در پی آهوی عشق
در پی آهوی عشق
صیاد آواره شدم
تا کجا باید دوید
یارب بیچاره شدم
در پی آهوی عشق
در پی آهوی عشق
صیاد آواره شدم
در پی آهوی عشق
در پی آهوی عشق
صیاد آواره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید
یارب بیچاره شدم
من عقابم شاه پر
من عقابم شاه پر
قله نشین بی شکست
ریش خند بچه آهویی به یک باره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید
یارب بیچاره شدم
بال من بی سایه شد
از بس که افتادم به خاک
کنج خانه مرده بی پرواز و بی کاره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید
یارب بیچاره شدم
من که از سی پاره ی قرآن نخواندم یک کلام
پرپر عشقم چنان کردی که سی پاره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید
یارب بیچاره شدم
صد هزار رحمت به تیر نا صواب دشمنم
اندکی مرهم مداوا می کند زخم تنم
تیر بی انصاف عشق تو نشست به قلب من ...
کارگر نیست هر چه مرهم من به این زخم می زنم
این حواس و هوش من با تو چه آسان میرود
پا به پای سایه ات عمرم شتابان میرود
در پی آهوی عشق
در پی آهوی عشق
صیاد آواره شدم
در پی آهوی عشق
در پی آهوی عشق
صیاد آواره شدم
تا کجا باید دوید
تا کجا باید دوید
یارب بیچاره شدم