاثیر گذاشت. بدترین لحظه عمر فوتبالی من بود. هنوز که هنوز کابوسش رو شبا می بینم . " روبرتو باجو ( لغزش قهرمان ! )
/ / /
" ببین. دیگه هیچ وقت نمی تونی به ایتالیا برگردی !! " یک بازیکن ناشناخته از تیم ملی ایتالیا !! ( بهترین بازی قرن. )
/ / /
" اون روز یک طوفان از داخل استادیوم گذشت. طوفانی که اسمش جرج بست بود ! " ( بازگشت شکوهمندانه ی یونایتدی ها به اروپا ! )