بزرگمهر بختگان دانشمند و بزرگ ایرانی از خاندان کارن بود که وزیر قباد اول و پسر وی، خسرو انوشیروان ساسانی نیز بود. او همچنین به عنوان فرمانده نظامی ( سپهبد ) خراسان در زمان خسرو انوشیروان و جانشین او هرمز چهارم خدمت کرد. [1]
او در سال 498 میلادی به عنوان یکی از 9 پسر سوخرا، رئیس خاندان کارن (یکی از هفت خاندان ممتاز ایران در دوره اشکانی و ساسانی) به دنیا آمد.[2]
اولین اشاره به بزرگمهر، در ایادگار وزرگمهر بختگان یافت میشود که در آن او را ارگبد میخوانند(عنوانی بلندپایه در دورههای ساسانی و اشکانی). از دیگر منابع، متأخرتر از او در شاهنامه و در غرر ثعالبی و مروج الذهب مسعودی یاد شده است.[3]
نوادگان بزرگمهر همچنان در ایران حکومت کردند و یکی از آنها به نام اذر ولاش بر طبرستان و گرگان در زمان آخرین شاه ساسانی یزدگرد سوم ( 632-651) حکومت می کرد. [4] نوه او، ولاش، از سال 665 تا 673 بر طبرستان حکومت کرد.[5]
تندیس بزرگمهر بختگان در شهر اصفهان
|
آنگونه که از برآیند داستان در روایتهای فردوسی، ثعالبی، راوندی و مجملالتواریخ بهدست میآید، گروهی از سوی پادشاه هند همراه با شطرنج به ایران فرستاده شدند با این شرط که چنانچه ایرانیان موفق به گشودن راز شطرنج شدند، هندیان همچنان به ایرانیان خراج بگزارند؛ و چنانچه اینگونه نشد خراج از هندیان برداشته شود.[6][7] هنگامی که حکیمان هند برای آزمایش هوش حکیمان ایران، همراه با شطرنج به ایران آمدند، این بزرگمهر بود که راز آن را گشود و خود نیز بازی نرد را اختراع نمود که حکیمان هند را حیرتزده کرد. گفته میشود بزرگمهر بابی به شطرنج هند افزود که راوندی چینش میدان و چگونگی حرکت مهرههای آن را ترسیم کردهاست. راوندی میگوید این شطرنج از سوی انوشیروان برای قیصر روم فرستاده شد و حکیمان روم هم بر آن، دو باب دیگر افزون کردند.[8][9]
دیدار بزرگمهر بختگان و فرستادگان هند در کتاب شاهنامه طهماسبی
|
📜 پندنامة بزرگمهر بختگان
پندنامه بزرگمهر بختگان، خطاب به انوشیروان، به پهلوی در ۲۵، کلمه. ایناثر در ۸۸۵مبه دستور پشوتن بهرام سنجانا در مجموعه گنج شایگان به چاپ رسیده است. [10][11]
ماهیار نوابی ترجمه فارسی این اثر را با عنوان «یادگار بزرگمهر» در ۶۴ بند در ۳۳۸ش در نشریه دانشکده ادبیات تبریز س۱، شم به چاپ رسانده است. همچنین آوا نوشت، متن فارسی و ترجمه انگلیسی آن با عنوان اندرزنامه بزرگمهر در ۳۵۰ش توسط فرهاد آبادانی در اصفهان منتشر شده است. شیوه این پندنامه، تااندازهای به شیوه پند دادن بزرگمهر به انوشیروان در شاهنامه فردوسی شبیه است؛ از این رو، ماهیار نوابی آنرا بدون شک یکی از منابع فارسی دانسته است. [12]
ابوعلی مسکویه (د ۴۲۱ق/۱۰۳۰م) مفاد همین اندرزنامه را در کتاب جاویدان خرد گنجانده است. [13]
📜 ظفرنامه
ظفرنامه، عنوانی است که در دوره اسلامی به مجموعه فارسی سخنان منسوب به بزرگمهر اطلاق شده، و نخستینبار حاجی خلیفه براساس روایتی نامعتبر، مترجم این متن از پهلوی به فارسی دری را ابنسینا (۳۲۷- ۴۲۸ق/۹۸۰-۱۰۳۷م) دانسته است[14][15] در حالی که سبکِ نثر آن، با شیوه نگارش فارسی ابنسینا در دانشنامه، مغایرت دارد. [16][17]
متن ظفرنامه را نخستینبار شارلشفر در ۸۸۳م در فرانسه به چاپ رساند و بعد از آن در ۱۳۰۹ش توسط رجوی در تبریز، و بعدها توسط مهدی بیانی به چاپ رسید و سپس غلامحسین صدیقی در ۱۳۴۸ش آنرا در تهران به چاپ رساند. [18]
📜 باببرزویة طبیب
«باببرزویة طبیب» در آغاز کلیله و دمنه. هنگامی که برزویه کلیله و دمنه را به ایران آورد، هیچگونه پاداش مادی نپذیرفت و در عوض خواست تا احوال او از تولد تا آنزمان، در ابتدای متن مترجَم کلیله و دمنه افزوده شود. انوشیروان نگارش باببرزویة طبیب را به بزرگمهر واگذارد. [19][20][21][22][23]
📜 مادیگان شترنگ
مادیگان شترنگ، گزارشی است از بازی شطرنج که در ۱۳۴۷ش توسط محمدتقی بهار، به فارسیترجمه و چاپ شده است.[24]
📜 آثار یافتنشده
۱. بازنامه کسری نوشیروان، به پهلوی که تا زمان تالیف جامع العلوم ستینی توسط فخرالدین رازی (۵۴۴ - ۶۰۶ق/ ۱۱۴۹-۱۲۰۹م) وجود داشته است. [25]
۲. ترجمه هیربدسار، نامهای از مهآباد که بزرگمهر آنرا برای انوشیروان ترجمه کرده است.
۳. گردآوری دانشافزای انوشیروانی، در تاریخ پادشاهی ایران.[26]
۴. ایریدج یا البریدج، در احکام نجوم که شاید معرب ویژیذک به معنی گزیده باشد. این اثر که در سدههای نخست اسلامی هنوز باقیبوده، [27]
ترجمهای از کتاب موالید والیس یا فالیس رومی بوده است. [28][29]
۵. کتاب بزرگمهر فی مسائل الزیج. ایناثر در دوره صفویان در اصفهان تدریس میشده است.[30]
۶. فصول بزرگمهر، که فقط ابوبکر خوارزمی به این اثر اشاره کرده است. [31]
صفحه نخست کتاب "ایادگار وزرگمهر بختگان"
|
1️⃣ Pourshariati, Parvaneh (2008). Decline and Fall of the Sasanian Empire: The Sasanian-Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran. London and New York: I.B. Tauris. ISBN 978-1-84511-645-3. p. 115
2️⃣ Pourshariati, Parvaneh (2008). Decline and Fall of the Sasanian Empire: The Sasanian-Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran. London and New York: I.B. Tauris. ISBN 978-1-84511-645-3. pp. 113–114
3️⃣ Khaleghi-Motlagh, Djalal (1989a). "Bozorgmehr-e Boktagan". Encyclopaedia Iranica, Vol. IV, Fasc. 4. pp. 427–429.
4️⃣ Pourshariati, Parvaneh (2008). Decline and Fall of the Sasanian Empire: The Sasanian-Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran. London and New York: I.B. Tauris. ISBN 978-1-84511-645-3. p. 303
5️⃣ Chaumont, M. L.; Schippmann, K. (1988). "Balāš, Sasanian king of kings". Encyclopaedia Iranica, Vol. III, Fasc. 6. pp. 574–580.
6️⃣ مجیدی، مریم (۱۳۸۳). «بزرگمهر». در سید محمدکاظم موسوی بجنوردی. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۲. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۶۴۷۰۲۵۲۴۶. ۱۲: ۸۶.
7️⃣ Khaleghi Motlagh, “Bozorgmehr-E Boḵtagān”, Iranica
8️⃣ بزرگمهر، محمد حسسین نوری زاد. یادگار بزرگمهر. انشتارات پازینه، ۱۳۸۷.
9️⃣ تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۵، ص ۱۸۵
1️⃣0️⃣ صفا، ذبیحالله، حماسهسراییدر ایران، ج۱، ص۴۹، تهران، ۳۶۳ش.
1️⃣1️⃣ پورداود، ابراهیم، تفسیر بر خردهاوستا، ج۱، ص۴۸، بمبئی، انجمنزرتشتیانایرانی
1️⃣2️⃣ ماهیار نوابی، یحیی، مجموعة مقالات، ج۱، ص۱۹۴- ۱۹۸، شیراز، ۳۵۵ش
1️⃣3️⃣ ابوعلیمسکویه، احمد، جاویدانخرد، ج۱، ص۵۳_ ۷۶، ترجمة تقیالدینمحمد شوشتری، بهکوششبهروز ثروتیان، تهران، ۳۵۵ش
1️⃣4️⃣ حاجیخلیفه، کشف، ج۲، ص۱۱۲
1️⃣5️⃣ صدیقی، غلامحسین، مقدمهبر ظفرنامه، ج۱، ص۱۰، منسوببهابنسینا، تهران، ۳۴۸ش
1️⃣6️⃣ صدیقی، غلامحسین، مقدمه بر ظفرنامه، ج۱، ص۱۹، منسوببهابنسینا، تهران، ۳۴۸ش
1️⃣7️⃣ مهدوی، یحیی، فهرستنسخههایمصنفاتابنسینا، ج۱، ص۲۸۱، تهران، ۳۳۳ش
1️⃣8️⃣ صفا، ذبیحالله، جشننامة ابنسینا، ج۱، ص۵۹_ ۶۰، تهران، ۳۷۱ق/۳۳۱ش.
1️⃣9️⃣ ابنمقفع، عبدالله، مقدمة کلیلهو دمنه، ج۱، ص۳۳_ ۳۶، بهکوششعبدالعظیمقریب، تهران، ۳۵۱ش.
2️⃣0️⃣ ابنمقفع، عبدالله، مقدمة کلیلهو دمنه، ج۱، ص۵۲_ ۵۴، ترجمة نصر اللهمنشی، بهکوششحسنحسنزاده آملی، تهران، ۳۴۱ش
2️⃣1️⃣ ابنمقفع، عبدالله، مقدمة کلیلهو دمنه، ج۱، ص۲۳_ ۲۵، همانمتنعربی، بهکوششطهحسینو عبدالوهابعزام، قاهره، ۹۴۱م
2️⃣2️⃣ مجملالتواریخو القصص، بهکوششمحمد تقیبهار، ج۱، ص۷۵، تهران، ۳۱۸ش
2️⃣3️⃣ فردوسی، شاهنامه، ج۸، ص۲۴۷، بهکوششرستمعلیاف، مسکو ۹۷۰م.
2️⃣4️⃣ بهار محمد تقی، گزارش شطرنگ و نهادن ونیردشیر ، ترجمه چند متن پهلوی، تهران 1347: صص10-17
2️⃣5️⃣ رازی، فخرالدین، جامعالعلوم، ج۱، ص۱۴۳_ ۱۴۴، چسنگی، بمبئی، ۳۲۳ق.
2️⃣6️⃣ هدایت، رضا قلی، مجمعالفصحا، ج۲، ص۹۴۹، بهکوششمظاهر مصفا، تهران، ۳۳۹ش
2️⃣7️⃣ همایی، جلالالدین، تاریخادبیاتایران، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، تهران، ۳۶۶ش.
2️⃣8️⃣ همایی، جلالالدین، تاریخادبیاتایران، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۳، تهران، ۳۶۶ش.
2️⃣9️⃣ قفطی، علی، تاریخالحکماء، ج۱، ص۲۶۱، اختصار زوزنی، بهکوششلیپرت، لایپزیگ، ۹۰۳م
3️⃣0️⃣ همایی، جلالالدین، تاریخادبیاتایران، ج۱، ص۲۰۵، تهران، ۳۶۶ش.
3️⃣1️⃣ همایی، جلالالدین، تاریخادبیاتایران، ج۱، ص۲۰۵، تهران، ۳۶۶ش.