طرفداری | به عنوان قهرمان جهان، آلمان غربی نامزد قهرمانی یورو ۱۹۷۶ بود. اما چکسلواکی و به ویژه آنتونین پاننکا، ایدههای دیگری در سر داشتند. وقتی در دقیقه ۸۹ آلمان با گل خود بازی را به وقت اضافه کشاند، شانس پیروزی با ژرمنها همراه شد اما برای نخستین بار، فینال به ضربات پنالتی کشیده شد. در پایانِ شلیک پنالتیهای نفس گیر، نمادینترین پنالتی تمام دوران ها متولد شد.
امیرحسین صدر
۸ ژوئن ۲۰۲۴
اسطوره فوتبال؛ آنتونین پاننکا
این مرد ۷۴ ساله، نامش بیش از هر فوتبالیست دیگری در تاریخ فوتبال با پنالتی گرهی ابدی خورده است.
باور کنید یا نه، پنالتی پاننکا در لیگ اول چک چندان محبوب نیست. تا به حال حتی یكی از آنها را در اینجا ندیده ام. این چیزی نیست که شما دائما انجام دهید. اگر در خودتان نمی بینید، هرگز سعی هم نكنید.
در حال حاضر پاننکا سفیر افتخاری تیمی است که در بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۱ بیشتر دوران فوتبال خود را در آن گذرانده است. فصل پیش بعد از ۹ سال به دسته اول بازگشتند و در فصل گذشته در مکان چهارم کار خود را پایان دادند.
چهارم شدن در فصل عادی یک دستاورد بزرگ برای ما است. بوهمیانس به تازگی در یک بعد از ظهر آفتابی یکشنبه در پراگ، یابلونتس را با نتیجه ۴-۱ شکست داده بود تا جایگاه خود را در فینال پلی آف گروه چمپیونشیپ تثبیت کند. ما درک میکنیم که در حال حاضر نمیتوانیم با سه تیم برتر یعنی اسپارتا پراگ، اسلاویا پراگ و [ویکتوریا] پلژن رقابت کنیم، زیرا از پشتوانه مالی یکسانی برخوردار نیستیم، بنابراین متأسفانه قهرمانی در لیگ برای ما فقط یک رویا است.
پاننکا ۴۰ سال پیش در خط مقدم یک فصل موفق از بوهمیانس به راپیدوین رفت.
البته از اینکه نتوانستم با بوهمیانس قهرمان لیگ شوم، تاسف میخورم اما در اتریش موفقیتهای زیادی کسب کردم. من دو قهرمانی لیگ را با راپید به دست آوردم. مهاجرت به سوی اروپای غربی یک رویا بود، اما در رژیم کمونیستی این امکان وجود نداشت. برای اینکه بتوانید به عنوان مثال، لیگهای انگلیس یا آلمان بروید، باید بیش از ۳۲ سال یا بیش از ۵۰ بازی ملی برای تیم ملی داشته باشید. در چکسلواکی سابق، رویای همه این بود که به غرب بروند و مقداری پول به دست آورند.
آنتونین پاننکا در فینال مسابقات قهرمانی اروپا در سال ۱۹۷۶ به معروفیت بینظیری رسید و این معروفیت در طول ایام تا به امروز بیشتر و بیشتر شده است. شهرت جهانی او فقط به کسب قهرمانی یورو با چكسلواكی یا شکست دادن قهرمان جهان، آلمان غربی خلاصه نمیشود.
دیدار فینال آلمان و چکسلواکی پس از گل تساویبخش آلمان در دقیقه ٨٩، منجر به تساوی ٢-٢ شد و سرنوشت بازی بعد از اتمام وقت اضافی به ضربات پنالتی کشیده شد. مسئولیت ضربه پنالتی پنجم و آخر بر دوش این بازیکن ۲۷ ساله چکی قرار داشت. با اشتباه «اُولی هونس» آلمانی، پاننکا در عین ناباوری این شانس را بهدست اورد تا قهرمانی اروپا را از آن چکسلواکی کند.
افسانه پاننکا نه تنها برای بهثمر رساندن پنالتی بلکه چگونگی نواختن آن جان گرفت؛ تصمیم، اعتماد بهنفس، اجرا و انجام آن به بهترین نحو ممکنه در آن شرایط حقیقتا خارقالعاده بود. پنالتیای که پیش از آن هرگز دیده نشده بود. آنجا بود که افسانه پاننکا جان گرفت، ماند و ابدی شد!
پاننکا به سوی توپ رفت، ضربه آرامی به زیر توپ زد و با پروازی آرام، توپ در مرکز دروازه آلمان جای گرفت. همه بهتزده مانده بودند؛ سپ مایر، دروازهبان بایرن مونیخ و قهرمان جهان، بازیکنان آلمان و تمامی بینندگان. استثنایی، بیهمتا و یکتا بود… استثنایی، یکتا و بیهمتا هم ماند!
چکسلواکی با ضربات پنالتی قهرمان یورو ۷۶ شد و اولین تیمی است که در ضربات پنالتی قهرمان یک تورنمنت بینالمللی شده است. و از زمان به بعد «پنالتی پاننکا» پس از «چرخش کرویف» به فولکلور تاریخ فوتبال پیوست و جایگاه او را در تاریخچه تاریخ فوتبال تثبیت کرد.
تقریباً بعد از ۵۰ سال نامهای مشهوری را میبینم که از هرازگاهی از این روش برای پنالتی زدن استفاده میکنند و این باعث خوشحالی و غرور من میشود. واقعاً لذت می برم گزارشگران و خبرنگاران هربار، هنوز هم به نام من با اجرای آن توسط بازیکنان اشاره میکنند.
پنالتی اشرف حکیمی در مرحله یکچهارم نهایی جام جهانی نمونه بسیار خوبی از نحوه اجرای موفقیتآمیز پنالتی با استایل پاننکا بود اما این پنالتی هیچگاه خالی از ریسک نیست. موفقیت در اجرای آن، اعتباری به همراه میآورد و عدم موفقیت، مایه شرمساری و خشم زیادی خواهد شد!
تمرین زیادی لازم بود تا در مورد استفاده از آن در یک بازی اطمینان حاصل کنم. راز این است که دروازهبان را فریب دهید و ۱۰۰٪ درصد مطمئن باشید که او فکر میکند شما به سوی یکی از جناحین شلیک خواهید کرد. بخش بزرگی از آن نقش بازی کردن است؛ با چشمان، بدن و رفتار شما قبل از شلیک پنالتی. این چیزی نیست که قادر باشید در همان روز یا لحظه دربارهاش تصمیم بگیرید.
من این تکنیک را در طول سالها تمرین و ممارست با زدنک هروسکا، دروازهبان بوهمیانس، کامل کردم. من دو پنالتی را در یک بازی لیگ مقابل پلژن از دست داده بودم، بنابراین تصمیم گرفتم با هروسکا شرطبندی کنم. شرطهای ما معمولاً سر نوشیدنی، شکلات یا پول بود. به او گفتم؛ من بیشتر از اینکه او بتواند توپ را مهار کند، به او گل خواهم زد. شبها وقتی دراز میکشیدم به راههایی فکر میکردم تا او را شکست دهم، سپس تکنیک پاننکا به ذهنم آمد. تنها مشکل این بود؛ به دلیل مقدار نوشیدنیای که دائما میبردم خیلی چاق شده بودم.
دروازهبانها همیشه تا آخرین ثانیه منتظر میمانند تا به چپ یا راست شیرجه بزنند. آنها نمیخواهند از ترس اینکه خیلی احمقانه و بزدلانه به نظر برسد بدون شیرجه رفتن، فقط سیخ در وسط دروازه بایستند. اگر میتوانستم آن را به آرامی وسط دروازه قرار بدهم، دروازهبان فرصتی برای بازگشت به وسط و گرفتن توپ پیدا نخواهد کرد.
پاننکا این تکنیک را بارها تمرین و تمرین کرد. سپس به هماتاقی خود و دروازهبان چکسلواکی، ایوو ویکتور، اعلام کرد در صورت نیاز در فینال قهرمانی اروپا، از این روش برای شلیک پنالتی خود استفاده خواهد کرد. ویکتور و مربی چکسلواکی «واتسلاو ژک» به این تصمیم مشکوک بودند، اما پاننکا سرسخت بود و تمایلی به تغییر نظر خود نداشت.
آیا این تصمیم از بیباکی جوانی بود؟ یا اعتماد خالص به تکنیکی که در آن خبره شده بود؟
اگر به سال ۱۹۷۶ برگردم، باز هم به همان روش خودم پنالتی را میزنم. من بیش از ۳۰ پنالتی پاننکا را در طول دوران حرفهای خود بهدست آوردهام و تنها یکی از آنها را از دست دادهام. بنابراین تا به امروز، هنوز هم متقاعدم این یک روش کارآمد، قابل اجرا و موثر برای پنالتی زدن است. فقط باید دروازه بان را متقاعد کنید که قرار است کار متفاوتی انجام دهید. شاید این کاری نباشد که من اکنون در ۷۴ سالگی قادر به انجام ان باشم [می خندد]، اگر توپ به دروازه برسد، خوش شانس خواهم بود.
شنیدهام از این پنالتی به عنوان «بیاحترامی» به دروازهبان یاد میشود اما فکر نمیکنم «پنالتی پاننکا» بیاحترامی به دروازهبانان باشد. این فقط یک روش ساده برای به ثمر رساندن پنالتی است. شما مقابل دروازهبان هستید و باید تمام تلاش خود را برای پیروزی در آن نبرد دو طرفه انجام دهید.
او همچنین میگوید:
راستش را بخواهید، در مقایسه با خانه، من در سراسر اروپا مشهورتر هستم. هوادار سینهچاک، طرفدار پر و پاقرص دارم. در اسپانیا، پاننکا یک اصطلاح در فرهنگ لغات آنها است و یک مجله بهنام من وجود دارد. این پنالتی همچنین بیشتر در لیگهای بزرگتر در اروپا استفاده میشود، شاید چون مهارت و تمرین زیادی میطلبد.
پاننکا حاضر نیست خود را در قیاس با بازیکنان امروز قرار دهد، اما به سبک هوشمندانه، خلاقانه و آرامی اشاره میکند و هنوز از تماشای مارادونا و کرویف لذت میبرد. با وجود اینکه دائماً به عنوان یکی از پیشتازان فوتبال از او یاد می شود، هنوز هم از فروتنی محسوسی برخوردار است.
او شهرت و كالت پنالتی خود را حسن و مزیت میداند كه تا امروز، هنوز هم از او در مورد آن پنالتی سوال می شود اما اذعان دارد مایه تاسف است بقیه دوران حرفه ای فوتبال او توسط این داستانِ پنالتی پاننكا بلعیده شد.
او با لبخندی می گوید؛
اگر برای هر باری که در مورد این پنالتی از من سوال میشد، یک کرون (واحد پول چك) گرفته بودم، اكنون مرد بسیار ثروتمندی بودم اما حقیقت امر این است هنوز خیلی خوشحالم ایده این پنالتی به زندگی ادامه میدهد و تا به امروز از آن استفاده میشود.
در پایان، نویسنده ورلد ساکر میپرسد که پاننکا دوست دارد از او چه یادگاریای باقی بماند. کلماتی مانند «دیوانه»، «نابغه» و «شاعر» در توضیحات قبلی استفاده شده اما پاننکا هیچ یک از اینها را دوست ندارد:
یادگاری من فقط میتواند در مورد پسری باشد که از بازی زیبا لذت میبرد؛ کسی که سعی کرد کاری که انجام دهد اصالت داشته باشد و لبخندی بر لبان هواداران بیاورد.
احتمالا هرگز بهتر نمی شود اما پنالتی پاننکا تا ابد تقلید میشود. فوتبال در عمر طولانی خود، هرگز چنین جرئت، شهامت، بیپروایی، ریسک، مهارت، خودسری، اتکا بهنفس، حماقت محض و جسارت درخشانی را ندیده بود.