چن گونگ با نام ادبی گونگتای متولد دونگجون هستید. «مشاور با استعدادی که مدت کوتاهی به سائو سائو خدمت کرد و با لو بو جان داد.
او شغل خود را که فرماندهی بود رها کرد و فراری شد زیرا به کائو کائو اعتماد کرده یود به عنوان یک مرد خوب به او احترام می گذاشت. مطمئناً خوب بود که او میتوانست از دستورات دونگ ژو برای نجات جان کسی که ارزش نجاتش را داشته باشد سرپیچی کند، و این تا حدی افتخارآمیز است، اما از طرف دیگر او به رئیس جدید خود وفادار نبود.
او بدون هیچ حرفی کائو کائو را ترک کرد، وقتی دید که کائو کائو از همه ابزارها برای رسیدن به خواسته اش استفاده می کند، حتی اگر به معنای کشتن مردم بی گناه (در خانه لو بوچه) باشد.
خب، پس چن گونگ آرمان های بالایی در مورد عدالت داشت و نمی تواند با کسی که مردم بی گناه را می کشد، معاشرت کند. اما آیا رفتن او کمی تکان دهنده نبود؟ این واقعیت که او (حتی برای کسری از ثانیه) به قتل کائو کائو در خواب فکر می کرد، نشان می دهد که او خیلی مقدس تر از او نبود. خوب، چه خوب که او این کار را نکرد. اما حداقل میتوانست برایش یادداشتی بگذارد و یا چیزی را نصیحت کند یا حداقل به او توصیه کند که بهتر باشد یا چیزی.
او از میان همه مردم از طریق ژانگ میائو به لو بو پیوست و تا پایان تلخ با او ماند.
اما چگونه لوبو بهتر از سائو سائو بود؟ لو بو مردم بی گناه را نمی کشت؟ سابقه لو بو حتی بدتر از کائو کائو بود در حالی که کائو کائو در دفاع از خود کشته شد، لو بو دینگ یوان را به خاطر پول و دونگ ژو برای یک زن کشت. احتمالاً کائو کائو خطرناکتر بود زیرا باهوشتر بود، اما افراد زیادی وجود دارند که چن گونگ میتوانست به آنها خدمت کند و به کشور کمک کند. او ابتدا پست خود را برای کمک به کشور ترک کرد. اما خدمت به لو بو چه کمکی می کرد؟
او به لیو بی که به آنها مهربانی نشان داد و از آنها در شوژو میزبانی کرد، خیانت کرد.
سپس در یک حرکت نادرست مهربانی، شهر کوچک شیاپی را به لیو بی واگذار کرد.
این تقریباً به همان اندازه بد است که لیو بی لیو ژانگ را به جینگژو می فرستد...
چن گونگ از لو بو خواست تا با یوان شو که همه از او به عنوان خائن به هان اسم می بردند، متحد شود.
این احتمالاً یک حرکت ضروری برای تضمین موقعیت لو بو است.
بر اساس همه اینها، باید بگویم که چن گونگ به عنوان مردی درستکارتر از آن چیزی که داستان او را نشان می دهد ظاهر نمی شود. من هنوز فکر می کنم که صحنه مرگ او یکی از تاثیرگذارترین صحنه ها (مخصوصا در سریال های تلویزیونی) است، اما مطمئناً تردید دارم که بگویم او مرد خوبی بود.