ی شب مسی دست و صورتشو شست و گفت حالا وقت خوابه اینم از تشک و بالش حالا برم مسواکمو بزنم عه مسواکم کو
بعدش مسی رفت پنجره رو باز کرد دعا کرد گفت خدایا مسواکم پیدا شه دیدی دیدینگ یدفعه والدز کبیرو دید که داره میخنده و مسواک میزنه مسی از تعحب دهنش وا موند
والدس: درست حدس زدی
مسی: متوجه نمیشم ویکتور اول دهنتو بشور مسواک زدی بعد حرف بزن
ویکتور شست دهنشو بعد گفت آخیش
مسی: برای چی مسواک منو ورداشتی؟ خخ
ویکتور: داستانش مفصله!
مسی: جریان چیه؟
ویکتور: راستش پنالدو به من گفت مسواک مسی رو سمی کردم منم با عجله خودمو رسوندم و مسواک تو رو زدم
مسی بعدش مسی خیلی ناراحت شد و گفت چرا ننداختی دور؟
ویکتور بزرگ: ترسیدم یکی پیداش کنه بزنه مسموم شه
مسی: خب آتیشش میزدی!
ویکتور: گفتم شاید آتیشه مسموم شه
مسی بغضش گرفت برای مظلومیت ویکتور ولی والدز همچنان روحیش شاد بود و میکوبید رو میز و قر میداد میگفتش شاد باش بابا خدا بزرگه!
مسی: ایول من برم ی کیک خوشمزه درست کنم که اثر اون خمیر دندون بره
ویکتور: مگه مسواک مسموم نبود؟
مسی: اینجا دیالوگ خمیر دندونه
ویکتور: بازم که این نویسنده فیلمنامش باگ داره
مسی: از خوانندگان عزیز عذر خواهی میکنیم
ویکتور: حالا وقتشه که پیام اخلاقی رو بگیم
مسی: من شروع کنم یا خودت؟
ویکتور: بگو
مسی: بینندگان عزیز بهتره خمیر دندون نزنید چون فلوراید داره و فلوراید برای سلامتی خیلی ضرر داره
ویکتور: بله از جمله این ضرر ها کم هوش شدن هست فک کنم پنالدو خمیر دندون به مسواکش زیاد میزنه
مسی: صدای در میاد!
ویکتور: کیه کیه در میزنه درو والنگ در میزنه؟
مسی: منم منم مادرتون چیز ببخشید الان درو وا میکنم
درو باز کرد ی عالمه فیلمبردار اومد تو و گفتن ما نبودیم از اول شروع کنید!
ویکتور: ما الان تو فیلمیم؟
مسی: منم فکر میکردم صرفا داستان میگیم برای سایت
ویکتور: اسم فیلم چیه؟
ویکتور: نه به خمیز دندون
مسی: ویکی خودت سوال میپرسی خودتم جواب میدی؟
ویکتور: حق پنالدو بود خودش بپرسه و جواب بده
مسی: پنالدو حقشو برد ی گلابی ساکر بزرگ و خوشمزه
ویکتور: گلوب خودمونو میگی؟
مسی: آره آره