سریال بازی تاج و تخت دارای شخصیت های مثبت بسیاری بود که هرکدام به تنهایی به داستان رنگ و بوی خاص خود را می بخشید و تاثیر بسیاری در جذب مخاطب داشت. اما گاهی اوقات تنها چیزی که برای سنجش موفقیت یک فیلم یا سریال لازم است، نگاهی به عمق و پیچیدگی شخصیت های منفی آن است. هرچه ظلم بیشتر (موجه یا غیرقابل توجیه) نمایش بهتر است. یک ضدقهرمان پر زرق و برق نیاز به یک قهرمان باهوش و شجاع دارد تا جنگ بین آنها ارزش تماشا را داشته باشد. به لطف برخورد با جافری باراتیون و رمزی بولتون است که سانسا استارک به شخصیتی قوی با اراده آهنین و ملکه شمال تبدیل شد.
رمزی و جافری شباهت های بسیاری در شخصیت سریال باهم دارند. افراط در جنایت و لذت از رنج رقیب مهمترین شباهت آشکار آنها است، اما بین این دو کاراکتر تفاوت هایی هم وجود دارد که نیاز به ریزبینی خاصی است. در ادامه مطلب مقایسه این دو شخصیت را خواهید خواند..
شباهت های آنها
این دو شرور وجوه مشترک زیادی دارند. آنها بسیار تشنه قدرت هستند و حاضر نیستند جایگاه سلطنتی خود را به هیچ رقیبی واگذار کنند. جافری که بعد از مرگ پدر (غیر بیولوژیکی) خود، رابرت باراتیون، به عنوان پادشاه منصوب شد، در واقع فرزندی نامشروع بود که شرایط جانشینی را ندارد. واکنش تهاجمی جافری به هرکسی که ادعای جانشینی او را زیر سوال می برد، شروع لیست بلند بالای جنایات هولناکش بود.
خشم او ابتدا دامن ند استارک را گرفت، کسی که دست پادشاه بود و دستور سلطنتی به عنوان فرمانروای هفت پادشاهی تا انتخاب جانشین قانونی را به همراه داشت. جافری با عصبانیت تهدید می کند که اگر ند او را به عنوان پادشاه انتخاب نکند، وی را خواهد کشت. وقتی ند استارک بخاطر خانواده اش این کار می پذیرد، جافری به عهد خود پایبند نمی ماند و در جلوی چشمان سانسا، ند را گردن می زند. هروقت که احساس می کند قدرتش در معرض خطر است با شدت فریاد می زند من پادشاه هستم اما همانطور که پدربزرگش، تایوین لنستر می گوید: "هرکس که بگوید من پادشاه هستم، پادشاه واقعی نیست".
رمزی بولتون نیز در این موارد تفاوتی با جافری ندارد. او هم پسر نامشروع روس بولتون است. هر خواسته ای که پدرش از او داشته باشد، دقیق و بی کم و کاست انجام می دهد تا بتواند عنوان بولتون (فرزندان نامشروع اسنو خوانده می شوند) را به دست آورد. رمزی قلعه پادشاهی شمال را به فرمان پدرش تصرف کرد و با وجود داشتن معشوقه، موافقت می کند با سانسا استارک که قبلا او را ندیده بود ازدواج کند. رمزی برای به ارث بردن اسم و عنوان پدرش حاضر است هرگونه فداکاری انجام دهد.
به سراغ نقطه مشابه بعدی می رویم و آن علاقه هردو کاراکتر به استفاده از شکنجه برای سرگرمی است. رمزی، تئون گریجوی را می دزدد، به بدترین شکل شکنجه میکند، اخته می کند، به سانسا استارک در شب عروسی شان تجاوز می کند، زندانیانش را در جنگل رها می کند و با سگ های خود به شکار آنها می رود. روش های شکنجه جافری شدت کمتری دارد اما به همان اندازه سادیسم گونه است. به نگهبانان خود دستور می دهد به نامزدش جمله کنند، به دایی اش توهین میکند و در جمع او را تحقیر می کند، یک شوالیه را به دلقک تبدیل می کند و یک فاحشه را که به اتاقش فرستاده شده بود، شکنجه می کند و به قتل می رساند.
اقدامات کدام یک تاثیرگذارتر است؟
با وجود اینکه شرارت های رمزی شدیدتر و روان پریش به نظر می رسد، اما اقدامات جافری ویرانگرتر است. برای مثال با گردن زدن ند استارک یک جنگ بزرگ داخلی به راه افتاد که تا فصل آخر ادامه دار بود، به نام جنگ پنج پادشاهی. پنج پادشاهی که ادعای تاج و تخت آهنین را دارند، جافری باراتیون، راب استارک "شاه شمال" ، بالون گریجوی "پادشاه جزایر آهنین" و دو برادر رابرت، رنلی و استنیس باراتیون بودند.
یک عمل ظالمانه و البته نابخردانه، جنگ داخلی را آغاز کرد که در آن ده ها شوالیه و هزاران سرباز جان باختند و هیچ کدام از پنج پادشاه جان سالم به در نبردند. اعمال ظالمانه رمزی بولتون بیشتر جنبه خانگی داشت و فراتر از شمال نبود. قتل های رمزی بی رحمانه بود اما اثرگذاری جافری بسیار بیشتر بود.
تفاوت های آنها
بزرگترین تفاوت این دو کاراکتر این است که یکی از آنها مطلقا هیچ توجهی به مفهوم خانواده ندارد. رفتارهای هنجارشکن جافری ممکن است سبب بزرگترین جنگ داخلی هفت پادشاهی شود، با این حال وقتی صحبت از خانواده می شود، او همیشه رفتارهای خود را کنترل می کند. دایی اش، تیریون لنیستر او را تهدید می کند، حتی به صورتش سیلی می زند، اما جافری خشم خود را کنترل می کند. در جای دیگر، مادرش سرسی به صورتش سیلی می زند که فقط به یک تهدید بسنده می کند. جافری در برابر خانواده اش از تهدید استفاده می کند اما هرگز این تهدید ها را پیگیری نمی کند.
لکن این خصوصیت در مورد رمزی صدق نمیکند. رمزی کسی است که پدر خود را به قتل می رساند تا جای او را بگیرد. او همچنین برادر و نامادری خود را به دست سگ های گرسنه خود می سپارد. این باعث می شود رمزی هیچ جای دفاعی نداشته باشد و لقب شرورترین کاراکتر منفی سریال را از آن خود کند. شکنجه و قتل خویشاوندان یک سطح پیشرفته ای از روان پریشی است که خوشبختانه جافری قفل آن را باز نکرد. این دو شرور از نظر تمایلات سادیستی و عشق به قدرت بسیار به هم شباهت دارند و هر دو با مرگ ناخوشایندی از دنیا می روند.