سوکراتس کورینتیانسیک: شوهای میهن پرستانه و مردم دوستانه خیابانی فقط مشتی اراجیف رمانتیک و احساساتی هستن که خریدار چندانی هم نداره. نگران تاثیر این حرفا نیستم. اونایی که با این خزعبلات عقلشون زایل میشه خب با هر ترفند دیگه ای توی فضای رسانه هم فریب میخورن.
دو: با هر سنجه دیگری هم اگر قرار بود ما کاروانی به المپیک بفرستیم احتمالا 90 درصد از اعضای کاروان فعلی بازانتاخب میشدن. پس اینها بهترین های ما هستند. حالا اگر بهترین های ما توان رقابت جدی ندارن یه بحث دیگه است. جای چنین بحثی هم توی برنامه ای که خیابانی و امثال اون گرداننده ش باشن نیست. اینا بنده یک لقمه نان هستن و سوادشون هم برای پرداختن به موضوعات جدی ناچیزه.
سه: مردم مجبور نیستن فقط بین دو گزینه دست به انتخاب بزنن اما روال نظرسنجی ها معمولا اینجوریه که دو گزینه بیشتر بهت نمیدن. در این صورت به نظر میرسه در یک نظرسنجی تا حدودی معقول ترجیح عمومی اینه که از بودجه جام جم و سایر نهادهای تبلیغاتی حاکمیت کم بشه و به بودجه ورزش حرفه ای اضافه بشه.
چهار: نت این امکان رو فراهم کرد که در برخی بزنگاه ها بخشی از سلبریتی ها به خواست حاکمیت گردن نگذارند و مجری و مبلغ و میسیونر حکومت نباشن. این برای حکومت نگران کننده است. از طرف دیگه به خاطر سیاست کلی تحمیق توده ها توسط ابزارهایی مثل ورزش، حکومت نمی تونه در این عرصه فعال نباشه. پس بهتره هم ستاره بسازه و هم ابزار سرکوبش رو داشته باشه. برنامه سازی و تبلیغات کارشون ستاره ساختنه و امثال خیابانی هم گاهی ماموریت سرکوب دارن. خیابانی واسه قشر کم سواد جامعه که حتی حوصله خواندن تاریخچه ورزش رو هم ندارن و نهایت مطالعات شون به تشخیص معنی سبز و قرمز در تابلوی بورس یا گفتن لنگ و کیسه در محاورات ورزشی قد میده، یک پروفسور دلسوزه. اشکش هم که دم مشکشه. زرتی میتونه بزنه به صحرای کربلا و مشتی آه و ناله ردیف کنه و روضه و تعزیه رو با هم قاطی کنه. اما امروز فضای مجازی پر است ازاین پروفسورهای دلقک که هر تلاشی رو با چار تا لیچار متلاشی میکنن. نیازی به حیف و میل بودجه برای آنتن دادن به خیابانی نیست. ما خودمون برای ضربه فنی کردن خودمون کفایت می کنیم.
پنج: تکلیف بسیاری از ورزشکاران برای کسب مدال در همه رشته ها از دو سه ماه قبل معلومه. ورزشکاری که میره المپیک هم رقباش رو میشناسه و هم از سطح فنی خودش و کیفیت تدارکات برای آماده شدنش مطلعه. قرار نیست اگه احتمال پیروزیش ناچیزه به خاطر جلوگیریاز اسراف بیت المال انصراف بده. ما این پول رو خرج میکنیم تا یک نفر به نمایندگی از ما بدون ترس مبارزه کنه. خاک بر سر زن و مردی که با علم به اینکه فرزندشون بختی برای اول شدن در یک مسابقه درون مدرسه ای رو نداره از خریدن کفش و لباس مسابقه براش خودداری میکنن و هی بش میگن تو نمی تونی. ما باید با حداکثر نفرات بریم المپیک و مبارزه کنیم و اگر شد صد بار ببازیم. خرجای اضافه جای دیگری هستن. مایملک صدیقی امام جمعه رو بگیرن و بدن به ورزشکارا. مالیات آستان قدس رو هم خرج دانش اموزای بی بضاعت کنن.
شش: یاد بگیریم که ما تافته جدا بافته نیستیم. در نظام طبیعت باد غبغب برای کسی امتیاز نمیاره. از استثناها و نوابغ که بگذریم بدون تلاش و سرمایه گذاری و استفاده از دانش روز، انتظار قهرمانی از ورزشکار ایرانی مثل انتظار شفای سرطان از امامزاده هاست.