هیچ هیچبعنوان یه پرسپولیسی ، با کلیت مطلبت موافقم ، اما بنظرم خیلی جانبدارانه نوشته شده...
اولا ، علی پروین ، قبل از انقلاب هم توی اوج محبوبیت و کاپیتان تیم ملی توی جام جهانی آرژانتین بود و خیلی طبیعی بود توی اون شرایط پرسپولیس به علی پروین سپرده بشه... منظور اینکه نیازی به زد و بند نداشت واقعا...
موضوع بعدی اینکه ، بخش زیادی از محبوبیت پروین توی دهه شصت و هفتاد ، نه فقط بخاطر فوتبال ، بلکه بخاطر کارای خیر و عامالمنفعهای بود که میکرد... دفتر توانیرش محل رفت و آمد خیلی از خانوادههای نیازمند بود اون زمان و با استفاده از نفوذش کلی زندانی آزاد میکرد و از این مدل کارا... و البته از نظر فنی و فوتبالی هم اگه نگیم بهترین بازیکن تاریخ ، حتما جزو سه نفر اول بوده به شهادت همه افرادی که بازیاشو دیدن و البته خودم اواخر دوره فوتبالیش توی دهه شصت رو دیدم و واقعا فوقالعاده بود... توی مربیگریم هنوز هیچکی به رکوردش نرسیده... و دقیقا بخاطر همین محبوبیت زیادش بود که ۵سال اوایل دهه هفتاد خونهنشینش کردن و اوایل دهه هشتاد برای حذفش ، اکبر غمخوار با کلی هزینه ، ماموریت گرفت... بعد از این ماجرا توی دام بازیای سیاسی و انتخاباتی افتاد و تقریبا توی بزنگاهها ، طرف غلط ماجرا ایستاد و روز به روز محبوبیتش کم و کمتر شد تا اینکه بخاطر گندکاریای پسرش ، تا کمر جلوی هر اون کسی که نباید ، خم شد و تتمه آبرو و اعتبارش رو هم از دست داد...
اما زندهیاد ناصر حجازی ، برعکس روند کاهشی محبوبیت پروین ، روز به روز به میزان اعتبار و محبوبیتش اضافه شد... حتی بعد از مرگش... چون جای درست تاریخ ایستاد و سر ارزشایی که باور داشت با هیچکس وارد معامله نشد... روحش شاد و یادش گرامی...