شب خیلی تاریکی بود و شدیدا بارون میبارید و رعد و برق میزد...
لاشورتا که دمبه زباد خورده بود پشت میز کارش خابش گرفت..
خا پوووف خا پوووف...
اینجا بود که یکی گفت ممد به اصغر به ممد به اصغر بپر تو وقتشه
بعر اصغر گفت چرا با میکروفون میگی الان بیدار شه بزنه رو زنگ چه قلطی کنیم
بعد ممد گفت این الان انقدر خورده بعید نیست خودش خاب به خاب بره
بعد اصغر گفت اگه خاب به خاب میره پس ما اینجا چیکار کنیم
ممد اعصبانی شد و گفت زود باش برو تو بدووو
بعد گفتش ببین ما باید جوری اینو بکشیم که بیوفته گردن رونالدو خب بیا اصغر این ماکس کریسه اینو بزن رو صورتت و لبخند بزن که مثلا اسلحه دستته و داری لاشورتا رو میکشی بعدش که گفتم واقعا بزن
بعد اصغر گفت چجوری از پشت ماکس لبخند بزنم ماکس کریس خندان بده
بعد ممد گفت کریس خندان از کجا پیدا کنم
اصغر گفت هیچی رو همین ماکس استیکر لبخند بزن
ممد زد تو سر اصغر گفت اینتوری که میفهمن این فقط ماکسه
اصغر گفت راستی ماکس مرد عنکبوتیم دارما
ممد دیگه دیوونه شد سرشو کوبید رو میز
اما در هوای خشمگین اون روز کرکسی شجاع پرسه میزد و از میان رعد و برق سهمگین پرواز میکرد...
بله او کسی نبود جز کرکسنالدو که با چشم های قدرتمند خودش از پشت شیشه ی مه آلود چیزهایی دید
کرکس قصه ی ما جلو که رفت دید بله یکی ماکسشو زده و نیخاد لاشورتا رو بکشه
اینجا بود که گفت من کرکس نالدو ام یا این؟
ولی زیر بقل خودشو بو کرد و چون بوی خوشبو میداد متمئن شد خودش کرکسیانو بوخوشبونالدو هست
برای حمین شیشه رو شکست رفت تو درست لحضه ای که اصغر داشت لاشورتا رو با چاقو میزد کرکس از یقش گرفت و پرتش کرد
ممد هم از کرکس نالدو عکس گرفت که مثلا نشون بدا عکسارو با تیتر همله کرکس به رفتر لاشورتا برای کشتن وی!
اما کرکس نالدو با ممد رو گیر انداخت و دوربینشو شکوند
لاشورتا هنوزم خااا پوووف خااا پوووف...
اینجا بود که از سر و صدای زیاد سیکوریتی بارسا بیدار شد اومد تو و ممد زود الکی اشاره زد ایناهااا این میخاست لاشورتا رو بکشه به کرکس نالدو اشاره میزد!
سیکوریتی هم اسلحه رو آورد بالا و گفت از جات تکون نخور و به کرکسنالدو دستبند زدن و گفتن قربان بیدار شید بهتون سو غصد شده
کلی آب ریختن تو سر و صورت لاشورتا تا بیدار شد و گفت هااا هاااا
گفتن ببینید کرکس نالدو میخاست شما رو بکشه با همراهی اصغر و مند دستگیرش کردیم
بعد لاشورتا با تعجب چشاشو ریز کرد دقت کنه اما چون دمبه زیاد خورده بود دوباره ی صدای نه چندان با تربیتی از خودش درآورد و ی بویی پیچید که همه از حوش رفتن
ولی کرکس نالدو با هوش بالای خودش چون سابقه داشت که تو دفتر لاشورتا بیهوش بشه اینبار دستگاه ضد بو به خودش وصل کرده بود برای حمین بیهوش نشد اما اینجا بود که لاشورتا دوباره ازش ی صدا دراومد اینبار انقدر وهتشناک بود که دستگاه ضد بو سوخت و کرکس افتاد رو زمین درهالی که زبونش بیرون بود
بعد لاشورتا گفت هخخخخخ میخاستی منو بکشی
بعدش کریس بزرگ رو دستگیر کردن
ولی کرکس گفت من هیچ هرفی ندارم جز اینکه ماه پشت ابر نمیمونه منتضر باشید این بارون و رعد و برق تموم شه...
بعدش که شد و ماه از پشت ابر اومد بیرون و نمایان شد
اسنادی از دوربین ها به دست اومد که ثابت کرد در اصل کرکس نالدو جون لاشورتا رو نجات داده!
برای حمین کرکس از زندان آزاد شد و لاشورتا میخاست بهش تو ترکیب منتخب بارسا بهش پست دفاع چپ بده اما کرکس گفتش به شرتی تو ترکیب قرار میگیرم که خودم پنالتی زن باشم
ولی لاشورتا گفت خخخخ روتو کم کن پنالتی زن خودمم
برای حمین با عزت نفس نالدو نپزیرفت تو ترکیب باشه
و رفت تو کوچه به همراه بدر هاری پنالتی زد