تروجان
یک برنامه نفوذی است که از نوع بدافزار است و به سیستم عامل دسترسی سطح بالا پیدا میکند در حالی که به نظر میآید یک کار مناسب در حال انجام است. یک داده ناخواسته روی سیستم نصب میکند که اغلب دارای یک در پشتی برای دسترسی غیرمجاز به کامپیوتر مقصد است.
تصور کنید کامپیوتر خود را روشن میکنید و ناگهان متوجه میشوید که همه چیز به درستی کار نمیکنند، اما نمیدانید که مشکل دقیقا کجاست
بدافزارهای تروجان نه تنها میتوانند اطلاعات شخصی شما را بدزدند بلکه شما را در معرض سایر خطرات سایبری بسیاری قرار میدهد.
((امروزه VPN ها میتوانند بزرگ ترین ابراز نفوذی باشند))
...
ریشه ی این ماجرا به یونان قدیم و جنک یونان با تروا باز میگردد...
آغاز ماجرای اسب تروا از جنگ تروآ بود، که در آنه اید ، یعنی همان شعر حماسی لاتین ویرژیل بیان شده بود. رویدادهای این داستان از عصر برنز پس از ایلیاد هومر و پیش از ادیسه هومر روی داد. با بهره از حیله جنگی بود که در پایان یونانیها توانستند به شهر تروآ وارد شوند و به رویارویی پایان دهند.
در سرشناسترین نسخه، پس از محاصرهٔ بیثمر تروآ، یونانیها پیکرهای عظیم از اسب ساختند تا مردانی منتخب را درونش پنهان کنند. یونانیها اینطور وانمود کردند که آنجا را ترک کردند، و تروجانها[ترواییها] اسب را به عنوان نشان پیروزی به داخل شهر بردند.
آن شب نیروهای یونانی از اسب خارج شد و دروازههای شهر را برای باقی ارتش یونانی که در تاریکی شب بازگشتهبودند، گشودند. ارتش یونانی با ورود و تخریب شهر تروآ، با پیروزی قاطع به جنگ پایان داد.
اما در اصل ساخت اسب تروآیی ایده اودیسئوس (قهرمان نامدار یونانی در جنگ تروآ) بود.
کاهن لائوکوئون طرح را حدس زده بود و به تروجانها هشدار داد.
یونانیان پس از ده سال محاصره تروا نتوانستند آن را به تصاحب آورند.پریلیس، نهاندان پیشگو و به روایتی کالخاس، پیشگوی دیگر (یا شاید اولیس) به آگاممنون پیشنهاد کرد اسبی چوبین بسازد.
آگاممنون اپئیوس و پانوپه را مأمور انجام این کار کرد. آنان اسبی چوبین و میان تهی ساختند که دمفون، منلاس، اولیس و بسیاری دیگر از جنگجویان در درون آن پنهان شدند.
یونانیان این اسب چوبین را در کرانه تروا رها کردند و وانمود کردند که میخواهند به محاصره پایان دهند. اهالی تروا به رایزنی نشستند که حال چه باید کرد. برخی مانند کاساندرا پیشگو، که از سوی ایزدان محکوم بود، کسی حرفش را باور نکند، عقیده داشتند که این اسب یک نیرنگ جنگی است و به هیچ روی نباید آن را به بهانه اهدای آن به ایزدان وارد شهر کرد. لائوکوئون پیشوای مذهبی نیز بر همین باور بود و حتی نیزهای به جانب حیوان ساختگی پرتاب کرد تا ثابت کند از آن شیئ میان تهی صدایی برمی خیزد.
ولی چیزی نگذشت که او را خفه کردند زیرا مردم تروا گمان کردند اهانتی به مقدسات روا داشتهاست. بدین ترتیب اسب چوبی را داخل شهر کردند. جنگجویان یونانی از تاریکی شب سود جستند و از شکم اسب بیرون آمدند، دروازه شهر را گشودند و شهر را تصرف کردند.
...
در عبارت مشهور ویرژیل که «من از یونانیها حتی اگر هدیه بیاورند هم میترسم»، اما ایزد پوزئیدون باعث اختناق و سکوت او شد. کاساندرا (دختر شاه پریاموس)، پیشگوی تروآ هم اصرار کرد که اسب باعث سقوط شهر و خانوادهٔ شاهی خواهد شد، اما او نیز نادیده گرفته شد، و در نهایت شکست در جنگ گریبانگیر همه شد.
امروزه «اسب تروآ» یا «اسب تروا» یا «اسب تروجان» به اصطلاحی برای توضیح هر ترفندی که باعث شود هدفی، دشمنی را به استحکامات یا محلی حفاظتشده دعوت کند، گفته میشود.
برای آشنایی بهتر شما با مثال اسب تروجان به تمثیل زیر دقت کنید.
قرصی پنهان در قطعه کیک تولد کودک تلهای کلاسیک و خاطرهساز است که برای کودک بسیار آموزنده است. پدر و مادر به بچه قرص و دارویی که به وی کمک میکند را بدون آنکه کودک متوجه شود در کیکی که بچه دوست دارند مخفی کرده و به خورد کودک مریض میدهند. و کودک پس از مدتی خوب میشود.
قرص ها سربازانی هستن که به درون شما نفوذ میکنند.