اختصاصی طرفداری | کیا جورابچیان اگرچه معمولاً در مطبوعات به عنوان یک ایجنت فوتبال معرفی میشود، اما در واقع رییس و مدیرعامل یک آژانس نقلوانتقالاتی است. جورابچیان خودش حامی این ادعا نیست و میگوید: «به نظر من کار آژانس خیلی متفاوت است». او که تجارت خود را تحت عنوان «مشاوره دادن به بازیکنان در مورد حقوق آنها و باشگاه ها در نقل و انتقالات و قراردادها» توصیف میکند، در کانون توجه برخی از پرسروصداترین معاملات تاریخ فوتبال بوده است.
پس از حدود 2 ماه سرانجام پرونده تیم جدید یاشوا زیرکزی با انتقالش به منچستریونایتد بسته شد. ابتدا خبر انتقال یاشوا زیرکزی به میلان بسیار داغ بود و میلان و بولونیا و همچنین میلان و خود بازیکن به توافقات کامل رسیده بودند و انتقال در آستانه نهاییشدن بود و فقط یک مانع وجود داشت؛ کیا جورابچیان و کمیسیون درخواستیاش. موضوعی که آنقدر کش پیدا کرد و جورابچیان از درخواستش کوتاه نیومد که سرانجام باعث لغو انتقال شد زیرا سران میلان حاضر نبودند رقم درخواستی جورابچیان که حدود 10-15 میلیون یورو بود را به او بپردازند. منچستریها نیز وقتی این شرایط را دیدند، دست بهکار شده و به درخواست تنهاخ مبنی بر جذب مهاجم هموطنش برای خرید زیرکزی وارد عمل شدند. پرداخت کمیسیون کیا برای منچستریها موضوع قابل بحثی نبود و آنها مشکلی با پرداخت این مبلغ نداشتند. توافق با بلونیا نیز که اصولا لازم نبود زیرا قرار بود بند فسخ حدوداٌ 40 میلیون یورویی زیرکزی پرداخت شود. بههمین خاطر طولی نکشید که مهاجم مدنظر میلانیها از روز پایانی فصل 24-2023، با پیراهن منچستریونایتد رونمایی شد.
پرونده زیرکزی فقط یک مورد از انتقالاتی است که ردپای پررنگ یک شخص ثالث در آن دیده میشود. نامی آشنا که پیداست ربطی به ایران دارد؛ بله، کیا جورابچیان. نامی که احتمالا به گوش اکثر هواداران تیم های بزرگ اروپایی خورده است زیرا احتمالا زمانی برای نقل و انتقال یک بازیکن از و یا به تیم محبوبشان نام او را در خبرهای مربوطه دیدهاند؛ البته که طرفداران لیگ برتر انگلیس، کمی بیشتر ...
زندگی شخصی
جورابچیان در سال 1971 در تهران به دنیا آمد. او فرزند تاجر و واسطه خودرو، محمد جورابچیان است. جورابچیان در گفتگویی با دیلی تلگراف در سال 2006 گفت که عموی پدرش زمانی بزرگترین خودروسازی خاورمیانه را اداره میکرد. جورابچیان پس از مهاجرت، از 6 سالگی در انگلستان زندگی میکند و به 5 زبان زنده دنیا مسلط است. جورابچیان در کالج ShipLake در آکسفوردشایر و سپس در مدرسه ای در گلدرز گرین در شمال لندن تحصیل کرد. او به تحصیل در رشته شیمی و مطالعات بازرگانی در دانشگاه لندن ادامه داد اما پس از سال دوم، تحصیلش را رها کرد. او از دوران کودکی خود از باشگاه آرسنال حمایت کرده است. به دلیل ارتباطش با آرسنال، او رابطه نزدیکی با دیوید دین، نایب رییس باشگاه و از موسسان لیگ برتر انگلیس برقرار کرده است.
جورابچیان در سال 2008 با تاتیانا آلونسو وکیل و رستوران دار برزیلی ازدواج کرده است.
حضور در فوتبال
کورینتیانس برزیل
جورابچیان در سال 2004 شرکت Media Sports Investments (MSI) را برای مشارکت با باشگاه کورینتیانس برزیل تأسیس کرد. او برای مدت کوتاهی به سرمایهگذاری و مشارکت در باشگاه آرسنال فکر کرده بود، اما متوجه شد که این امری بسیار گران است. در عوض با توصیه پینی زهاوی که اصطلاحاٌ به او سوپر ایجنت میگفتند، راهی فوتبال برزیل شد. جورابچیان در سال 2006 و طی مصاحبه با ایندپندنت، زهاوی را یک «دوست قدیمی» توصیف کرد.
شراکت با کورینتیانس یک قرارداد 10 ساله بود که بر اساس آن MSI بین 20 تا 35 میلیون یورو برای باشگاه بهجهت پوشش بدهیها تامین میکرد و در ازای آن 51٪ از سودهای آینده باشگاه را طلب میکرد. در واقع جورابچیان به برزیل رفت و نحوه اداره کورینتیانس را تغییر و درآمد باشگاه را در سال اول حضورش 500 درصد افزایش داد!
مجموعه ای از خریدهای بزرگ و گران قیمت به دنبال سرمایه گذاری MSI برای کورینتیانس صورت گرفتند که دیدنیترین آنها کارلوس توز بود که از بوکا جونیورز با مبلغ 22 میلیون دلار که مبلغی بی سابقه برای خرید توسط یک باشگاه آمریکای جنوبی بود، به خدمت گرفته شد. در آن سال بازیکنان زیادی وجود داشتند که مشغول بازی برای کورینتیانس بودند اما حقوق اقتصادی آنها تا حدی یا تماماً متعلق به MSI بود. در سال 2006، این شرکت نه تنها کورینتیانس، بلکه بازیکنان زیادی از جمله کارلوس توز و خاویر ماسکرانو را در لیست سرمایهگذاریهای خود فهرست کرد. کورینتیانس در همان سال قهرمان سری آ برزیل شد که این قهرمانی چهارمین عنوان قهرمانی آنها در سطح اول فوتبال برزیل بود.
انتقال توز توسط عامل فوتبال اهل آرژانتین به نام فرناندو هیدالگو، که شریک پینی زهاوی بود، انجام شد. زهاوی، مسئول معاملات متعدد فوتبال از جمله خرید باشگاه چلسی توسط رومن آبراموویچ بود و در انتقال توز به عنوان یک واسطه برای MSI عمل کرد.
اوضاع همیشه برای کورینتیانس و MSI مطلوب پیش نمیرفت و عمدهترین دلیلش این بود که منبع پول پشت MSI موضوع حدس و گمان قابلتوجهی بود. روزنامه ورزشی AS چاپ اسپانیا ادعا کرد که 15 درصد سهام شرکت متعلق به رومن آبراموویچ است. این منابع و پولهای در جریان همواره مورد بحث بودند تا جایی که در سال 2007، به دنبال ادعاهایی مبنی بر استفاده از کورینتیانس برای پولشویی، یک قاضی برزیلی دستور بازداشت جورابچیان، نژان بدرود (بنیانگذار MSI) و چهار تن از مقامات باشگاه، از جمله رئیس، آلبرتو دوالیب را صادر کرد. MSI در پاسخ و طی خبری که از بیبیسی منتشر شد، اعلام کرد که اقدامات و تصمیمات قاضی "پوچ، خودسرانه و فاقد پشتوانه قانونی" است؛ خود جورابچیان نیز هرگونه تخلف را رد کرد و مدعی شد که تمام پرداختهای انجام شده به کورینتیانس از طریق بانک مرکزی برزیل پاک و تایید شده است.
در پرتو این تحولات، کورینتیانس ارتباط خود را با MSI در جولای 2007 قطع کرد. پیش از این یک وخامت علنی در روابط بین مدیران باشگاه و سرمایه گذاران آن با محوریت دخالت MSI و جورابچیان در امور تیم تحت عنوان این واقعیت که باشگاه تنها مالکیت پنج نفر از اسکواد اصلی تیم را در اختیار داشت، رخ داده بود. توز و ماسکرانو با هم به وستهم یونایتد منتقل شده بودند و باشگاه در 18 ماه هفت سرمربی مختلف بهخود دیده بود. سرانجام در دسامبر 2007 کورینتیانس از دسته اول برزیل سقوط کرد.
حکم بازداشت جورابچیان توسط مقامات برزیلی در اوت 2008 به حالت تعلیق درآمد و بعدها در آوریل 2014، قاضی کل پرونده را به طور کامل تبرئه کرد و گفت که هیچکس در این پرونده هرگز اشتباهی مرتکب نشده است.
وستهم یونایتد
جورابچیان در ژوئن 2006 از ریاست MSI کنار رفت. در اوت 2006 کارلوس توز و خاویر ماسکرانو به وستهم در لیگ برتر انگلیس پیوستند. پینی زهاوی در نقل و انتقالات کمک شایانی کرد و به ایونینگ استاندارد گفت که در صورت موفقیت بازیکنان در انگلستان، او آماده برای کسب درآمد از این موفقیت است!
زهاوی همچنین پیشنهاد کرد که جورابچیان فکرهایی برای تصاحب خود باشگاه وستهم را داشته باشد؛ زهاوی در مصاحبهای گفت: "این ایده من بود؟ بله، چنین بود." جورابچیان در پاییز قبل از اینکه توز و ماسکرانو به وستهم نقل مکان کنند، احتمال تصاحب باشگاه را به جد بررسی کرده بود و درنظر داشت که 100 میلیون پوند برای بازیکنان جدید در دسترس قرار دهد. زمانی که توافق بر سر ارزش گذاری باشگاه توسط طرفین غیرممکن بهنظر رسید، این تصاحب با شکست مواجه شد؛ اما پس از انتقال توز و ماسکرانو این احتمال دوباره احیا شد. سپس بیبیسی اعلام کرد که جورابچیان در حال بررسی شرکت در بین متقاضیان خرید باشگاه است. در پایان اما هیچ پیشنهادی حاصل نشد و باشگاه به کنسرسیومی به سرپرستی اگرت مگنوسون فروخته شد.
در آوریل 2007، وستهام به دلیل انعقاد قراردادهای شخص ثالثی که وجود آنها را فاش نکردهبود، از سوی لیگ برتر به میزان 5.5 میلیون پوند جریمه شد. وستهم در پایان آن فصل در خطر سقوط به چمپیونشیپ قرار داشت اما توز نقش مهمی در اجتناب از سقوط وستهم در پایان فصل 2006-2007 ایفا کرد. این اتفاق از نظر قانونی توسط باشگاه سقوط کرده، شفیلد یونایتد، به چالش کشیده شد، زیرا بهنظر میرسید توز از نظر قانونی صلاحیت بازی را نداشته است اما نه تنها بازی کرده بلکه عملا وستهم را با عملکرد درخشانش در لیگ برتر نگه داشته است. این ادعا در نهایت در مارس 2009 با پرداخت 20 میلیون پوند به شفیلد یونایتد از سوی وستهم به پایان رسید.
گمانهزنیهای رسانهها از جمله بیبیسی و دیلی میرر جورابچیان را به تصاحب باشگاه های فولام در اوایل سال 2007 و ساوتهمپتون در ژانویه 2008 لینک میکردند که این احتمالات هربار توسط شخص جورابچیان رد شدند.
انتقال توز به منچستریونایتد و سپس منچسترسیتی
در اوت 2007 کارلوس توز از وستهام یونایتد به منچستریونایتد انتقال یافت. این قرارداد به دنبال یک اختلاف طولانی با وستهم بود که ادعا میکرد این بازیکن برای آنها ثبت شده و تا ژوئن 2010 قرارداد دارد. لیگ برتر اصرار داشت مذاکرات خریداران احتمالی هر بازیکن باید "مستقیما" با باشگاه فعلی بازیکن که میبایست هزینه هر گونه انتقال را دریافت کند،انجام شود. جورابچیان اظهار داشت که MSI و دیگر شرکت تحت حمایت او حقوق اقتصادی بازیکن را حفظ کردهاند و البته که این معامله با علم و اجازه وستهم مذاکره و نهایی شده است. در بیانیه ای که به نمایندگی از MSI منتشر شد، جورابچیان اذعان داشت که وستهام به طور مداوم تضمینهای خصوصی و تاییدیههای لازم را برای معاملات ارائه کردهاست با این حال اظهارات مخالف را به عموم مردم ارائه میدهد.
فیفا با درخواست برای صدور حکم از سوی اتحادیه فوتبال و لیگ برتر، تصمیم گرفت که این موضوع به دادگاه حکمیت ورزش ارجاع داده شود. تهدید اقدامات بیشتر در دادگاه عالی طی یک توافق میان وستهم و جورابچیان دفع شد؛ توافقی که باعث شد وستهم مبلغ 2 میلیون پوند برای ثبت قرارداد توز دریافت کند. جورابچیان بعدا در سال 2008 و در نشریه تایمز ادعا کرد که وستهام با بازگرداندن پول با هزینههای قانونی اضافی موافقت کرده است که مجموع آن را به 2.6 میلیون پوند میرساند، که درظاهر با ادعای باشگاه لیگ برتری مبنی بر اینکه آنها ذینفع این مبلغ خواهند بود، تناقض دارد.
شرایط و وضعیت موجود باعث شد که منچستریونایتد با قراردادی دو ساله و قرضی موافقت کند و مبلغی در حدود 13 میلیون برای این انتقال قرضی بپردازد که حتی در دنیال امروزی فوتبال هم برای یک قرارداد قرضی مبلغ زیادی است؛ البته که کارلوس توز دوران خاطرهانگیزی را در اولدترافورد داشت. در طی مدت زمان حضور قرضی مهاجم آرژانتینی، حقوق اقتصادی توز توسط مالکان شخص ثالث حفظ شد. منچستریونایتد سالانه 3 تا 4 میلیون پوند برای حقوق تجاری و فوتبالی توز در مدت قرض پرداخت میکرد.
در سپتامبر 2009، توز با منچستر سیتی قراردادی امضا کرد که مبلغ دقیق آن هیچوقت مشخص نشد (اما بیش از 30 میلیون پوند) که بر اساس آن او از مالکیت شخص ثالث حذف میشد.
در نهایت پس حل و فصل خارج از روند دادگاه اختلاف جورابچیان، MSI و وستهم و بهبود اوضاع، جورابچیان به عنوان مشاور وستهم با دستمزد کمی بیش از 2 میلیون پوند مشغول به کار شد. البته در این سمت، جورابچیان از معاملات نقل و انتقالات انجام شده توسط اگرت مگنوسون و مدیر سابق باشگاه، آلن کوربیشلی، انتقاد میکرد و در نهایت با بیان اینکه سیاست نقل و انتقالات از دست او خارج شدهاست، استعفا کرد.
دفاع از مالکیت «شخص ثالث»
مالکیت توز و نقش جورابچیان در فوتبال انگلیس تا زمان انتقال این بازیکن به منچسترسیتی در سپتامبر 2009 بسیار بحث برانگیز باقی ماند. عدم شفافیت مداوم جورابچیان در مورد هویت افراد پشتیبان شرکتهایی که او نمایندگی میکرد، موضوع بحث خاصی بود. (مخصوصا رومن آبراموویچ)
نتیجه این اتفاقات باعث شد که دخالت شدید اشخاص ثالث در مالکیت بازیکنان توسط لیگ برتر برای شروع فصل 2008-2009 ممنوع شود. یکی از مقامات بلندپایه آن را "تجارت غیرقابل اصلاح جوانان که قلب باشگاه هایی را که سعی در توسعه بازیکنان دارند، می شکند" خوانده بود. خود جورابچیان از این ترتیب دفاع کرد و آن را «مدل آمریکای جنوبی و الگویی که در سراسر اروپا ظاهر میشود» نامید.
جورابچیان همچنین در سال 2007 طی مصاحبه با بیبیسی مدعی شد که تمهیدات مالکیت شخص ثالث در لیگ برتر رایج است و بیان داشت: من بازیکنان زیادی را در لیگ برتر - و لیگ های دیگر - می شناسم که به همان شکلی هستند که ما کار میکنیم ، منتها به صورت پنهانی.
اتصال به منچسترسیتی
در ژانویه 2009 مشخص شد که جورابچیان در جلسهای بین نمایندگان منچسترسیتی و میلان حضور داشته تا در مورد انتقال احتمالی (هرچند در نهایت ناموفق) 91 میلیون پوندی کاکا، ستاره آن زمان دنیال فوتبال به سیتی صحبت شود.
گزارشهای مطبوعاتی جورابچیان را به جذب روبینیو توسط سیتی در سال 2008 مرتبط میکردند و نشان میداد که او تأثیر زیادی بر شکل سیاست نقل و انتقالات سیتی اعمال میکند، بهویژه در تلاش برای آوردن یک ستاره بزرگ به باشگاه تا نشاندهنده تغییر وضعیت و برند تحت مالکیت منصور بن زاید آل نهیان باشد. این اتفاق جای تلاش برای ایجاد یک تیم با قدرت اثبات شده بازیکنان لیگ برتری اتفاق میافتاد؛ یعنی ترجیح خرید های پر زرق و برق خارجی به رشد ثابت و بازهای. جورابچیان در اکتبر 2010 و مصاحبه با دانکن کسلز از گاردین به داشتن ارتباط غیررسمی با منچسترسیتی اعتراف کرد. گزارشی که کسلز آن را در نشریه با عنوان " کیا، برطرف کننده مشکلات" منتشر کرد.
انتقال رامیرس به چلسی
در ژوئن 2010، گزارش شد که جورابچیان 50 درصد سهام رامیرس، هافبک برزیلی را برای خود تضمین کرده و این بدان معناست که نیمی از انتقال 22 میلیون یورویی رامیرس به باشگاه لیگ برتری روانه حسابهای بنفیکا که مالک قبلی رامیرس بود، میرسد. جورابچیان این توافق را با ویرا، مالک وقت بنفیکا انجام دادهبود همانطور که مشابه این حرکت را در زمان انتقال رامیرس از کروزیرو برزیل به بنفیکا صورت داده بود. بنفیکا در گزارش مالی خود اعلام کرد که باشگاه 11 میلیون یورو (50 درصد هزینه) دریافت کرده و 8.8 میلیون یورو سود ایجاد کرده است.
انتقال مارکینیوش به رم و سپس پاریسنژرمن
مارکینیوش در آن زمان به یکی از گرانترین مدافعانی که سری آ را ترک کردند، تبدیل شد. خب، برای بازیکنی که حتی 20 ساله هم نشده بود، بد نیست! برای فهمیدن قدرت کیا جورابچیان به سال 2012 برگردیم. جایی که او برای معرفی بازیکن به مسئولان یک باشگاه لیگ برتر انگلیس، رو زد. جورابچیان در آن زمان یک بازیکن 17 ساله کوریتیانس برزیل را به آن باشگاه پیشنهاد کرد. یکی از مسئولان آن باشگاه بعدها گفت که اگر ما آن بازیکن را میخریدیم، در آینده به ما میخندیدند! آن بازیکن مارکینیوش بود که در ازای 4 میلیون پوند به رم رفت. و کمتر از یکسال بعد با 30 میلیون یورو در سن 20 سالگی راهی پاریس شد و حال در سال 2024 کاپیتان وفادار آنان و ستون قلب خط دفاعی اهالی پارک دو پرنس است.
انتقال ویلیان به چلسی
در تابستان 2013 اتفاق افتاد. البته که وینگر خوشتکنیک برزیلی برای آنژی ماخاچقلعه روسیه حتی هزینه بیشتری موقع خرید از شاختار دونتسک داشت، اما مشکلات آنها و افول فراموش نشدنی این باشگاه باعث شد کیا جورابچیان به سرعت دستبهکار شود و یک انتقال فوری برای بازیکنی با موهای جالب توجه پس از کمتر از 6 ماه حضور در لیگ روسیه رقم بزند. چلسی او را با 30 میلیون یورو به خدمت گرفت. حالا او در کابینت افتخارات خود دو عنوان قهرمانی پریمیرلیگ با آبیهای لندن دارد.
انتقال الکس تکسیرا به جیانگسو سونینگ چین
عجب استعداد پرخبری در زمان خود! دنبال کردن شدید و البته ناموفق وضعیت بازیکن برزیلی شاختار دونتسک توسط لیورپول بسیار در ذهنها مانده است. در جریان لینکشدنهای مکرر تکسیرا به قرمزها، اتفاقی عجیب رخ داد؛ تکسیرا با 50 میلیون یورو به جیانگسو سونینگ پیوست. 5 سال در لیگ چین بازی کرد؛ بشیکتاش، واسکو دو گاما و حالا ... بی تیم. جورابچیان یکی از بیشترین کمیسیونهای دوران فعالیت خود را در زمان انتقال بازیکن حالا 34 ساله به جیانگسو دریافت کرد.
انتقال ژوائو ماریو به اینتر
یکی از ناموفق ترین خرید های تاریخ اینتر. 45 میلیون یورو برای بازیکنی که تعداد بازیهایش آن هم در لیگ پرتغال از 70 تا بیشتر نمیشد. آن زمان عجیب بود ولی در تابستان 2016 مالکیت تازهوارد اینتر استعداد پرتغالی را همراه با آنتونیو کاندروا، گابریل باربوسا، کریستین آنسالدی و اور بانگا به جوزپه مئاتزا آورد. اما به جز کاندروا هیچکدام فروغی در پیراهن افعیها نداشتند. ماریو به لیگ برتر انگلیس و فوتبال روسیه رفت، سپس به اینتر برگشت و تحت نظر اسپالتی باز هم به او فرصت رسید اما در پایان نشد آن چیزی که هواداران نراتزوری انتظارش را داشتند.
انتقال اسکار به لیگ چین
شاید عجیب ترین انتقال در این لیست باشد. اسکار در ژانویه 2017 تنها 25 سال داشت اما جورابچیان او را در یک انتقال 60 میلیون یورویی از تیم کونته که در پایان فصل تاج پریمیرلیگ را روی سرش گذاشت، جدا کرد و به سوپرلیگ چین برد. فوتبالیست سابقاٌ با استعدادی که حالا بعد از 7 سال همچنان در شانگهای پورت چین بازی میکند.
همکاری با نیوکاسل یونایتد
در 12 ژانویه 2010، توسط رسانه هایی مانند ESPN گزارش شد که جورابچیان به سمت "مشاور فوتبال" در باشگاه منصوب شده است و قرار است بازیکنان را یکپارچهسازی کرده و جوانان با استعدادی را از سراسر جهان به خدمت بگیرد.
همکاری با اورتون
حضور جورابچیان در اورتون بهواسطه اینکه فرهاد مشیری مالک اورتون نیز ملیت ایرانی دارد، در ژانویه 2022 با اعتراضات و بنرهایی در خارج از گودیسون پارک مصادف شد. جیمی کرگر، اسطوره لیورپول و مفسر فوتبال انگلستان در ژانویه سال گذشته طی مصاحبهای جورابچیان را " کم دانش " و حضورش در باشگاه اورتون را عامل عدم موفقیت آن ها دانست و افزود رابطه ناسالم او و فرهاد مشیری به روند باشگاه آبی پوش مرسیساید لطمه میزند. جورابچیان در جواب کرگر گفت: وقتی کسی که در این حوزه تخصص دارد درباره من یا عملکردم نظر میدهد من گوش میدهم و چیزی نمیگویم اما جالب نیست وقتی کسی مثل کرگر که کوچکترین دانستهای درباره مسائل مدیریتی و برنامه ریزی و ... ندارد درباره من و دانشم صحبتهای اشتباه کند و اینجا جاییست که بهتر است نکاتی را برای شفاف سازی بگویم. من تنها در سه خرید برای اورتون نقش اصلی را ایفا کردم. اولین آنها انتقال ریچارلیسون از واتفورد است که بسیار موفق بود. دومی در زمان حضور کارلو آنچلوتی رخ داد و آن هم انتقال آزاد برنارد از شاختار دونتسک بود و سومی انور ال قاضی که متاسفانه بهخاطر تغییرات سرمربی ها نتوانست خود را به خوبی در گودیسون پارک نشان دهد زیرا انور در تفکرات مربی جدید جای نداشت.
سایر
جورابچیان در تحریک بارسا به ارائه پیشنهاد های پشت سر هم به لیورپول برای جذب کوتینیو طی سال های 2017 و 2018 که هرکدام از قبلی سنگینتر بودند، نقش اساسی داشت. وی همچنین در سال 2021 میخواست به انتقال کیلیان امباپه به رئال مادرید کمک کند که این اتفاق نیفتاد.
رفتار
اگر دست ایجنت های فوتبال بود، آنها هر 6 ماه یک بار تیم موکل های خود را عوض میکردند چون اصولا تا وقتی انتقالی وجود نداشته باشد، کمیسیون و درصد و سهمی در کار نیست یا حداقل صفر های درآمد آنقدر ها هم زیاد نیست. با این حال دیلی میل طی گزارشی در سال 2018 به این نکته پرداخت که جورابچیان رفتار خوبی با باشگاه ها دارد؛ حداقل در ظاهر. او هرگز موکلان خود را به امتناع از حضور در تمرینات باشگاه وادار نمیکند. جورابچیان به موکلانش نمیگوید صبر کنید تا بازیکن آزاد شوید تا رایگان از باشگاه جدا شوید. در واقع او پل های پشت سرش با باشگاه ها را خراب نمیکند.