در کنفرانس مطبوعاتی قبل از بازی، سرمربی بایرن مونیخ یعنی توماس توخل، گفته بود: گلهای رئال مادرید را نمیبینید؛ بنابراین تونی کروس کمکی به آن اشاره یا هشدار کرد، اما همچنان بایرن مونیخ نتوانست جلوی آن را بگیرد. سرمربی آلمانی در آستانه کلاسیکترین بازی اروپایی گفته بود زمانی وجود دارد که انگار کاملاً بر بازی مسلط هستید؛ اما این احساس امنیت چیزی جزء خطر نیست. و سپس بنگ، در عرض پنج الی ده ثانیه پاس میدهد و توپ در تور شماست. در واقع شما زمانی میفهمید که کار تمام شده است. و اینگونه شروع شد: رئال مادرید شروع کرد، در ذهن و زیر پای کروس: همان جا در مرکز صحنه، قدم زدن در خط میانی، ظاهراً به جایی نمیرسد، به چپ نگاه میکند و امیدوار است که بقیه به جز وینیسیوس جونیور نیز به آنجا نگاه کند. چشم نه انگشت خود را ناگهان حرکت داد و به مسیر وسیعی که باز شده بود و بازیکن برزیلی وارد آن شد، علامت داد. چرخش ملایم پا و توپ به دنبال آن. وینیسیوس فراتر از کیم مین جائه بود. تمامکنندگی زیبایی بود، اما وینیسیوس پس از آن اعتراف کرد، این هدیه کروس بود که این کار را انجام داد و سپس مستقیماً به سمت هم تیمی خود دوید و به تعظیم کرد.
وینیسیوس پس از پایان بازی گفت:
ما خیلی خوب یکدیگر را میشناسیم. تونی همیشه کارها را آسان میکند.
بههرحال ستاره آلمانی همیشه آنها را مانند چیزهای آسان جلوه میدهد. بیست و چهار دقیقه از بازی گذشته بود و اولین ضربه مادریدیها در مقابل هفت ضربه بایرن، به گل تبدیل شد. و اینجا به اشاره توخل پی میبریم. در لیگ قهرمانان اروپا از فصل 11-2010، رئال مادرید 25 بار شوتهای کمتری نسبت به حریف خود داشته است و تنها 9 بار باخته. استفاده درست از موقعیتها، مهمترین عامل موفقیت مادریدیها است. و البته حریفان نیز همین را میدانند. با فشار پیدرپی جمال موسیالا، کین، سانه و بقیه دوستان، رئال مادرید نتوانست راهی برای خروج از آن بیابد تا اینکه کروس پا پیش گذاشت. این فقط یک پاس نبود، بلکه عزم راسخ برای کنترل کردن، خونسردی کامل در اجرای آن و احترامی که او تحمیل میکرد. مثل اینکه او چمن شخصی خودش را دارد، دیگران نیستند.
چیز دیگری در اینجا وجود دارد: یک استادی. چیزی که گاهی اوقات، مانند استوکهایی که او اکنون 13 سال میپوشد، برندش را مجبور میکند تا فقط برای او بسازند. زمانی که رئال مادرید سال گذشته حذف شد، برخی به این نتیجه رسیدند که دوران تونی کروس و لوکا مودریچ به پایان رسیده است: میل به تسریع انتقال وجود داشت، اما کارلو آنچلوتی از بازیکنان ارشد خود درخواست که بمانند. کروس از همان ابتدای فصل جایگاهش را پس گرفت. او آمد و خوب آمد. اما یک نکته وجود دارد. کروس قصد دارد در دوران اوج خود، کفشهایش را آویزان کند. او دو ماه قرارداد دارد و نگفته است که میماند یا نه. او فقط یک جمله تکراری میگوید:
هنوز درباره آیندهام تصمیمی نگرفتم.
حتی فکر کردن به جدایی یا خداحافظی او سخت است. آنچلوتی هم همین فکر را میکند:
او حتی زمانی که بازی نمیکند، «غیر قابل جایگزین» است.
آنچلوتی درست هم میگوید. کروس فوتبال را آسان میکند. گویا انگار میتوانید همین الان خودتان با یک توپ این کار را انجام دهید. یا به قول خوان رومان ریکلمه:
میتواند بیرون برود، بازی کند و دوباره به خانه برود حتی نیازی به حمام کردن ندارد. عرق نمیکند، کثیف نمیشود، نیازی نیست خودش را پایین بیندازد.
کروس فقط باید راه را نشان دهد، همان جا روی صحنه بازی: چیزی را که او توانست ببیند؛ اما بایرن نه...