با فوتبال«مسالهی دیگر اینکه پول هنگفت غرب، در آن زمان موضوع اصلی برای من نبود. من به شناخته شدن در میان مردم و ارتباطات با آنها علاقه داشتم. یک بار یک میوه فروش، بدون آنکه من بخواهم یک کیسه موز در ماشینم میگذاشت یا پس از بازگشت از بخارست همسایهام دو بطری آبجو به پاس دو گلی که زده بودم به من هدیه کرد.... من شیفتهی چنین چیزهای عاطفی و انسانی میان خود و طرفداران بودم. بسیار با اهمیت تر از پول و دستمزد بالا»
بدون شرح...