طرفداری | چند ماه پس از بازنشستگیاش، در زمانی که منچستریونایتد هنوز قهرمان انگلیس بود، سر الکس فرگوسن در تئاتر لاوری برای رویدادی به منظور تبلیغ زندگینامه جدیدش حاضر شد.
از او دعوت شد تا روی صحنه دربارهٔ برخی از موضوعاتی که در کتاب جدیدش به آنها پرداخته بود، بیشتر توضیح دهد. ترکیب مخاطبانش به این معنی بود که او باید در انتخاب کلماتش دقت میکرد؛ بهویژه وقتی صحبت از تسویهٔ حساب با بازیکنان سابق بسیار محبوب یونایتد مانند دیوید بکام، روی کین و رود فن نیستلروی میشد. او در مورد یکی دیگر از موضوعات مورد علاقهاش، یعنی لیورپول، در موضع امنتری قرار داشت.
او از موفقیتهایش گفت: اینکه چگونه در اواسط دهه ۱۹۸۰، زمانی که به منچستر رسید، مأموریت خود را «پایین کشیدن آنها از تخت پادشاهی لعنتیشان» قرار داده بود؛ چگونه یونایتد در دهه ۱۹۹۰ جای آنها را به عنوان نیروی مسلط فوتبال انگلیس گرفت؛ چگونه او و بازیکنانش در مقاطع مختلف دهه ۲۰۰۰ رقبای خود را از پیش رو برداشتند؛ و چگونه، تا زمان بازنشستگیاش در سال ۲۰۱۳، یونایتد با ۲۰ عنوان قهرمانی لیگ در مقابل ۱۸ عنوان قهرمانی آنها، دست بالاتر را داشت.
او در آن شب اکتبر ۲۰۱۳ با خنده گفت: «نکته عالی این است که هواداران جوان ما که اکنون بزرگ میشوند، حتی زمانی که لیورپول موفق بود را به یاد نمیآورند!»
در روزهای آینده، شاید حتی در شامگاه چهارشنبه، اما به احتمال زیاد در آخر هفته، قهرمانی لیورپول در انگلیس قطعی خواهد شد.
این اتفاق به دلایل متعددی مهم خواهد بود: این واقعیت که مربی آنها آرنه اشلوت در اولین تلاش خود به این مهم دست یافته است؛ این واقعیت که تنها قهرمانی دیگر آنها در لیگ برتر، در طول همهگیری کووید ۱۹ و محدودیتهای قرنطینه به دست آمد، به این معنی که این اولین بار از سال ۱۹۹۰ خواهد بود که آنها در مقابل هواداران خود تاجگذاری میکنند.
از دیدگاه تاریخی اما، از همه مهمتر این واقعیت است که این بیستمین قهرمانی آنها در لیگ خواهد بود. این با رکورد یونایتد که در سال ۲۰۱۳ به ثبت رسید، برابری خواهد کرد؛ رکوردی که آنها دو دهه صرف جبران و در نهایت پیشی گرفتن از آنچه یک کسری غیرقابل جبران به نظر میرسید، کردند.
در سالهای پایانی دوران فرگوسن، این موضوع برای یونایتد به یک وسواس برای مربی، بازیکنان و هواداران تبدیل شده بود. پس از اینکه یونایتد در سال ۱۹۹۳ به ۲۶ سال انتظار برای قهرمانی در لیگ پایان داد، در فصل بعد در آنفیلد با بنری روبرو شدند که به آنها میگفت «وقتی ۱۸ قهرمانی کسب کردید برگردید».
در اواخر سال ۲۰۰۹، هواداران یونایتد با بنری به مرسیساید سفر کردند که روی آن نوشته شده بود: «شما به ما گفتید وقتی ۱۸ قهرمانی کسب کردیم برگردیم... ما برگشتیم.»
بنر هواداران منچستریونایتد در آنفیلد: «گفتید وقتی ۱۸ قهرمانی کسب کردیم برگردیم... ما برگشتیم»
در سال ۲۰۰۹، ریو فردیناند از «رضایت مضاعف» ناشی از رسیدن به تساوی صحبت کرد و افزود که «قطعاً هدف بعدی پیشی گرفتن از آن رکورد است». همتیمی او، گری نویل، که اغلب از اینکه چگونه لیورپول دوران کودکیاش را به عنوان هوادار یونایتد خراب کرده بود صحبت کرده است، گفت: «رسیدن به ۱۹ قهرمانی قبل از آنها و تبدیل شدن به پرافتخارترین تیم انگلیس، برای ما بسیار بزرگ خواهد بود.»
آنها این کار را کردند. فردای روزی که یونایتد نوزدهمین قهرمانی رکوردشکن خود را در می ۲۰۱۱ به دست آورد، دو تن از هواداران آنها بلیت بازی خانگی لیورپول مقابل تاتنهام هاتسپر را تهیه کردند و موفق شدند بنری را در انتهای جایگاه آنفیلد رود باز کنند که روی آن نوشته شده بود «منچستریونایتد، ۱۹ بار» - و یک همدست سوم در جایگاه اصلی از آن عکس گرفت - قبل از اینکه با ماشینی که بیرون منتظر بود، به سرعت فرار کنند.
همانطور که استیون جرارد در زندگینامه خود گفت: «اینکه ما همچنان روی ۱۸ قهرمانی در لیگ گیر کرده بودیم در حالی که یونایتد، که دههها از ما عقبتر بود، پشت سر هم قهرمان میشد، مرا آزار میداد.»
در زمان بازنشستگی فرگوسن در سال ۲۰۱۳، نتیجه ۲۰-۱۸ به سود یونایتد بود و به نظر میرسید تغییر قدرت دائمی باشد. لیورپول کیلومترها عقب بود، زیرا در آن فصل هفتم، و در سه فصل قبل از آن هشتم، ششم و هفتم شده بود. اگرچه پس از بازنشستگی نهایی فرگوسن مدتی طول کشید تا یونایتد خود را وفق دهد، امپراتوری ساخته شده توسط او طی دو دههٔ گذشته به اندازه کافی قوی به نظر میرسید که دوام بیاورد.
اما یونایتد هشدارهای تاریخ - هم لیورپول و هم خودشان - را نادیده گرفته بود.
در روزی که منچستریونایتد بیستمین قهرمانی لیگ برتری خود را در سال ۲۰۱۳ جشن میگیرد
سر الکس فرگوسن جام قهرمانی را بالای سر میبرد
زمانی که منچستریونایتد در سال ۱۹۶۷ قهرمان شد، با آرسنال و لیورپول در هفت عنوان قهرمانی لیگ به برابری رسید. سه سال بعد از آن، اورتون به آنها پیوست، اگرچه این آرسنال بود که در سال ۱۹۷۱ برای اولین بار به تعداد هشت قهرمانی رسید.
در سالهای بعد، لیورپول به نیروی مسلط فوتبال انگلیس تبدیل شد و بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰، ۱۱ عنوان قهرمانی، چهار جام باشگاههای اروپا، دو جام یوفا، سه جام حذفی و چهار لیگ کاپ را به دست آورد. دست به دست شدن نیمکت تیم از بیل شنکلی به باب پیزلی و سپس به جو فاگان و کنی دالگلیش و از یک تیم موفق به تیمی دیگر، تقریباً بدون نقص بود؛ بازیکنان بزرگ آمدند و رفتند، اما فلسفه «اتاق تصمیمگیری» آنفیلد پابرجا ماند.
در مقابل، یونایتد رو به زوال رفت. موفقیت آنها در جام باشگاههای اروپا در سال ۱۹۶۸ که در بین باشگاههای انگلیسی بی سابقه بود، نه به عنوان سکوی پرتابی برای افتخارات بیشتر، بلکه به عنوان پایان سفری احساسی تلقی شد که در آن سرمربی افسانهای آنها، مت بازبی، باشگاه و تیم را از خاکسترهای فاجعه هوایی مونیخ بازسازی کرده بود.
بازبی یک سال بعد از سمت خود کنارهگیری کرد و تصور میکرد که باشگاه تحت هدایت ویلف مکگینس روز به روز قویتر خواهد شد.
اما به نظر میرسید هم مکگینس و هم جانشین او، فرانک اوفارل، از بزرگی این شغل، که علاوه بر تلاش برای پر کردن جای خالی بازبی، شامل مشکلات کنار آمدن با افول بابی چارلتون و مشکلات خارج از زمین جورج بست نیز میشد، دستپاچه شده بودند. پس از یک ناکامی نزدیک در فصل ۷۳-۱۹۷۲، یونایتد در سال ۱۹۷۴ سقوط کرد.
در شرایطی که منچستریونایتد به دستهٔ پایینتر سقوط میکند
هواداران پیش از سوت پایان، به زمین مسابقه یورش می برند
آنها تحت رهبری تامی دوچرتیِ کاریزماتیک مستقیماً به لیگ بازگشتند و در فصلهای ۷۶-۱۹۷۵ و ۸۰-۱۹۷۹ برای قهرمانی در لیگ با لیورپول رقابت کردند، همچنین در فینال جام حذفی ۱۹۷۷ آنها را شکست دادند، اما هر تجدید قوا - هر موفقیت در جام و هر چالش کوتاه و محکوم به شکست برای قهرمانی - با یک پسرفت همراه بود.
دوچرتی، دیو سکستون، ران اتکینسون... همه این مربیان لحظات خوبی داشتند، اما نتوانستند گام نهایی را بردارند. خریدهای گرانقیمت، که به عنوان آخرین قطعات پازل قهرمانی در نظر گرفته میشدند، اغلب تناسب خوبی نداشتند و کل عملیات از نو آغاز میشد.
تا زمانی که فرگوسن در سال ۱۹۸۶ از باشگاه اسکاتلندی آبردین به منچستر آمد، ۱۹ سال از آخرین قهرمانی یونایتد میگذشت. در پایان دهه ۱۹۸۰، یک ربع قرن در حال نزدیک شدن بود.
اما در طول دهه ۱۹۸۰، در حالی که جامها همچنان به لیورپول میرسیدند، مدیر اجرایی فقید باشگاه، پیتر رابینسون، هشدار میداد که «اگر آن جماعت در جاده ایست لانکس روزی متحد شوند، ما به دردسر خواهیم افتاد.»
دقیقاً همین اتفاق افتاد. حتی اگر، وقتی صحبت از پایین کشیدن لیورپول از جایگاهش شد، بیشتر شبیه یک خودتخریبی بود، درست مانند اتفاقی که یک نسل قبل در منچستریونایتد افتاد.
چرا لیورپول در دههٔ ۱۹۹۰ رو به زوال رفت؟
این یک داستان طولانی و پیچیده است که در مقالهای دیگر به طور مفصل بررسی شده است. اما اساساً، این موضوع به خودرضایتی، تصمیمگیریهای ضعیف و تلاش برای انطباق با چشمانداز در حال تغییر پس از اینکه دیگر پادشاه همه چیز نبودند - درست مانند افول یونایتد پس از سال ۱۹۶۸ و در واقع، پس از سال ۲۰۱۳ - برمیگردد.
برخلاف تجربهٔ یونایتد یک نسل قبل، سلطهٔ لیورپول فراتر از جدایی مربیان افسانهای ادامه یافته بود. اما زمانی که دالگلیش در سال ۱۹۹۱، نه تنها به دلیل فشارهای شغلی بلکه به دلیل آسیب روحی ناشی از فاجعه هیلزبورو و پیامدهای آن، از سمت خود کنارهگیری کرد، این پایان فرهنگ «اتاق تصمیمگیری» را رقم زد.
همتیمی سابق دالگلیش، گرام سونس، با اشتیاقی انقلابی زمام امور را به دست گرفت و مصمم بود تا تیم مسن و قهرمان لیگ یک سال قبل را، جوانسازی و متحول کند. تقریباً بلافاصله، «روش لیورپول» مشهور - یعنی اتحاد و تداوم - از هم پاشید. همانطور که پل استوارت، یکی از خریدهای ناموفق فراوان آن دوران، به اتلتیک گفت: زمانی که من در سال ۱۹۹۲ به آنجا رسیدم، کل روحیهٔ تیم تغییر کرده بود. بازیکنان فکر میکردند: «دیوارها در حال بسته شدن و فرو ریختن هستند، پس بهتر است مراقب خودم باشم».
فلسفههای بومی که موفقیت لیورپول در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را زیربنا میکردند، نیاز به بهروزرسانی داشتند، اما مقاومت شدیدی وجود داشت.
جانشین سونس، روی ایوانز - فارغالتحصیل اتاق تصمیمگیری شنکلی - چهرهای متحدکننده بود، اما سبک مدیریت نرمتر او در رختکنی که فاقد ذهنیت پیروزی بود و به تدریج تحت سایهٔ رهبری فرگوسن در منچستریونایتد قرار میگرفت، مورد سوء استفاده قرار گرفت. رفتارهای خارج از زمین «اسپایس بویز» (نامی که مطبوعات زرد بریتانیا به دلیل علاقهٔ آنها به مهمانی و خوشگذرانی به این تیم داده بودند) عمدتاً نمونهای از دوران خود بود، اما همانطور که جان اسکیلز، مدافع سابق لیورپول، گفت: «ما فاقد آن روحیه بیرحم، آن تلاش بیوقفه برای تعالی هفته به هفته بودیم.»
اسکیلز افزود: «هنوز در لیورپول این احساس وجود داشت که بازگشت آنها به قهرمانی در لیگ دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز، نه. آن دورهٔ سلطه در دهههای ۷۰ و ۸۰ هنوز در ذهن همه بسیار تازه بود. اما از سال ۱۹۹۰ اتفاقات زیادی افتاده بود.»
تقابل اریک کانتونا و اسکیلز در فینال جام حذفی سال ۱۹۹۶
فرگوسن در سال ۲۰۱۳ در زندگینامهٔ خود نوشت که چگونه «در سال ۲۰۰۰ به لیورپول نگاه کردم و دانستم که راه بازگشت آسانی برای آنها وجود ندارد. آنها راهی طولانی در پیش داشتند. هیچ احساسی وجود نداشت که لیورپول دوباره تهدیدی باشد. تمام انگیزه با ما بود.»
مطمئناً زمانهایی وجود داشت که لیورپول تهدیدآفرین میشد - این تیم تحت رهبری ایوانز، تحت رهبری ژرار هولیه، تحت رهبری رافا بنیتس، حتی در فصل ۱۳-۲۰۱۲ تحت رهبری برندان راجرز برای قهرمانی در لیگ برتر رقابت کرد (با دو امتیاز کمتر از منچسترسیتی، دوم شد). اما پیشرفت و موفقیت در جامهای حذفی، حتی قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۰۵، هرگز به سلطهٔ داخلی منجر نشد.
همانطور که استیو نیکول، یکی از قهرمانان دهه ۱۹۸۰ که از پاکسازی سونس جان سالم به در برد، گفت: «بعد از (۱۹۹۰) زمانهایی بود که فکر میکردم: «باشه، ما در بهترین وضعیت نیستیم. این وضعیت بیشتر از آنچه فکر میکردم طول میکشد.» اما قبل از اینکه متوجه شوی، پنج سال، ده سال، بیست سال گذشت. هر چه بیشتر طول بکشد، سختتر میشود.»
بسیاری از موارد فوق را میتوان در مورد رکود منچستریونایتد در سالهای پس از بازنشستگی فرگوسن به کار برد: ستارههای مسن که نتوانستند با تغییر قدرت سازگار شوند؛ فرسایش ذهنیت پیروزی با حاکم شدن روحیهٔ مراقبت از خود در رختکن؛ استخدامهای ضعیف؛ اعتماد بیش از حد به بازیکنان جوانی که در همان سطح نبودند؛ عدم انطباق با روزگار در حال تغییر؛ اعتقاد خودسرانه به اینکه «بازگشت آنها به قهرمانی در لیگ دیر یا زود دارد اما سوخت و سوز، نه». در حالی که واقعیت چیز دیگری را نشان داد.
دوازده سال از آخرین قهرمانی آنها در لیگ میگذرد و اگرچه آنها در سال ۲۰۱۸ تحت رهبری ژوزه مورینیو و در سال ۲۰۲۱ تحت رهبری اوله گونار سولسشر دوم شدند، اما هیچ چالش جدی برای قهرمانی وجود نداشته است.
این همان چرخهٔ رونق و رکود تحت رهبری مربیان جایگزین بوده است. آخرین آنها اریک تن هاخ بود. یک بهبود فوری (معمولاً کسب سهمیه لیگ قهرمانان و در برخی موارد، موفقیت در یک رقابت حذفی) و به دنبال آن یک افت جدی.
سرمربی فعلی، روبن آموریم، امیدوار خواهد بود که بازگشت فوقالعاده در لیگ اروپا مقابل المپیک لیون در هفتهٔ گذشته، کاتالیزوری برای موفقیت باشد، همانطور که پیروزی دراماتیک در یک چهارم نهایی مقابل بروسیا دورتموند در همان رقابت، در اولین فصل حضور یورگن کلوپ در لیورپول چنین بود.
شادی روبن آموریم پس از بازگشت غیر منتظرهٔ منچستریونایتد مقابل لیون
هواداران منچستریونایتد، درست مانند همتایان لیورپولی خود، در لحظات تاریک به تاریخ خود چسبیدهاند.
در طول برخی از بدترین شکستهای آنها در دههٔ گذشته، که چندین مورد از آنها مقابل رقبایشان از مرسیساید بوده است، هواداران یونایتد بارها و بارها درباره روزهای شکوه آواز خواندهاند - «بیست بار، بیست بار، منچستریونایتد» یک سرود همیشگی مورد علاقه است - مصمم به یادآوری به خود و همتایان لیورپولیشان که، حتی اگر در دههٔ گذشته ورق برگشته باشد، آنها همچنان با رکورد بیشترین قهرمانی در لیگ انگلیس پیشتاز بودهاند.
نیک هاوارد ۳۳ ساله، هوادار یونایتد، میگوید: «و این در دوران کودکی من غیرقابل تصور بود. رسیدن به آنها در ۱۸ قهرمانی فوقالعاده بود، به خصوص به این دلیل که آن (۰۹-۲۰۰۸) فصلی بود که ما در رقابت قهرمانی با لیورپول بودیم. سپس نوزدهمین قهرمانی خود را در ایوود پارک به دست آوردیم، سپس بیستمین قهرمانی با هتتریک رابین فن پرسی مقابل استون ویلا، که این هفته دوازدهمین سالگرد آن است. و اگر در آن زمان میگفتید که آنها (لیورپول) با ما در عدد ۲۰ برابر خواهند شد...»
آیا آنها همچنان میتوانند «بیست بار» را بخوانند وقتی این رکورد با لیورپول به اشتراک گذاشته شود - یا بدتر از آن، اگر رقبایشان پیشی بگیرند؟ هاوارد مطمئن نیست. او میگوید: «شاید کمی از مزهٔ آن کم شود.» این چیزی است که او واقعاً نمیخواسته به آن فکر کند.
تاکنون، این وسواس از زمانی که ورق برگشته است، در لیورپول چندان مشهود نبوده است.
تا سال ۲۰۲۰، مسئله بیشتر، پایان دادن به آن انتظار طولانی برای قهرمانی در لیگ بود. اما حتی پس از کاهش اختلاف به یک قهرمانی، تمرکز در پنج سال گذشته، هم تحت رهبری کلوپ و هم اکنون تحت رهبری اشلوت، صرفاً تلاش برای کسب یک قهرمانی دیگر بوده است، نه فکر کردن به یک زمینهٔ تاریخی گستردهتر.
آیا اشلوت یا ویرجیل فن دایک یا حتی کرتیس جونز مشتاق پایین کشیدن آنها از تخت پادشاهی لعنتیشان هستند؟ هیچ یک از آنها هرگز نشان ندادهاند که این انگیزهٔ اصلی آنهاست، یا حتی به این مفهوم تظاهر نکردهاند. این روایت وجود نداشته است. رسانهها آن را مطرح نکردهاند، اما در دوران فرگوسن نیز چنین نبود. این فرگوسن و بازیکنانش بودند که آن را مطرح کردند.
شاید این نشاندهندهٔ تغییر زمانه در لیگ برتر باشد. در حالی که فرگوسن زمانی هدایت یونایتد را بر عهده گرفت که لیورپول همچنان نیروی مسلط در فوتبال انگلیس بود، اشلوت (و حتی کلوپ پیش از او) در حالی در آنفیلد مستقر شد که سرسختترین رقبای باشگاه، در حالت تعلیق به سر میبردند. در حالی که گری و فیل نویل، پل اسکولز، رایان گیگز و نیکی بات هواداران یونایتد در دوران کودکی بودند که با نفرت از رقبای خود بزرگ شدند - و در مورد گری نویل، او هیچ تلاشی برای پنهان کردن آن نکرد - ترکیب لیورپول در سال ۲۰۲۵ کمتر منعکس کننده دیدگاه قبیلهای، و بیشتر جهانوطنی لیگ برترِ مدرن است.
هواداران حاضر در جایگاه کوپ، در حال تجلیل از آرنه اشلوت
اما حتی در میان هواداران لیورپول، این موضوع یک امر ثانویه به نظر میرسد - اگر اصلاً به آن فکر شده باشد.
دیمین کاوانا، ۵۶ ساله، که تیمش را در سراسر اروپا دنبال کرده است، میگوید: «صادقانه بگویم تا زمانی که شما آن را به من نگفتید، حتی به آن فکر نکرده بودم. برای من، مسئله برابری با منچستریونایتد یا تلاش برای پیشی گرفتن از آنها نیست. فقط میخواهم لیورپول بزرگ باشد و نام لیورپول - باشگاه و شهر - را در سراسر جهان طنینانداز کند.»
نیل اتکینسون، مجری پادکست «آنفیلد رپ»، نظر مشابهی دارد و پیشنهاد میکند که اگرچه این «سوژهٔ تحریکآمیز عالی برای زمانی خواهد بود که فصل آینده به اولدترافورد برویم»، اما به دلیل «افتضاح واقعی آنها در حال حاضر» تا حد زیادی بیربط به نظر میرسد.
او میگوید آنچه بسیار مهمتر است، فرصت جشن گرفتن قهرمانی در لیگ به طور مشترک توسط بازیکنان و هواداران لیورپول است - چیزی که آنها به دلیل همهگیری کرونا در سال ۲۰۲۰ فرصت انجام آن را نداشتند.
او میگوید: «البته اگر اعلام میشد که یک سیارک در شرف برخورد با زمین است و جهان تا ۱۰ دقیقه دیگر به پایان میرسد، من موافق بودم که الکس فرگوسن به تلویزیون بیاید و اعلام کند که لیورپول برنده شده است».
در حقیقت، همانطور که اتکینسون و هر هوادار لیورپول میداند، احتمال برخورد سیارک بیشتر از اعتراف فرگوسن به شکست است.
علاوه بر نبرد بیپایان برای برتری داخلی، سؤال پیچیدهای نیز وجود دارد که کدام باشگاه پرافتخارترین باشگاه فوتبال انگلیس است. به ارزیابی لیورپول، قهرمانی در لیگ برتر، پنجاه و دومین جام بزرگ آنها خواهد بود. به حساب آنها، آنها در حال حاضر چهار جام از مجموع ۴۷ جام منچستریونایتد پیش هستند، بنابراین این قهرمانی آنها را پنج جام در مجموع جامها پیش خواهد انداخت. از بین دو رقابتی که بیشترین اهمیت را دارند، آنها در تعداد قهرمانیهای لیگ برابر خواهند بود و در تعداد قهرمانیهای جام باشگاههای اروپا سه جام (۶-۳) پیش خواهند بود. برتری منچستریونایتد محدود به جام حذفی (۱۳-۸) و جام برندگان جام اروپا (۱-۰) خواهد بود که اکنون منحل شده است.
اتکینسون میگوید: «بدون شک، لیورپول پرافتخارترین باشگاه در تاریخ فوتبال انگلیس است.»
اما منچستریونایتد دیدگاه متفاوتی دارد.
تعریف آنها از یک جام بزرگ، شامل جام خیریه انگلیس نیز میشود که آنها ۲۱ بار و لیورپول ۱۶ بار آن را بردهاند. به ارزیابی آنها، آنها با نتیجه ۶۸-۶۷ پیش هستند؛ که بر همین اساس، بیستمین قهرمانی لیورپول در لیگ نتیجه را ۶۸-۶۸ خواهد کرد.
بحث بر سر اینکه آیا جام خیریه به عنوان یک جام «بزرگ» محسوب میشود یا خیر، سالهاست که کارشناسان آماری را دچار اختلاف کرده است. برخی آن را یک بازی دوستانهٔ باشکوه برای آغاز فصل جدید میدانند. فرگوسن، که بر ۱۰ مورد از ۲۱ قهرمانی منچستریونایتد در جام خیریه نظارت داشت، از جمله کسانی بود که این دیدگاه را داشت.
اما حتی سؤال جام خیریه نیز ابهاماتی را ایجاد میکند.
قالب کنونی شناخته شده - مسابقه بین قهرمان فصل گذشته لیگ و قهرمان جام حذفی - تا سال ۱۹۷۴ رسمی نشد؛ در آن زمان منچستریونایتد هفت بار (دو بار به طور مشترک) و لیورپول سه بار (دو بار به طور مشترک) آن را برده بودند. پیش از آن، قالب برگزاری سیال بود و شرکت برای قهرمان لیگ یا قهرمان جام حذفی اجباری نبود.
برخی از کارشناسان اختلاف نظر دارند که آیا سوپرجام اروپا، جام باشگاههای جهان یا جام بین قارهای باید به عنوان جامهای بزرگ طبقهبندی شوند یا خیر. اما به منظور این بحث، هم لیورپول و هم یونایتد این رقابتها را در فهرست افتخارات خود قرار میدهند. اگر این کار را نمیکردند، لیورپول در این شمارش با نتیجه ۴۶-۴۴ پیش میبود.
آنچه مسلم است، این است که در دههٔ گذشته، ورق به سود لیورپول برگشته است.
زمانی که فرگوسن در سال ۲۰۱۳ بازنشسته شد، یونایتد با احتساب جامهای خیریه در مجموع جامهای کسب شده (۶۲-۵۹) پیش افتاده بود و با قهرمانی در لیگ کاپ و لیگ اروپا تحت هدایت مورینیو در سال ۲۰۱۷، در تعداد جامهای «بزرگ» (۴۴-۴۴) به تساوی رسیده بود. هفت قهرمانی بزرگ لیورپول تحت هدایت کلوپ، برتری آنها را بازگرداند (۵۱-۴۷)، اگرچه با احتساب جامهای خیریه همچنان یک جام عقب بودند.
یورگن کلوپ آخرین جام خود در لیورپول، لیگ کاپ فصل گذشته را، بالای سر میبرد
حتی همین حالا، وبسایت روابط عمومی سرمایهگذار منچستریونایتد اعلام میکند که آنها «پرافتخارترین باشگاه در فوتبال انگلیس» هستند. اما در حالی که این ادعا برای مدت کوتاهی غیرقابل انکار بود، پس از اینکه لیورپول در قهرمانیهای لیگ به تساوی برسد، حفظ آن دشوار خواهد بود، به ویژه اینکه لیورپول شش قهرمانی در جام باشگاههای اروپا دارد، در مقابل سه قهرمانی یونایتد.
کاری که لیورپول اکنون باید انجام دهد این است که به بردن ادامه دهد. اتکینسون میگوید در مقطعی، منچستریونایتد اوضاع را سر و سامان خواهد داد «و این فوقالعاده خواهد بود». البته او اضافه میکند «اگر ما قبل از آن توانسته باشیم سه یا چهار قهرمانی دیگر در لیگ به دست آوریم».
اما حتی در روزهای سخت، همانطور که لیورپول در دهه ۲۰۰۰ و منچستریونایتد در دهه ۱۹۸۰ و دهه گذشته نشان دادند، موفقترین باشگاهها همچنان راهی برای افزودن به تعداد جامهای خود پیدا میکنند. لیگ اروپا همچنان در این فصل در تیررس منچستریونایتد است و اگر آنها در ۲۱ می در بیلبائو به افتخار برسند، اصرار خواهند کرد که شصت و نهمین جام آنها، جایگاهشان را به عنوان پرافتخارترین باشگاه فوتبال انگلیس - حداقل تا زمانی که لیورپول در جام خیریه در ماه آگوست به میدان برود - تثبیت میکند.
امپراتوریها برخاستهاند، امپراتوریها سقوط کردهاند و توازن قدرت همچنان در حال تغییر و تحول بوده است. این نبرد هرگز پایان نمییابد.
برگردان فارسی یادداشتی از Oliver Kay برای وبسایت The Athletic