اختصاصی طرفداری | «همیشه متعجب بودم وقتی متوجه شدم تاریخ مانکونین فوتبال فقط از زاویه باشگاهها نوشته شده است. مشخصاً هر یک از تیمها در منطقه تاریخچهای دارند که ارزش بررسی دارد، اما همیشه احساس میکردم روابط بین باشگاهها و داستانهای منطقه نادیده گرفته شده است, منطقه ما باید بهعنوان یک کل و از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.»
-گری جیمز
پرده فصل ۲۵-۲۰۲۴ لیگ برتر انگلستان با داربی منچستر در «چریتی شیلدز» کنار خواهد رفت. فصل پیش شاهد دیدار دو تیم شهر منچستر برای دومین سال متوالی در فینال جام حذفی بودیم، قرمزها جام را تصاحب کردند و بخش آبیپوش شهر برای چهارمین بار متوالی به قهرمانی انگلستان رسید. رکوردی منحصربهفرد و یگانه. شکی در اهمیت و موفقیت دو تیم این شهر در تاریخ فوتبال انگلیس وجود ندارد.
بهانه مناسبی است تا به یکی از طولانیترین داربیهای فوتبال انگلیس و جهان نگاه کوتاهی بیندازیم. اولین دیدار آنها به سال ١٨٨١ باز میگردد، سه سال پس از تشکیل یونایتد و کمی بیش از یک سال بعد از تاسیس سیتی. در تمام رقابتها، از سال ۱۸۸۱، دو تیم در مجموع ١٩٠ بار تا امروز با هم دیدار داشتهاند، ٧٧ پیروزی برای یونایتد، ٦٠ پیروزی برای سیتی و ٥٣ تساوی.
تقریباً تمامی نکات مطلب در پیش از کتاب نویسنده مشهور مانکونیایی «گری جیمز» و کتاب فوقالعاده او «منچستر؛ تاریخچه فوتبال» گرفته شده است، داستان کامل فوتبال در منچستر، رشد آن و باشگاههای منطقه را پوشش میدهد. داستانی جذاب است و برای اولینبار تاریخ تشکیل واقعی منچستریونایتد، داستان شگفتانگیز منچستر سانترال و محرومیت ناعادلانه اولین تیم واقعاً بزرگ منچستر، سیتی را فاش میکند، بزرگترین دستاوردهای فوتبال شهر منچستر را و در عین حال به سؤالاتی از قبیل: چرا فوتبال در منچستر به این شکل پیشرفت کرد؟ مقایسه تیمهای منچستری از نظر حمایت و طرفداران محلی، موفقیت در جام و غیره چگونه است. منچستر، تاریخچه فوتبال، حقیقتاً داستان قطعی فوتبال در شهر و منطقه منچستر است و شدیداً سعی میکند بسیاری از رویدادهای مهمی که دلیل توسعه فوتبال در این منطقه را بیان کند.
در لابهلای رخدادهای تاریخی به داستانهای بسیار شنیدنی برخورد میکنیم که مزه حکایتهای تاریخی را شیرینتر میکند، داستانهای ناشنیده…
بهطور مثال ممنوعیت فوتبال بیش از ۴۰۰ سال پیش از این در منچستر در سال ۱۶۰۸. حتم دارم از آن اگاهی نداشتید! یا چگونه سیتی و یونایتد با هم متحد شدند تا تیم سوم منچستر را که موجودیت آنها را تهدید میکرد متوقف کنند!
احتمالاً خیلی عجیب بهنظر میرسد، اما برخلاف بسیاری از داربیهای معروفی که میشناسیم، با استادیومهایی که فقط چهار کیلومتر از یکدیگر فاصله دارند و نام هر دو باشگاه اسم "منچستر" را یدک میکشد، ناباورانه همه چیز خیلی دوستانه آغاز شد. و مبارزات و برخوردها در داخل و خارج میدان با دوستی و رقابت خالصانهای همراه بود.
صلح و صفایی میان دو تیم جاری بود، پیش از آنکه همه چیز با بیزاری و نفرت همراه شود، و جنگ و مبارزه برای برتری و سلطه شکل و شمایل دیگری بگیرد. رنگها معنای دیگری گرفت و حکومت منچستر و نشستن در مصدر صدارت شهر اهمیت پیدا کرد.
نبرد برای فتح منچستر سالها بعد اغاز میشد.
خانمها و آقایان، به داربی منچستر خوش آمدید!
امیرحسین صدر
اوت ٢٠٢٤
پرسهای کوتاه و تاریخی در منچستر
خارج از مرکز شهر شلوغ منچستر، منطقهای از خانههای دولتی در یک طرف و یک فروشگاه زنجیرهای در سوی دیگر در سراسر خیابان دیده میشود. سپس از خیابان اشتون رود به بانک استریت در چند قدمی تأسیسات منچسترسیتی، نزدیک به مرکز ملی دوچرخهسواری میرسیم.
گری جیمز، تاریخدان فوتبال شهر منچستر، و نویسنده کتاب؛ «منچستر؛ تاریخ فوتبال» میگوید:
قبل از اولدترافورد، دقیقاً در این محل یونایتد بازیهای خود را انجام میداد. جیمز به پلاک خانهای اشاره میکند که محل اصلی زمین بانک استریت، زادگاه تیم منچستریونایتد، نیوتن هیث F.C. بین سالهای ۱۸۹۳ و ۱۹۱۰ بود.
این قلمرو، کاملاً متعلق به منچستریونایتد بود، احتمالاً تا حوالی جنگ جهانی دوم، و سپس سیتیزن زده شد و به تسخیر آنها در آمد و امروزه کاملاً قلمرو آبیهای اسمانی است.
تاریخ شاید کمی فرّار باشد، ولی تاریخ هرگز فوتبال انگلستان را رها نمیکند. همه چیز حک و ثبت شده است، و وقایع گذشته هرگز فراموش نخواهد شد. با وجود تفاوتهای بین هر دو باشگاه در روزگار کنونی، مهم است به یاد داشته باشیم سرچشمه هر دو تیم یکی بوده است و در اصل یک رگه دارند. هر دو تیم و طرفداران در ناحیه شرق شهر منچستر.
به طور سنتی، هر دو باشگاه از طبقه کارگر هستند. سرمایه داری صنعتی و تجارت برده در غرب آفریقا باعث رشد و نیروی کار در این شهر شد. هر دو تیم در شرق منچستر متولد شدند، منطقهای قوی با حضور طبقه کارگر.
نیوتن هیث، اکنون نزدیک استادیوم سیتی است. و زمین و پایه اصلی استادیوم سیتی آردویک Ardwick A.F.C حدود یک کیلومتری جنوب اتحاد است.
یونایتد در سال ۱۹۱۰ پس از ساخته شدن اولدترافورد به سمت غرب رفت و از اینرو حمایت بیشتری در سمت غرب منچستر، که به طور سنتی بخش ثروتمندتر شهر است، ایجاد کرد. در همین حال در سال ۱۹۲۳ سیتی هاید رود را ترک کرد و به مین رود Main Road در ماس ساید رفت.
مین رود زمینی بود که بین سالهای ۱۹۴۱ و تا ۱۹۴۸ با آسیبدیدگی اولدترافورد در بمبارانهای آلمانیها، بین هر دو باشگاه تقسیم میشد. نشان دیگری از نزدیکی دو تیم قرمز و آبی شهر!
شباهتهای مشترک نه تنها در جغرافیای شهری بلکه در فراز و نشیبهای تسلط آنها نیز دیده میشود. من سیتی در واقع تا زمان جنگ جهانی اول بهترین باشگاه در کل لیگ انگلستان بود، در حالی که منچستریونایتد وقتی در دهه ۱۹۳۰ نزدیک به ورشکستگی بود بعد از ورود سر مت بازبی (بازیکن سابق من سیتی) به عنوان سرمربی در سال ۱۹۴۵، جان تازه ایی گرفت و داستان یونایتد بطور کلی تغییر یافت و سفر برای میراث «دردانههای بازبی یا Busby Babes» آغاز شد.
فاجعه هوایی مونیخ در سال ۱۹۵۸ سانحه تلخ و ناگواری بود، اما بازبی و یونایتد به همراه چارلتون که از فاجعه جان سالم بدر برد، ناباورانه از خاکسترهای ان واقعه آتش دوبارهای بپا کردند و موفق به فاح قله فوتبال اروپا شدند.
سالها پیش از ان واقعه دردناک، بین سالهای ۱۸۸۱ و ۱۸۹۳، یونایتد و سیتی تنها چند بار ملاقات داشتند. در آن زمان هیچ لیگ فوتبال حرفهای وجود نداشت و تعداد زیادی باشگاه جدید فوتبال در شهر منچستر تلاش میکردند به قدرت برسند.
وقتی سیتی با یونایتد بازی میکرد، فقط بهنظر میرسید دو باشگاه محلی در مقابل هم قرار گرفتهاند و تنش رقبای دو شهر در دو ناحیه مختلف به حساب نمیآمد.
یونایتد و سیتی در سال ۱۸۹۴ بهطور منظم در دسته یکم سازمانیافته فوتبال انگلیس با یکدیگر به رقابت میپرداختند، اما هیچ چیز در این مسابقات خارج از عرف نبود و خشونت پنهانی در این مبارزات وجود نداشت. در این دوره، تماشاگران اغلب از تیمی که در خانه بازی میکرد حمایت میکردند. یک هفته از یونایتد و هفته بعد از سیتی؛ و «قرمز» یا «آبی» منچستری که ما امروزه میشناسیم اصلاً و ابداً وجود نداشت.
در واقع، در سال ۱۹۰۶، تعدادی از بازیکنان سیتی، یونایتد را یاری کردند؛
حکایت آن، آشنا بنظر میرسد؛ رسوایی مالی در اوایل قرن بیستم باز هم یقه سیتی را گرفت. پرداخت بیش از حد به بازیکنان و در نتیجه زیر پا گذاشتن قوانین مالی تعیینشده توسط لیگ باعث شد تا ۱۷ بازیکن از نمایندگی سیتی محروم یا تعلیق شوند. وقتی محرومیتها به پایان رسید، چهار بازیکن سیتی بهراحتی به یونایتد پیوستند و جالب آنکه شیاطین سرخ با همراهی آنها در سال ۱۹۰۸ قهرمانی لیگ را تصاحب کرد.
اما حرکت و تصمیم آنها با هیچ سوء نیتی مواجه نشد و هیچگونه لعن و نفرین و اعتراضی رخ نداد. در حقیقت به عنوان نشانهای از حسن نیت بین دو تیم تلقی شد. ماهیت روابط باشگاه و هواداران در اوایل دهه ۱۹۰۰ میان دو تیم منچستر در چنین بستری قرار داشت.
داستان به همین ترتیب در طول قرن بیستم ادامه داشت تا اینکه چند اتفاق کلیدی در دهه ۷۰ بذرهای رقابت جدیتر و خصمانهتری را کاشت و این جدال و هم آوری در طول دوران مدرن فوتبال انگلیس و لیگ برتر شکوفا شد.
وقایع دهه ٧٠
در سال ١٩٧٠، جورج بست، مهاجم و ستاره مشهور ایرلندی منچستر یونایتد، در دربی منچستر تکل بد، بسیار بدی نثار گلین پاردو کرد و پای او را شکست. پاردو بلافاصله با برانکارد از زمین خارج شد، با ترس از اینکه ممکن است پای خود را در این حادثه از دست بدهد.
در فصل بعد، فرانسیس لی ستاره سیتی، بست را به شیرجه زدن متهم کرد و با تقلید از بست، جلوی داور شیرجه رفت و مستقیماً کارت گرفت. در سال ٧٤-١٩٧٣، تیم مسن منچستر در خطر سقوط قرار گرفته بود، هواداران آنها تصمیم گرفتند در بازی شیاطین سرخ مقابل سیتی همه چیز را به دست بگیرند.
این بازی ماقبل آخر فصل بود و یونایتد به یک برد یا یک تساوی نیاز داشت تا شاید امیدی به ماندن و بقا در دسته یکم داشته باشد در حالیکه نتایج دیگر تیمها نیز نقش مهمی در شرایط بد یونایتد بازی میکرد.
دنیس لاو، بازیگر معروف و فوقالعاده اسکاتلندی، مهاجم منچسترسیتی و بازیکن سابق یونایتد در دقیقه ٨٠ با پشت پا به آرامی گل سیتی را به ثمر رساند. لاو شادی پس از گل خود را پنهان کرد اما ضربه سنگینی به تیم سابق خود زد. این یکی از شیرینترین وقایع تاریخ ابی ها بود، سالها پیش از گل اگوئرو آرژانتینی در وقت اضافی که قهرمانی سیتی را در دراماتیکترین پایان تاریخ لیگ برتر در لحظلات وقت اضافی به ارمغان اورد و ار تلخترین خاطرات و وقایع تاریخ قرمزهای منچستر محسوب میشود.
در این دیدار هواداران یونایتد ایدههای دیگری داشتند.
آنها طی بازی نه یک یا دو بار، بلکه سه بار به زمین حمله کردند تا بازی را متوقف کنند، آنها قصد داشتند بازی را به حالت تعلیق درآورند و در نتیجه فرصت دوبارهای برای بازی تکراری ایجاد کنند.
طبیعتاً تلاش آنها بینتیجه ماند. در حالی که دقایق کمی از مسابقه حساس باقی مانده بود بازی به پایان رسید و یونایتد به دسته دوم سقوط کرد. ٦ سال پس از کسب مقام قهرمانی اروپا!
لاو درباره آن گل گفته بود؛ «بعد از ۱۹ سال تلاش سخت برای به ثمر رساندن گل، ارزو میکردم ای کاش گل نزده بودم. تسلیناپذیر بودم. نمیخواستم این اتفاق بیفتد.»
فراموش نکنید، لاو اسطوره یونایتد بود، مهاجمی با غریزه و استعداد عالی، برنده توپ طلا و بین سالهای ۶۲ تا ۷۳ در ۴۰۴ بازی ۲۳۷ گل برای یونایتد به ثمر رساند.
و مجسمه او به همراه بست و چارلتون در برابر اولدترافورد تا ابد جاودان شده است.
عصر مدرن؛ رقابت واقعاً در اینجا آغاز شد!
موفقیت و قدرت همیشه با با کینه و نفرت رقیب همراه میشود و به همه چیز دامن میزند.
در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن جدید، یونایتد، با تشکیل لیگ برتر در اوایل دهه ٩٠ به تکامل و موفقیت خارق العادهای رسید و به راحتی نه تنها سیتی بلکه فوتبال انگلیس و دیگر رقبا را تحت کنترل خود گرفت.
قدرت در منچستر و در اولدترافورد متمرکز بود؛ در مقایسه، سیتی در تلاش برای تغییر سرنوشت در هر فصل مربی جدیدی در اختیار میگرفت، حتی به دسته سوم سقوط کرد و در واقع رقابتی وجود نداشت.
در این سقوط و نزول سیتی شکستهای دردناکی متحمل شد. در ماه مه ۹۱ پسرک ۱۷ ساله معرکه ولزی بنام رایان گیگز گل پیروزی ۱-۰ را به ثمر رساند. پسرکی که با سیتی فوتبال خود را اغاز کرد و در ۱۴ سالگی به یونایتد پیوست.
در دسامبر ۹۲، سلطان فرانسوی، اریک کانتونا در اولین بازی خود برای یونایتد ضربات سختی به سیتی وارد کرد و در طول ۴ فصل ۸ گل در داربی مقابل سیتی به ثمر رساند. گل نهایی کانتونا در دوران پربار در برابر سیتی از نقطه پنالتی در پیروزی ۳-۲ دیگری در مین رود در ۶ آوریل ۱۹۹۶ به ثمر رسید. سپس چهار سال طول کشید تا دو تیم منچستر دوباره به مصاف هم بروند.
جاییکه یونایتد با چلسی و ارسنال در لیگ برتر و بارسلونا و یوونتوس در لیگ قهرمانان دست و پنجه نرم میکرد. سیتی در دسته دوم در مقابل، وایکومب، لینکن و یورک شکست میخورد. سیتی راه سخت و صعبالعبوری را از آن دوران تا امروز طی کرده است. باورش سخت و غیرممکن است که امروزه در میان یکی از بهترین تیمهای فوتبال جهان قرار دارند.
سیتی در سده نو در سال ۲۰۰۰ با مربیگری جو رویل، ستاره سابق اورتون به لیگ برتر بازگشت. و جزر و مد دوباره در اواخر دهه ٢٠٠٠ شروع به تغییر کرد و رقابت واقعی داربی منچستر باردیگر اغاز شد و شدت و حدت آن افزایش یافت.
فصل ٠٨-٢٠٠٧ شاخص بود. فصلی تاریخی برای منچستریونایتد، آنها در اوج قدرت خود بودند. اما شاید به یاد داشته باشید سیتی در آن سال در هر دو دیدار لیگ آنها را شکست داد. بیسابقه بود، از فصل ٧٠-١٩٦٩ این اولین بار بود چنین اتفاقی میافتاد. این نشانهای از اتفاقات و وقایع آینده بود، سیتی از هر نظر رشد کرد، یونایتد و دیگر بزرگان فوتبال انگلیس را کنار زد و همه چیز را تا امروز که در باره این مقوله صحبت میکنیم به تسلط و کنترل کامل خود در آورد.
در سال ۲۰۰۸ فوتبال در انگلستان بیآنکه محسوس باشد برای همیشه تغییر پیدا کرد زمانیکه ابوظبی با حمایت شیخ منصور کنترل سیتی را بدست گرفت. قرعه بهنام سیتی افتاده بود!
در آن روز، در ۵۰ سالگی فاجعه مونیخ تمامی طرفداران قرمز و آبی یکپارچه به هم پیوستند که پیش از این دیده نشده بود. با اتحاد کامل شریک در غم یکدیگر بودند و با هم بهپا خاستند. لحظهای یگانه از یکی شدن و یکی بودن؛ تراژدی شهر منچستر، تراژدی فوتبال.
در این دوران حوادث و رویدادهای متعددی در داخل و خارج از زمین رخ داد که به اهمیت و داغی داربی منچستر دامن زد. کارلوس تِوِز ارژانتینی که برای هر دو تیم بازی کرده بود آتشبیار معرکه شد و پس از آن اتش دیگ داربی منچستر داغتر و داغتر شد
رخدادهای مهم در دوران نو؛ فصل ۰۱-۲۰۰۰ / انتقام هولناک کاپیتان یونایتد، روی کین
داستان انتقام کین از بدنامترین رویدادهای تاریخ لیگ برتر است. و آغاز آن به چهار سال پیش از این باز میگردد.در ۲۷ سپتامبر ۱۹۹۷، یونایتد با روی کین برای دیدار با رقیب منفور، لیدز یونایتد به الند رود رفت.
مرد ایرلندی بعدها اعتراف کرد در وضعیت مناسبی برای بازی نبود، دو روز قبل در مستی در هتل چستر استریت درگیر مشاجره شده بود.
کین در زندگی نامه خود در سال ۲۰۰۲ مینویسد: «با تکل هالند صدمه دیده بودم و با توجه به اینکه یونایتد قبلاً تمام تعویضهای خود را انجام داده بود، تلاش کردم به بازی ادامه بدهم»
کین تلاش بیهودهای برای ادامه کار کرد و دیگر در آن فصل بازی نکرد. اما هلند و وترال بازیکنان لیدز صدمه دیدگی کین را در مصاحبههای بعد از بازی جعلی خواندند.
هالند و کین در چهار سال آینده چندین بار در یک زمین مشترک روبروی هم قرار گرفتند و تمامی بازیها بدون هیچ درگیری نامتعارفی بین آنها گذشت. حتی زمانی که هالند از لیدز به سیتی منتقل شد.
با این حال، در مراحل پایانی فصل ۰۱-۲۰۰۰، کین به طور ناگهانی، و به طرز خشن و بی رحمانهای تصمیم گرفت حساب خود را با هالند تصفیه کند: «به اندازه کافی منتظر مانده بودم»
در حالی که چهار دقیقه از دربی باقی مانده بود، کاپیتان یونایتد، هالند را با یک تکل هولناک، روی زانوی راست او زمین گیر کرد: «ضربه محکمی به او زدم.»
دیوید اولری، بلافاصله یک کارت قرمز مستقیم برای کین صادر کرد، اگرچه ظاهراً اهمیتی برای او نداشت. بدتر از آن، کاپیتان جنگجوی یونایتد، روی هالند خم شود و به او گفت: «دیگر در مورد جراحات ساختگی حرف نزنید. به دوستن وترال هم بگو. برای او هم دارم.»
کین آنچه را که گفته بود فاش کرد. او به دلیل اخراجش ۵۰۰۰ پوند جریمه و از سه بازی محروم شد. با این حال، پس از اعتراف در زندگینامه خود مبنی بر اینکه خطای او یک عمل تلافیجویانه بوده است، با جریمه دیگری به مبلغ 150 هزار پوند از سوی اتحادیه فوتبال (FA) و محرومیت از ۵ بازی دیگر روبرو شد. کین تا امروز هم از حرکت خود ابراز پشیمانی نکرده است!
کین در کتاب خاطرات خود که در سال ۲۰۱۴ منشر شد، مینویسد:
خیلی از بازیکنان سیتی مایوس شدم، هیچ یک از آنها در دفاع از او خود را قاطی معرکه نکردند. مطمئنم اگر این برای هر یک از بازیکنان یونایتد رخ داده بود، من بطور حتم وسط درگیری بودم.
سیتی بار دیگر در آن فصل سقوط کرد اما با رهبری کوین کیگان مستقیماً به لیگ برتر بازگشت. در دوران رقابت تماشایی نیوکاسل با یونایتد، کیگان به نتایج خوبی در برابر یونایتد دست یافت اما در یکی از تماشاییترین رقابتهای لیگ در فصل ۹۶-۱۹۹۵ در نایت از پس یونایتد و فرگوسن بر نیامد، مانند آن دوران، تحت مربیگری کیگان، سیتی به نتایج شیرینی در داربی رسید. در اخرین داربی منچستر در «مین رود» در سال ۲۰۰۲، شان گواتر، اسطوره بودن خود را میان هواداران با دو گل تحکیم بخشید. پیروزی ۱-۳ اولین برد سیتی در داربی از سال ۱۹۸۹.
فصل 10-2009؛ کارلوس توز، به منچستر خوشآمدی
سر الکس فرگوسن، سرمربی مشهور یونایتد، با اظهارنظرهای همیشگی خود در مورد سیتیزنها در سال ٢٠١٠، واقعاً آتش را شعلهور کرد. فرگوسن و یونایتد هرگز مستقیماً بازیکنی را از رقیب منفور خود، لیورپول به خرید و فروش بازیکنان نمیگذاشت و نمیگذارد ولی سیتی هنوز به اندازهای که باید نرسیده بود. از این رو معامله با رقیب به حساب نمیآمد. به همین خاطر کارلوس توز، مهاجم منچستریونایتد، بهخاطر تراز هزینههای تابستانی یونایتد، از قرمز به آبی تغییر رنگ داد.
تیم بازاریابی سیتی با خوشحالی و زیرکی تصمیم گرفت این موضوع را به همه منچستر یادآوری کند. حقیقتاً پر سروصدا و جنجال برانگیز بود.
آنها با بیلبورد عظیم توز به رنگ آبی آسمانی و تصویری با دستان گشوده و عنوان «به منچستر خوش آمدید» یونایتد را به لرزه انداختند.
فرگوسن چند روز بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی از سیتی به عنوان «همسایگان پر سر و صدا» و «باشگاهی کوچک با ذهنیت کوچک» نام برد.
فقط چهره «فرگی» را در حین ادای این جملات بیاد بیاورید!
البته فرگوسن از داربی آن فصل بین دو تیم، به عنوان بهترین دربی منچستر در تمام دوران یاد کرد.
با اشتباهات فاحش فاستر در دروازه و ریو فردیناند در دفاع تا آخرین لحظات، بازی ۳-۳ پیش میرفت تا وقتیکه پاس استثنایی گیگز به مایکل اوون رسید و اوون بدون هیچ درنگی با ذکاوت و بینایی، مهمترین گل خود را در دوران عضویت در جمع قرمزهای یونایتد به ثمر رساند.
اما غائله به همین جا ختم نشد. نقلوانتقال بین شهری توز، افراد بیشتری بهغیر از فرگوسن را آشفته کرده بود.
گری نویل، مدافع راست منچستریونایتد، پیش از دیدار بین دو تیم در جام کارلینگ کاپ با روزنامهها مصاحبهای کرد تا به همه جهان اعلام کند واقعاً چه احساسی نسبت به انتقال توز به سیتی دارد:
فرگی حق داشت دستمزد توز را افزایش نداد، او ارزش پرداخت پول نقد اضافی را نداشت. و خوب شد با انتقال او به سیتی موافقت کرد. یونایتد نیازی به او نداشت!
عکسالعمل توز جنگجو و جسور، کوبنده بود.
با وجود برتری ١-٠ یونایتد، توز دو گل به ثمر رساند و پیروزی ٢-١ در بازی رفت را مقابل شیاطین سرخ تضمین کرد. او به جای جشن و شادی به شیوهای سنتی، دستهایش را به دهانش به سوی نویل که در کنار زمین گرم میکرد، تکان داد تا به او نشان دهد بزرگتر از دهان خود حرف میزند. بعد از گل دوم دستهایش را پشت گوشهایش گرفت و به سوی نیمکت یونایتد خیره شد!
توز در مصاحبه بعد از بازی اظهار کرد:
هیچ قصد بدی نداشتم. نمیخواستم کسی را تحریک کنم، اما حق من بود به نویل بگویم؛ باید محترمانهتر رفتار کند. برای گل دوم به سمت کنار زمین دویدم و گوشهایم را جمع کردم و به جایگاهی که مدیران یونایتد در آن نشسته بودند و همچنین به فرگوسن در نیمکت نگاه کردم، میخواستم ببینند. این پاسخ من به آنها بود که میگفتند؛ من ارزش ان مبلغ را نداشتم. هواداران یونایتد علناً در مورد من صحبت میکردند و از من انتقاد داشتند، اما من میخواستم در زمین صحبت کنم، این بهترین راه برای پاسخ دادن به همه این افراد بود، مانند نویل که میگفت یونایتد حق داشت تا من را مرخص کند.
توز بعداً در رادیو آرژانتین گفت:
فقط برای گری نویل بود، زمانی که گفت من ۲۵ میلیون پوند نمیارزم! او مثل یک آدم چاپلوس تمامعیار عمل کرد، فقط برای اینکه سرمربی را راضی کند. نمیدانم نویل احمق به چه خاطر در مورد من حرف میزد. من هرگز در مورد او چیزی نگفتم. من در شادی خودم زیادهروی نکردم، عمل من فقط متوجه گری بود، نه فرگوسن و نه طرفداران.
فصل 11-2011؛ زیباترین گل تاریخ داربی منچستر
داربی سال ۲۰۱۱ بین دو تیم منچستر، شاهد تولد برخی از لحظات نمادین بود. ضربه برگردان و گل عالی و فراموش نشدنی وین رونی که همزمان امیدهای سیتی برای قهرمانی را کاملاً از بین برد و یونایتد را به کسب جام در برابر تمامی رقبا نزدیکتر کرد.
فصل 12-2011؛ بالوتلی و سرخیو آگوئرو
دیدار رفت
برای اولین بار در تاریخ دربی منچستر این دو تیم در مقام اول و دوم جدول به مصاف هم رفتند. دیدار ٢٣ اکتبر ٢٠١١ نهمین بازی فصل هر دو تیم بود. سیتی با نتیجه خیرهکننده ٦-١ بازی را برد. بزرگترین برد تاریخ در دربی منچستر و بزرگترین برد سیتی در اولدترافورد بعد از زمان پیروزی ٥-٠ در سال ١٩٥٥.
ماریو بالوتلی در دقیقه ٢٢ دروازه یونایتد را باز کرد و بلافاصله پیامی را روی پیراهن زیرین خود نشان داد، روی آن نوشته شده بود «چرا همیشه من؟»
این پیام اشاره به چندین داستان خارج از میادین فوتبال و آتش گرفتن خانه او داشت.
در دقیقه ٤٧ با اخراج جانی ایوانز برای خطا روی بالوتلی، یونایتد ١٠ نفره شد و سیتی کاملاً عنان بازی را بهدست گرفت. این بازی به عنوان یکی از مهمترین دیدارهای این دو تیم بهشمار میرود، جاییکه سلطه و حکومت در فوتبال انگلیس از سمت قرمز منچستر به سمت آبی این شهر منتقل شد.
دیدار برگشت
سال ۲۰۱۲ یک منچستر داربی رویایی دیگر برای تماشاگران بیطرف به اجرا گذاشت. در بهار دو تیم در صدر جدول قرار داشتند و برای کسب عنوان قهرمانی به آبوآتش میزدند.
در این مسابقه، نایجل دی یونگ مرد خشن هلندی در سیتی، دنی ولبک یونایتدی را مهمان یکی از تکلهای معروف خود کرد. این خطا مانچینی و فرگوسن را بلافاصله در مقابل یکدیگر قرار داد. بعد از مسابقه هر کدام دیگری را به شروع و ادامه جر و بحث متهم کرد.
سیتی در داربی پیروز شد و منچستریونایتد را تنها با اختلاف گل در صدر جدول لیگ قرار گرفت. یونایتد در بازی پایانی خود به پیروزی دست یافت، اما یادتان هست بعدش چه اتفاقی روی داد؟
در حالی که برخی در اولدترافورد فکر میکردند عنوان قهرمانی را به دست آوردهاند، سیتی در دقایق پایانی آخرین دیدار فصل گل معروف و دیرهنگام آگوئرو ۳-۲ به پیروزی رسید و اولین قهرمانی لیگ برتر را در دوران مدرن از آن خود کرد. پایان پایانها بود. همه چیز داشت. از این دراماتیکتر و دلهره اورتر و هیجان انگیزتر نمیشد.
فصل 13-2012؛ رابین فن پرسی و محرومیت تماشاگران خاطی
جلسه بعدی در پاییز در استادیوم اتحاد هم داغ داغ بود.
سیتی در ۳۷ بازی پیاپی شکست نخورده بود. دو گل زودهنگام رونی خطر پایان دادن به این رکورد را داشت. سپس سیتی طی مبارزهای سخت با گلهای توره و زابالتا بازگشت خوبی داشت.، گل دوم در دقیقه ۸۶ به ثمر رسید و باعث شد هواداران سیتی تصور کنند رکورد آنها امن و امان است.
زهی خیال باطل، رابین فن پرسی هلندی در وقتهای تلف شده به روند شکست ناپذیری سیتی پایان داد. حال یکی از هواداران سیتی بدجوری به هم خورد و پرتاب سکه به صورت ریو فردیناند صدمه زد. و سپس همان هوادار سیتی به زمین هجوم اورد تا با فردیناند روبرو شود، جو هارت دروازه بان سیتی به سرعت وارد عمل شد و او را راهی بیرون کرد. این حادثه محرومیت ابدی برای هوادار سیتی به همراه داشت!
فصل 17-2016؛ سلطه و حکومت به آبیهای منچستر رسید
همه چیز تا تاریخ اخیر نیز داغ و پرتنش مانده است. مثل زمانی که «فلانی» طعم پیشانی بلند خود را به صورت سرخیو آگوئرو داد. وقایع ادامه داشت تا زمانیکه فاصله و اختلاف دو تیم بیش از اندازه شد. سیتی با ملحق شدن گواردیولا در فصل ۲۰۱۴-۲۰۱۵ فقط بهتر و بهتر و بهتر شد و یونایتد با خروج مربی افسانهای خود، سر الکس فرگوسن در فصل ۱۴-۲۰۱۳ مسیر معکوس را در پیش گرفت.
علیرغم بخت و شانس و سرنوشت اغلب متضاد و طی مسیرهای مخالف، در دهههای مختلف، مشعل رقابت، همچنان در هر دو طرف شهر روشن است، و سیتی بعید به نظر میرسد تا حداقل یک دهه دیگر بتواند با مجموع عناوین یونایتد برابری کند.
قدم زدن در شهر و حکایت رقابت شهر منچستر قدمت طولانی دارد، این فقط سفری کوتاه و تاریخی با منچسترسیتی و منچستریونایتد بود. با آبیها و قرمزها. اهمیت این دو باشگاه در تاریخ فوتبال انگلیس انکارناپذیر است، تاریخ آنها، داستان طبقه کارگر مانکونینها را بازگو می کند. انقلاب عظیم صنعتی در کنار فوتبال در اینجا متولد شد، در منچستر، و اینگونه این دو تیم را در هم آمیخت.
غولهای دهه ۱۹۹۰ به همراه سر الکس فرگوسن، منچستریونایتد را جهانی کردند، در حالی که چشم انداز امروزی متعلق به ابرقدرت پپ گواردیولا سیتی است، اما در آغاز، همه چیز با دو باشگاه از سمت شرق شهر آغاز شد. باور کردنی نیست، نفرت و خصم و تعصب معنایی نداشت و قدم زدن به سوی استادیوم و ایستادن طرفداران در سکوها به محفل دوستانهای شبیه بود، روزگار غریب و ناآشنایی برای نسل امروز، روزگاری که آبی و قرمز واقعاً یکی بود، یکی!