حصین
سخت میشه حرف زدن
وقتی نگاه ها رو میشه خوند
فهمید چی توو کله ها میگذره
هارن ولی میل ما بیشتره این بار
واسه صلح واسه عشق میشه پل زد تا بهشت
باید بخشید درو بست دیگه قانون ننوشت
من توو ترکم خیلی وقته لق منفی فاز خنده
بدخواهم تکلیف معلومه اون میگذره ما که بنده
اصلا سلامتی *** همونی که بدی هاشو یاد داد به ما
تهش چیشد مال ما رو خورد داد صدا
جاش شدیم قوی تر و خود ساخته باز لول آپ
تاییدشو میگیرم از گره هام لول آپ
سنگین تره هر دفعه گره ها لول آپ
مگه داریم تنگ تر از دل ما همش معطل یه نگاه
آسمون ها کی بشه بده جا
همینه معضل دنبال دریچه روزَن
من آماده ام برم اونقدر که همه چیمون بمونه پشت سر
من شدم الگوت نه اشتباهه دیگه فرمول
نه تو هندونه بده نه من امید واهی پایانی پرنور
سیا
از اولم معلوم
بود همینو میخواستی
حتی جام
یکی دیگه بود
مارکتو جر دادم
همونجوری که میخواستی
دیگه تنهامو ویژن هود
دپرشنمو ریه دوده
مهم نی کی بخواد بره
کی بمونه
تک میام لا تیمتون
میگه چیه
تش کلی بانداژو طعمه خونه
ا همه دل کندم
الان سمت دریام
زدم زیرشو
محو عکسا
میدونم تا کردم
بچه بد بات
اما کی میگه
نمیریزه یه گنگستر اشکاش
خستم دخی
کاش میشد
یبار درکم کنی
زنگ نزن وقتی دیگه مصرف شدی
خودت میدونی جات پره با یه تک زنگ
نبودی تو پارتی تنها
فرستادنت خونه
با تاکسی اما
بم نگو چرا انقد تاکسیکم
چون همیشه
بعد من یه قرارایی
ا این حرفا
بگذریم
جام بد نی
رو صدام میکنن گاوبندی
تو بودی همه چیو
خراب کردیو خراب کردیو خراب کردیو خراب کردی
بچه دیگه واسه من
لاو مرد نگو بم میس یو
که نمیگم لاو مور
گوشم پره ا این حرفا
بچه دیگه واسه من
لاو مرد نگو بم میس یو
که نمیگم لاو مور
گوشم پره ا این حرفا
ایسین
دلمو زدی تو هم مثه بقیه
آدما نمیمونن اینه همیشه
فقط نزدیکت میشن اَ رو هوسُ
یکم که بگذره تو میشی غریبه
من آدمیو نمیخوام که با همهاس
یکیو میخوام که هیچکسی نبینه
یکی که بمونه همیشه کنارم
یکی که فکر نکنه همهاش همینه
رسیدم ته خط به خدا
مستم هر شب به خدا
اون خودش دلش نبود باشه کنارم
تقصیرِ من نیست به خدا
هرکاری میکنم نمیشه بازم
خندههام فیکن به خدا
نمیتونم عشقم به خدا
موزیکم پِلِیه با صدای کم
دیگه چطوری ادامه بدم؟
من خودم ساختم یه آدم آهنی
که دیگه نشکنه هیچ موقع دلم
کمرنگ میشم ساکو میبندم و
از شهر میرم قرصامو میخورم بدتر میشم
(بدتر میشم)
روزگار تلخ، نوار قلبیم
شد مث دوتا چشام خط
یه دفتر صد برگ و صدام سرد
رابطه فیکه میده *** بد
پشیمونتر میشم با هر نفس
لاشیا هیچوقت نمیشن عوض
دو راه داری پرواز یا تو قفس
به نظرم بهتره برم کنار
سورنا
مکش من رو برد تو سرگذشت زور
افتادم تو مردمان کور
نعمت از تو آسمون می ریخت
پر می کردن بسته بسته تور رو
این یه قرارداد بود بین زمین و آسمون
که نظم بده آشوب رو
مرد خدا گسسته شد امنیت
موند یه جمع ترسوتر و فکر شعله های جنگ
روز بعد جمع و بار کینه شون رو از تو فقر کشیدن به کار بی ته
عصر تراکتور های دو پای بی قلب با شخم امنیت و کشت مالکیت
سود تولید صدور بسته بسته نور و شلاق استبداد که کور کرد کور سو رو
و نور خدا که بسته شد به میله و علمی که اثبات نکرد این شکست نور رو
من رو ببوس من یه دو پای وحشی ام
فارغ از دکور اندیشه ترور
مکان من بی رحم و ثبات و امنیت
اون گلوله که زد بیرون از تو سینه یه کلت
اما اما بی فرود تو اولین هدف
و پارگی رو ترجیح دادم به سرزمین
مگر که بوسه عشق جایی می بود واسه آخرین وطن
یه فاصله بین فرهنگ و مذاب طبیعت
و هر دوگانگی از جنس انتخاب و جبر
که از پیش انتخاب تصمیم غیر شد
یهودا زمان رو تسلیم شعر کن
که بوسه ما هر مکان رو پس می گرفت
تلو بده به خنده ات
مستم کن منو گرو بده به ترس اما
دست از بوسه برندار تو جمع حضار
این شومی تفاوت هامو لو بده به وحدت
هیپهاپولوژیست
فکر کردم فراموشت کردم تموم
ولی لیوانم پر خاطرت پهلوم
حالم بهم میخوره اینکه هر روز
میکشه توو خودش یادت منو هنوز
بریم یه روز میده گلامون شکوفه
نیای به دوتامون میزنیم گلوله
میریم و میمونه قرصامون توو خونه
بهونست حرفای دوتامون دروغه
شنیدم نبودم توو جاده ها
اشکاتو خالی کردی با صدام
میخوامت تو رو از وقتی رویامونو
شنیده تلفن کارتی پادگان
توو فکرم کجاها می رفتیم با هم
گل من روشنه پُره لیوانم
اکثر شبا تا دو سه بیدارم
هر چی میگی حس دودلی دارم
آخر ماجرا توو دل جاده ها
موج ها میشوره اسمتو روو ماسه ها
نباشم کی بگه فریک سایه ها
اسممونو میارن تو افسانه ها
همونم، که میمُردی با صداش
همه روزاتو شب میکردی با شعراش
یه شبمون یه ساله عاشقاست
میزدیم قید همو اگه چاره داشت
ولی نداره اون چشم های ناز و
چیزی نمیرسونه به انقراض و
یکی یکی میشه دکمههات باز و
تو رو زندگی داده به من کادو
میگی اینا رو میگی چی بشه
دستامون مال کی بشه
نگو بمونیم تهش چی بشه
سروش غیر تو همه چی کی…
گادپوری
زندگی دو روزه یه روز میشی بازداشت
یه روز یکی میاد از راه زخماتو کنه بانداژ
زندگی دو روزه با رفیقات باش…
ما که فلز بودیم شرایط گان آب پاش
زندگی قشنگه بکنش من کردم
سر شده قلبم انگار از سنگم
چون نمیگیرم دیگه هیچکیو گردن…
بِچه گفت نمیدم هه ولی من کردم
بیشتر می خواست طبعم
دیدم همه دورم میزنن انگار کعبه ام
نداشت برا ما دنده عقب…
بحث ما بود جایی میشد حرف ادب
جربزه داشتیم و مرد عمل
عزیز بودیم به چشم اهل محل
نترس بودیم کله خراب
اَ ذوق بود نه که باشیم اهل خلاف…
تا یه روز دو تا چشم کرد قلبو غلاف
برق سَرم پرید اَ برق لباش
تنگ میشد واسش دلمو
دید میزدم پنجرشو از پنجرمو…
وا میکرد ازم گرهم و
فهمیدم زندگی قشنگه هنوز
با چوب درست کرد یه جا خاک سیگاری برام
سَرم باد داشت میخواستمش بی خواستگاری…