بابک کی مقصودیمخلصم رفیق
با اونکه منظور از ساعتهای زنگ خطر رو نمیفهمم و حتماً باید یه جستجویی تو گوگل بکنم تا حالیم شه اما چون اولین جام جهانی زندگی منه که شبحی از تصاویر و هیجانات تماشای بازیهای ایران تو اون رو به خاطر دارم (یه ماه قبل از جام جهانی 1974 آلمان به دنیا اومدم و تو جام بعدی یعنی 1978 آرژانتین ، چهار سال و یکی دو ماه سن دارم) و خاطرات اون سالها برام به شکل دهشتباری !!! عزیزه، میتونم بگم که خوشبحالت. یادگاری های باحالین.
منم تو اون مقطع تو اهواز دارم کودکیم رو به ملیح ترین شکل ممکن (البته گاهی هم همراه با چاشنی و نمک کتک های شریف پدرانه و مادرانه) سپری می کنم. در آستانه ی انقلاب 57 ایم و قراره تا چند وقت دیگه عینهو ببعی خودمونو به موج شعارای بی سر و ته بسپاریم اما اگه نخوام طلبکارانه فضاحتای زیستن در زیر سایه ی کثافتکاریا و زورگویی های یه رژیم عنی منی (به قول مرحوم انتظامی تو فیلم هامون) رو گردن اونایی بندازم که چهارتا شورت بیشتر از ما پاره کرده بودن و با همون شورتا دارشون بزنم باید بگم که یاد اون روزا به خیر... هعی...
ذهنت و دلت پر از ترافیک خاطرات قدیمی رنگ و وارنگ