بارسا در میان نمایش کاملی از چگونگی پیروزیها و قهرمانیهای رئال در برنابئو، با نتیجه 4-1 شکست خورد. بدون تردید، 3 گل از چهار گل مادرید به لطف قضاوت فوق عادلانه داور این دیدار بدست آمد و این بهترین اختتامیه برای تیمی بود که تمام فصل با امید به سوتهای ظاهرا اشتباه داوران، امتیاز جمع کرده بود.
هنوز 15 دقیقه از بازی نگذشته بود که داور خوش سابقه این دیدار، که رزومه بلندی در خدمات صادقانهاش به مادرید دارد، 2 گل بسیار دیدنی را به این تیم تقدیم کرد. در صحنه اول، درست در یک قدمی آلفونسو پرز، گوتی آشکارا روی مارکز مرتکب خطا شد اما داور به شکلی باور نکردنی از این خطا چشم پوشید تا ضربه باد آورده رائول با برخورد به تیر دروازه به گل مبدل شود. چند دقیقه نگذشته بود که رئال بار دیگر مزد زحمات داور را دریافت کرد و در صحنهای که راموس به طور آشکار دایو رفته بود (و حتی این کار را کامل نیز نتوانست انجام دهد) داور اعلام خطا کرد و حتی به توره اخطار داد تا همان ضربه به دومین گل مادرید مبدل شود.
قضاوت فوقالعاده این داور، که بیشک برای این بازی به خوبی توجیه شده بود، در همان یک ربع ابتدای بازی، شیرازه بارسا را از هم پاشید. بازیکنان بارسا به وضوح از مشاهده چنین نمایشی که شاید از دهههای 50 و 60 و زمان دیکتاتوری خونخواری چون فرانکو، کمتر به این وضوح اتفاق افتاده بود، حیرت زده بودند و هیچ کدام از آنها، سایه خود نیز نبودند. ریکارد خیلی زود گودیانسن را از بازی بیرون کشید و جیوانی را به بازی فرستاد، تا با انتقال مسی به خط هافبک، قدرت تهاجمی بارسا افزایش یابد.
اما همچنان صحنههای مشکوک به راحتی پشت محوطه بارسا خطا گرفته میشدند و خطاهای واضح پشت محوطه مادرید، ادامه بازی دریافت میکردند. بارسا به شدت سعی میکرد تا بر خود مسلط باشد، اما بازیکنان تیم به وضوح تمرکز خود را از دست داده بودند. به خصوص در خط دفاع، اوضاع روحی بازیکنان آن قدر تحت فشار بود که بازیکنانی چون روبن و اشنایدر که در حالت عادی، به راحتی از سوی مدافعین بارسا از بازی محو میشوند، مجال خودنمایی پیدا کرده بودند.
شاید انتظار بیجایی بود که در آن جو مسموم، بارسا بتواند خود را باز یابد. تنها در این میان، لیونل مسی بود که نشان داد حتی در شرایطی که داور کمر بارسا را شکسته باشد، او به تنهایی برای غلبه بر تمام بازیکنان بیمقدار مادریدی کافی است. نمایش درخشان او، اگرچه گلی در بر نداشت، اما به خوبی گویای ماهیت این طبل تو خالی بود.
بارسا در نیمه دوم، گل دیگری دریافت کرد که به وضوح روی آشفتگی ذهنی بازیکنان خط دفاع بود. چند دقیقه بعد، داور سر سپردگی خود را تکمیل کرد تا شاید چک خرید یک ویلای مجلل در سواحل قناری را برای خود امضا کرده باشد. ضربهای که از فاصله نزدیک زده شد و پویول به قصد دفاع از صورتش در مقابل شوت روبینیو، دستش را در مقابل توپ گرفت، در حالی که داور کاملا به صحنه مسلط بود، پنالتی اعلام شد تا هیچ شک و شبههای بر جریان حاکم بر این بازی باقی نماند.
در اواخر بازی، تیری آنری موفق شد با یک ضربه فوقالعاده، روی پاس زیبای مسی، تنها گل واقعی مادرید را جبران کند و به نوعی با این ضربه بینقص، شب بد خود را به خوبی به پایان برساند.
یک پیروزی کثیف دیگر برای تیمی که به این پیروزیها و قهرمانیهای کثیف خو گرفته است. بیشک اگر عدالت در این بازی جریان داشت، بارسا با اختلاف این قهرمان پوشالی را شکست میداد، اما مادریدیها کثیفترین پایان را برای قهرمانی انتصابیشان تدارک دیدند و حتی قادر به درک این نبودند که اینطور علنی، ماهیت خود را به نمایش در نیاورند.
این دیدار، به درستی مانند یک زورآزمایی ناجوانمردانه بود که در ابتدای آن، یک پای حریف را شکسته باشند، حریفی که میدانستند اگر خودش باشد، شانسی در برابرش نداشتند، حتی اگر نصف مهرههای اصلیاش غایب باشند. آنچه رئال بدست آورد، چیزی جز اثبات شیوه کسب قهرمانی کثیفش نبود، و تنها ذهنهای حقیر مادریدی میتواند به چنین پیروزی افتخار کند!
هر چند در سال بعد با خوردن ۶ گل در زمین خودی مقابل بارسلونا دیگر نه قهرمانی بلکه از این که ۲ برابر آن گل نخوردند میتوانستند افتخار کنند!!!
زنده باد بارسایی که برای هر امتیاز، باید بیرون و خارج زمین بجنگد، و با هر نتیجهای، تیمی پاک و سرشار از احساسات زیبا خواهد بود! و امید به روزی که دستان کثیف مادریدی، درست مانند دستان کثیف تورینی، افشا شود!
نکته: در این بازی بارسا نصف بازیکنانش رو نداشت از جمله دکو، اتوعو و اینیستا این درحالیه که کارت زرد هاینزه بخشیده شد و. در بازی شرکت کرد اما کارت زرد اتوعو و دکو بخشیده نشد!