هر کدام از ما خاطرات تلخ و شیرینی از فریادی برای گل شدن یک توپ وسط مهمانی نوروزی را داریم. و سر زدن مدام به نتایج زنده در مسافرت. و تماشای بازیهای قدیمی در تعطیلات.
میخواهیم خاطراتمان را به سنت ویژهنامههای نوروزی کیهان ورزشی و دنیای ورزش و البته بهرسم سالهای قبل سایت، پای یک هفتسین کوچک و درکنار توپ فوتبال به اشتراک بگذاریم.
گپ و گفتی با نویسندگان تحریریه. کمی آنطرفتر از وقایع روزمره. اخبار و تحلیلها و بازیها و نتایج. کمی طولانیتر و مفصلتر. در رخوت روزهای تعطیلی فوتبالی و زیبایی نوروز، خواندن نظرات و خاطرات و به اشتراک گذاشتن آن، شیرین و خواندنی خواهد بود. بله، ما همدیگر را داریم.
قسمت سوم مصاحبهها به میلاد وفادار اختصاص دارد.
- مصاحبه نوروزی با نویسندگان سایت طرفداری؛
- قسمت اول: امیرحسین صدر
- قسمت دوم:علیرضا نجاتی
سلام سال نو مبارک...
میلاد وفادار، نویسندهی پرکار بخش خارجی سایت در حال انجام خدمت سربازی... در روزهای سربازی، بازیهای فوتبال رو چطور دنبال میکنی؟
چالش خاصی بوده! سعی کردم حداقل بازیهای منچستریونایتد رو از دست ندم. در باقی موارد، به جز تماشای برنامه محبوب مچ آو د دی، فرصت چندانی برای تماشای فوتبال (به ویژه غیر از لیگ برتر انگلیس) رو ندارم.
بازی ، یا اتفاق مهمی بود که در این دوران یا روزهای آموزشی از دست بدی و چند روز بعد متوجه نتیجه آن شوی؟
فینال لیگ قهرمانان اروپای فصل گذشته. یک روز بعد در پادگان خبر نصفه و نیمهای رسید که منچسترسیتی برنده شده. روز بعدتر، با جزییات از نتیجه و گلزن خبردار شدم. این شرایط درباره نقل و انتقالات مهم ابتدای پنجره تابستانی هم وجود داشت و البته سعی میکردم در معدود تماسهای خودم با محیط خارج، از بازار نقل و انتقالات خبر بگیرم!
از بدو ورود به طرفداری به طور تخصصی از لیگ برتر انگلیس نوشتی و خبر کار کردی و روز به روز در این زمینه پیشرفت داشتی، به نظرت یک نویسندهی تخصصی موفق تره، یا کسی که سراغ شاخههای متنوع بره؟
به نظرم همونطور که در رسانههای ورزشی بزرگ دنیا میبینیم، تخصصی کار کردن به واسطه اشراف بیشتر به سوژهها، مطلوبتره. با این حال در دنیای پر شتاب امروزی، یقینا یک نویسنده تخصصی باید آشنایی و اطلاع کافی درباره اموراتی که خیلی اوقات مستقیما باهاشون درگیر نیست داشته باشه.
و چرا لیگ برتر و فوتبال انگلیس؟
باید پرسید چرا فوتبال انگلیس نه؟! وجود مدعیان متعدد، سرعت دیوانهوار بازیها و صد البته پوشش رسانهای و خبری فوق العادهای که لیگ برتر رو از سایر لیگها متمایز میکنه، باعث میشه حتی طرفداران تیمهایی در دیگر لیگهای معتبر اروپایی هم، به فوتبال انگلیس گرایش خاصی داشته باشن.
طرفدار تیمی هم هستی؟
همونطور که خیلی از مخاطبان اطلاع دارند، در وهله اول طرفدار منچستریونایتد هستم. البته در کل از فوتبال زیبا حتی اگه از سوی تیمهای رقیب هم باشه لذت میبرم. به طور خاص، علاقه زیادی به سبک بازی مالکانه تیمهای پپ گواردیولا دارم. در سطح ملی، خیلی کمتر چیزی تحت عنوان «طرفداری» در من دیده میشه. با این حال هلند رو به واسطه علاقه زیاد به رود فن نیستلروی (کسی که باهاش به فوتبال علاقهمند شدم) و در ادامه نسلی که روبن، فن پرسی، اسنایدر داشت، دوست دارم.
البته همیشه تلاش کردم تا جای ممکن علایق و سلایق شخصی خودم رو در حیطه کاری کنار بذارم
اوه! رابین فن پرسی
رود، رود، رود، رود
فن نیستلروی
فن نیستلروی
فن نیستلروی!
بازیهای چمپیونشیپ یا دستههای پایینتر را هم دنبال میکنی؟
نه به طور مستمر ولی سالهای قبل که وقت آزاد بیشتری داشتم، هر از گاهی حتی به لیگ ۱ و ۲ انگلیس هم سرک میکشیدم.
در دوران سی سالهی لیگ برتر به کدام فصل یا برهه برای شما جذابیت بیشتری داشته؟
دوره خاصی مد نظرم نیست؛ شاید حد فاصل بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ که قبل از تحول گسترده ساختار قدرت در لیگ برتر بود.
و دوست داری بیشتر در چه حوزهی لیگ برتر بنویسی و بخونی؟ تاکتیکها؟ داستانها؟ حواشی و جنجالها؟ یا...
واقعا از واکاوی تاکتیکی مسابقات لذت میبرم و اگه فرصت داشته باشم، ترجیح میدم مطالب بلند و تحلیلی بنویسم یا ترجمه کنم. با این حال نمیتونم کتمان کنم که پرداختن به حواشی هم، اون حس ژورنالیستی درون من رو قلقلک میده! با توجه به تحصیلاتم در رشته جامعه شناسی، از پل زدن بین این رشته و فوتبال هم خیلی لذت میبرم.
طرفدار تیم ملی انگلیس هم هستيد؟
نه به اون صورت؛ شاید در برخی از بازیها به طرفداری از بازیکنان منچستریونایتد، بله.
به نظر شما تیم ساوت گیت با حضور بلینگام، کین، فودن، رایس و... چیز بیشتری از نسل طلایی عصر اریکسون با جرارد، لمپارد، رونی، بکام و.... داره؟
یک تفاوتی که وجود داره، تقویت روحیه همکاری گروهی در نسل فعلی نسبت به نسل مورد اشاره هست. حواشی هم خیلی بهتر نسبت به اون دوران مدیریت شده. حتی اعتماد بلند مدت به ساوتگیت هم حکایت از تغییر نگرش مسئولان فوتبال انگلیس داره. اما معتقدم اگه اون حس نوستالژی پرستی که به حق درباره بازیکنانی مثل جرارد، لمپارد، رونی و امثالهم وجود داره رو کنار بذاریم، تیم فعلی از نظر عمق ترکیب قویتر از نسل قبل هست.
نسل طلایی؟
بازیهای سوپرلیگ زنان انگلیس رو هم دنبال میکنی؟
متاسفانه نه. انتظار میره در سالیان آینده بیشتر از این لیگ در حال رشد بشنویم.
به نظر شما چه چیزهایی باعث رشد تماشاگران فوتبال زنان در این سالها شده؟
قسمت غیر قابل انکار در این راستا، تغییر پارادایم عصر حاضر به دفاع از حقوق زنان بر میگرده. همین باعث شده تا علاوه بر سرمایهگذاری بیشتر و پوشش رسانهای بهتر، زنان در سراسر جهان با محدودیت کمتری پا به عرصه فوتبال بذارن. صد البته که هنوز اقدامات زیادی لازم هست تا از حداکثر پتانسیل موجود در این زمینه استفاده بشه؛ هم از حیث تجاریسازی و فراهم کردن صرفه اقتصادی مسابقات و هم از نظر بالا بردن سطح کیفی رقابت.
در سال 1402، من سیتی قدرت بلامنازع فوتبال انگلیس بود، به عنوان یک نویسندهی پیگیر لیگ برتر، آیا سه گانه، قلهی کار اونهاست، یا بازهم پپ عطش چیزهای بیشتری رو داره؟
پپ به عنوان یک فرد ایدهآل گرا، نمیتونه به همین دستاورد راضی باشه. قطعا گروه کار بلد «منچسترسیتی» برای دوران پس از موفقیت هم برنامههای لازم رو تدوین کرده. اما واقعا نمیدونم گواردیولا تا چه زمانی میتونه در این شرایط پر فشار دوام بیاره و شاید در آیندهای نه چندان دور، عین یورگن کلوپ تصمیم به استراحت بگیره. بدون شک تیمی که پپ مربی اون باشه، همیشه شانس موفقیت داره.
و در نیمهی دوم سال، شاهد یک کورس سه تیمهای درجه یک هستیم. تحلیل شما از سیتی، لیورپول و آرسنال در این فصل چیه؟
واقعا رقابت جذابی هست و پیش بینی کردن از آینده، بسیار سخت. اگه آرسنال بتونه در زمین منچسترسیتی برنده بشه (که البته اگه بزرگی هم هست)، شانس خیلی خوبی نصیبش میشه. آرسنال با آرتتا دیر یا زود به اوج بر میگرده و به نظرم فاصله چندانی با فتح عناوین قهرمانی بزرگ نداره. کار لیورپول به واسطه مصدومیتها مقداری سختتر هست؛ با این حال به واسطه فصل آخر کلوپ، انگیزه مضاعفی برای کسب موفقیت دارن. سیتی هم که سیتیه! برنامه نسبتا بهتری هم دارن.
تیم مورد علاقت خارج از حلقهی تاپ سیکس و علت علاقت به اون تیم؟
همونطور که قبلا اشاره کردم، تیمی که جذاب بازی کنه یا با تمام توان بجنگه رو دوست دارم بنابراین از بازی اکثر تیمها لذت میبرم. استثنا در فصل جاری، شفیلدیونایتد بوده که واقعا چیزی برای عرضه نداشته!در دستههای پایینتر، به بولتون واندررز علاقهمند هستم. این علاقه حدود ۱۰ سال قبل و در بازیهای رایانهای شکل گرفت و البته متاثر از حضور بولتون در جام یوفای سابق هم بود. صرفا دوست داشتم در کنار منچستریونایتد که به واسطه برادرم به اون علاقهمند شدم، یک تیم دست و پا بستهای که انتخاب خودم باشه رو هم دنبال کنم. البته هر چه گذشت، منچستریونایتد از اوج فاصله گرفت و عطش دنبال کردن یک تیم به اصطلاح «آندرداگ» در من کمتر شد! ولی خوشبختانه بولتون شرایط خوبی در لیگ یک داره و امیدوارم به زودی در لیگ برتر ببینمش.
بله، دیویس از بولتون، جام یوفا و الیور کان
در سری آ ناپولی کار بسیار بزرگی رو انجام داد. فکر میکنی این به خاطر قدرت تیم اسپالتی بود؟ یا نزول رقبا؟
تلفیقی از هر دو عامل. به هر حال باید به کار بزرگی که اسپالتی و تیمش انجام دادن، احترام گذاشت. سطح سری آ در نگاهی کلی رو به رشد هست و من امیدوارم این رشد ادامهدار باشه که برای رسیدن به این مهم، باید تغییرات ساختاری مهمی در فوتبال این کشور رخ بده.
دو غول اسپانیا، رئال و بارسا در سال 1402 جنگ سرد با قدرتهای لیگ برتر بر سر سوپرلیگ را دوباره زنده کردند، نظرت راجع به سوپرلیگ و جایگاه فعلی رئال و بارسا چیه؟
بحث مفصلی هست و من در بحبوحه آغاز پروژه سوپرلیگ، مواضع خودم رو در یادداشتهای متعددی بیان کردم. به عنوان کسی که طرفدار باشگاهی در لیگ متمول انگلیس هستم، طبیعتا دغدغه کمتری برای تغییر نظم فعلی فوتبال دارم. از طرفی، مخالف تشکیل یک سیستم بسته با لابی باشگاههای ثروتمند هستم که البته ظاهرا در نسخههای پیشنهادی جدیدتر سوپرلیگ، تغییرات مثبتی در این زمینه شکل گرفته. من حمایت گرم باشگاههای ایتالیایی و فرانسوی از این پروژه رو به دلیل مشکلات مالی پهن دامنهشون (که البته ناشی از ضعف مدیریتی سران فوتبال اون کشورها در رقابت با کشوری مثل انگلیس هست) رو درک میکنم ولی نباید این رو هم فراموش کرد که باشگاهی مثل بارسلونا پس از ضررهای هنگفتی که به خاطر تصمیمات غلط متحمل شد، حالا مدافع سوپرلیگ به عنوان آخرین راه نجات خودش شده. به عقیده من، باید مقامات فوتبال ایتالیا، اسپانیا و فرانسه بیشتر مسئولیتپذیر باشند و بپذیرند که اگه در انجام وظایف خودشون بهتر عمل میکردند، نیاز به تغییرات پهن دامنه در دنیای فوتبال (حداقل در این وسعت و به طور انقلابی) شکل نمیگرفت.
و هری کین در بوندسلیگا. چه چیز باعث شد از همان روز اول در لباس بایرن، چه در لیگ و چه در لیگ قهرمانان بدرخشد؟
یک بازیکن در کلاس جهانی، در هر شرایطی خودش رو نشون میده. کین واقعا فوتبالیست کاملی هست که به واسطه عدم دستیابی به موفقیت تیمی در تاتنهام، به اون تعریف و توجهی که لایقش بوده، نرسیده. تقریبا یقین داشتم که کین در بوندسلیگا هم به درخشش خودش ادامه میده، با لیگ قهرمانان و رقابت در بالاترین سطح هم که اصلا بیگانه نیست. نباید از نقش توماس توخل و هم تیمیهایش هم گذشت که شرایط برای درخشش آنی کین رو تسهیل کردن.
سال 1402، زمستان تلخ و شیرینی برای فوتبال ایران داشت. بعد از بازی جلوی ژاپن چه حسی داشتید؟
حسی غریب توأم با غافلگیری؛ هم از نتیجه و هم بابت عملکرد کم سابقهای که تیم قلعه نویی مقابل ژاپن قدرتمند داشت.
و بعد بازی با قطر؟
دلسرد بودم و بی روح. باز هم حس غریبی داشتم. به نظرم تیم قلعه نویی با یک ترکیب اصلی بهتر، میتونست به فینال برسه. البته به جای تماشای این مسابقه ترجیح دادم به تماشای یک نمایش تئاتر برم و کاملا از تصمیم خودم راضی هستم!
نظرت راجع به این نسل تیم ملی؟
این نسل، تجربه بین المللی خوبی داره و در کنار اون، جوانان مستعدی هم هستن. اما به نظر شخصی من، نسبت به نسلهای قبلی کمتر میشه با این نسل ارتباط گرفت. واضحتر بگم، اخلاقیات بیرون از زمین، حواشی پیرامون و اون خود مرکزبینی درون بازیکنان این نسل، جالب نیست.
وقایع 1402
اتفاق تلخ:
از جنبه ورزشی، درگذشت سر بابی چارلتون. غیرورزشی؟ کدوم یکی رو بگم؟!
اتفاق شیرین:
فوتبالی و غیر فوتبالی، مورد خاصی به ذهنم نمیرسه. به امید سالی بهتر برای مردمان ایران زمین در ۱۴۰۳
پیشنهادات نوروزی
کتاب فوتبالی و غیر فوتبالی:
خیلی وقته کتاب فوتبالی نخوندم! اگه حمل بر رپرتاژ رفتن نباشه، انتشارات گلگشت کتابهای فوتبالی جذاب زیادی داره که میشه بر حسب علاقه مطالعهشون کرد.
کتابهای غیر فوتبالی:
استبداد؛ بیست درس از قرن بیستم - چرا ملتها شکست میخورند – راه باریک آزادی - نگذار به بادباکها شلیک کنند – و باز هم آکواریومهای پیونگ یانگ.
بازیهای قدیمی فوتبال:
تساوی ۴-۴ آرسنال و لیورپول با پوکر آرشاوین و کل ال کلاسیکوهای پپ و ژوزه.
بازیکن، مربی یا هر شخصیت فوتبالی که تماشای گلها، مهارتها و داستان زندگیش رو پیشنهاد میدهید
پاسخی کلیشهای برای این سوال دارم: سر الکس فرگوسن، چون فراتر از یک ورزش و یک بازی، به فوتبال نگاه میکرد.
یادداشتهای فوتبالی
فیلم یا سریال ایرانی و خارجی:
سریال فوق العاده دست کم گرفته شده «بتر کال سال» اثر خالق بریکینگ بد. دکستر رو هم اگه هنوز کسی ندیده، بهش پیشنهاد میکنم. در کل معتقدم فیلم و سریال خوب خیلی کمیاب شده و ترجیح میدم عناوین قدیمی رو تماشا کنم.
موزیک و خواننده:
هر چیزی که حالتون رو خوب کنه! ترجیحا فراتر از مرزها برای گسترش فضای دید. موسیقی به معنای واقعی روح انسان رو جلا میبخشه
پادکست:
در سطح پادکستهای فارسی زبان، «چنل بی» رو متمایز و در سطح متفاوتی میبینم. حیف که ادامه پیدا نکرده ولی هنوز کلی قسمت شنیدنی داره
شهری که برای سفر پیشنهاد میدی:
احساس میکنم اگه شهر خاصی رو نام ببرم، در حق بقیه کم لطفی کردم. البته رشت دوست داشتنی که جای خودش رو داره! صرفا پیشنهاد میکنم بیشتر به تاریخ و فرهنگ ایران علاقه نشون بدید و از اماکن تاریخی بازدید کنید
گلهای برتر سال قبل که پیشنهاد میکنی نگاهشون کنیم:
گل الخاندرو گارناچو به اورتون و دیگر هیچ!
اگر بخوای به کسی یک کیت فوتبال هدیه عید بدی انتخابت چیه؟
کیت اول تیم ملی اسکاتلند
و آرزوهات، فوتبالی یا غیر فوتبالی برای سال 1403
فوتبالی، بازگشت منچستریونایتد به روزهای درخشانش زیر نظر رتکلیف. غیر فوتبالیها هم که آرزو نمیخواد! باید عمل کرد برای رسیدن به خواستهها.
با یک مصراع، بیت یا یک شعر میخوایم مصاحبه رو تموم کنی:
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبيند پاي بلبل نتوان بست که بر گل نسرايد