از روزی که برانکو ایوانکوویچ جام قهرمانی را بالای سرش برد، بیش از 4 سال می گذرد و در این 4 سال حتی یک جام هم در فوتبال ایران به خارجی ها نرسیده اما یک جریان رسانه ای خاص اصرار دارد تمام باشگاه های داخلی ما را به سمت سرمربی خارجی ببرد!
به گزارش طرفداری، آخرین باری که یک سرمربی خارجی در فوتبال ایران جام قهرمانی بالای سرش برد، تقویم های روی میز، 13 خرداد 1398 را نشان می داد، از آن زمان تا به امروز حتی یک سرمربی خارجی هم در فوتبال باشگاهی ایران دستاوردی نداشته اما دوستانی که با دلال ها همداستان شده اند و شریک پورسانت ایجنت ها هستند، به طمع پورسانت دلاری، برای تمام باشگاه های دارا و ندار ایران نسخه یکسان جذب سرمربی خارجی می پیچند و عده ای هم تحت تاثیر این شانتاژ رسانه ای، ذوب در مربی خارجی، آمارهای پالایش شده و گلچین شده این جریان فکری را ارائه می کنند غافل از این که مربی خارجی در این سالها کلاه گشادی بوده که دلال ها سر فوتبال ایران گذاشته اند!
صفر از هشت؛ سهم خارجی ها از جام های قهرمانی 4 سال اخیر
از روزی که برانکو در قهرمانی دبل کرد و با پرسپولیس جام قهرمانی لیگ برتر و حذفی را گرفت، 8 جام در فوتبال ایران بالای سر رفته و سهم مربیان خارجی شاغل در فوتبال ما صفر جام بوده است! (البته 8 جام بدون احتساب سوپرجام ها که تشریفاتی است)
در لیگ 98-99، جام قهرمانی به یحیی گل محمدی رسید و جام حذفی را ساکت الهامی به خانه برد و مربیان خارجی شاغل در ایران هیچ دستاوردی نداشتند و اغلب شان یا قبل از پایان فصل اخراج شدند و یا بعد از پایان فصل حکم خروج شان خورد و مابقی هم بعد از فسخ توافقی یا فسخ یکطرفه، از ایران رفتند که لابد همچنان در حال گرفتن پول از طرف ایرانی خود هستند.
در لیگ 99-00 (1399 و 1400) باز هم جام قهرمانی به یحیی گل محمدی رسید و جام حذفی را جواد نکونام برد و سهم مربیان خارجی باز هم یک صفر ناقابل بود. در لیگ 1400/01 اما قهرمانی به فرهاد مجیدی رسید که دو فصل پیاپی در فینال جام حذفی به مربیان ایرانی (ساکت الهامی و جواد نکونام) باخت و جام را از دست داد و جام حذفی را هم بار دیگر ساکت الهامی به خانه برد تا باز هم سهم سرمربیان خارجی صفر باشد و بس.
و سرانجام امسال نیز در پایان فصل 1401/02 فوتبال ایران هر دو جام لیگ برتر و حذفی نصیب یحیی شد تا سهم مربیان خارجی شاغل در لیگ برتر ایران که تبلیغات وسیعی به خواست مدیر برنامه های شان برای آنها در حال انجام است، هیچ باشد!
نتایج نسبتا خوب با تیم های گران قیمت و متمول
ژوزه مورایس، ریکاردو ساپینتو و پاکو خمز، سه سرمربی خارجی نسبتا گران قیمتی هستند که در لیگ برتر ما حضور داشتند و آنها در لیگ برتر با سه تیم سپاهان، استقلال و تراکتور که به اتفاق پرسپولیس قهرمان و فولاد خوزستان گران قیمت ترین تیم های لیگ برتر اخیر بودند، به ترتیب در رده های دوم تا چهارم ایستادند تا پایین تر از یحیی گل محمدی لیگ برتر را تمام کنند و در جام حذفی هم سهم شان صفر مطلق بود تا یحیی با غلبه بر دو خارجی از این سه خارجی (سپاهانِ مورایس در یک چهارم و استقلالِ ساپینتو در فینال) دبل کرده باشد.
حامیان سرمربیان خارجی طوری از موفقیت و شاهکار این سه سرمربی خارجی روی پله های دوم تا چهارم لیگ برتر حرف می زنند که انگار این مربیان با هوادار، پیکان و نساجی که روی هم بودجه یک سال شان نصف بودجه تیم گران قیمت ترین خارجی شاغل در ایران نبود، دوم، سوم و چهارم شده اند؟ سپاهان که با مورایس دوم شد، پیش از این با محرم نویدکیا هم 65 امتیاز آورده و دوم شده بود. استقلال هم در حالی با ساپینتو سوم شد که پیش از این با فرهاد مجیدی قهرمان لیگ برتر شده بود و تراکتور نیز در شرایطی در جایگاه چهارم تکیه زد (آن هم با تیم خوبی که قربان بردیف روس بست و پاکو خمز تصاحبش کرد) که همین رتبه را با مربی ایران هم تجربه کرده بود.
تاوارس و هرناندس خارجی نبودند؟
آنچه حامیان مربیان خارجی می گویند اشاره به کارنامه این سه مربی است که با سه تیم متمول در خانه های بالای جدول هستند و آنچه آنها نمی گویند این است که لیگ برتر ایران به جز مورایس، پاکو خمز و ساپینتو مربیان خارجی دیگری هم داشته که ضعیف ترین نتایج تاریخ تیم های خود را رقم زدند و باعث سرافکندگی آبادان و قائمشهر شدند.
تاوارس در نفت آبادان بدترین نتایج تاریخ نفت را گرفت و کنار گذاشته شد و کارلوس انرخوز هرناندس هم با کسب ضعبف ترین نتایج ممکن در نساجی، از تیمی که سال قبل قهرمان جام حذفی شده بود، در لیگ بیست و دوم زنگ تفریح ساخت اما حامیان سرمربیان خارجی عامدانه این دو نفر را نادیده می گیرند و فقط روی کارنامه مورایس و خمز و ساپینتو مانور می دهند.
مربی خارجی و ایرانی یا مربی با کیفیت و بی کیفیت؟
روز اولی که ژوزه مورایس به تهران آمد تا یک روز بعد از بازی سپاهان در لیگ برتر، از نزدیک بازی پرسپولیس را ببیند، یکی از مربیان باتجربه فوتبال ایران در توصیف این رفتار مورایس گفت:
او شاید شومن خوبی باشد اما قطعا سرمربی خوبی نیست. مگر می شود یک سرمربی که تازه به فوتبال ایران آمده، 24 ساعت با تیم خودش کاری نداشته باشد و از اصفهان به تهران بیاید تا بازی رقیب چند هفته بعد تیمش را از نزدیک تماشا کند؟ او باید الان بالای سر تیم خودش باشد، اگر تمرین تیم را تعطیل کرده و به بازیکنان اصلی استراحت داده، باید وقت بگذارد و بازی تیم خودش را ده بار و بلکه بیشتر تماشا کند تا بازیکنانش را بیشتر و بهتر بشناسد.
اما چه می شود کرد که این جا ما عاشق و شیفته خارجی ها هستیم و تصور می کنیم ضعیف ترین خارجی که به ایران می آید تنها به صرف این که در ایران به دنیا نیامده، از تمام مربیان ایرانی بهتر است! کاش خطکشی و مرزبندی ما به جای جدا کردن مربی ایرانی و خارجی، تمیز دادن مربی با کیفیت و بی کیفیت بود. یک مربی باکیفیت می تواند خارجی یا ایرانی باشد و ملیت او تعیین کننده کیفیت او نیست.
مربی خارجی مولف یا کمک مربی خارجی تمرین دهنده؟
صد البته تردیدی نیست که اگر توان مالی جذب مربیان مولف خارجی را داشته باشیم، می توانیم با جذب آنها تفکر جدید وارد فوتبال مان کنیم و با کمک آنها، مربیان جوان و جدید برای فوتبال ایران بسازیم اما تا به امروز بیشتر مربیان بی کیفیت و متوسط خارجی را با هزینه های گزاف جذب کرده ایم و تنها سودمان از این کار، پر کردن جیب پورسانت بگیرها بوده است.
در عوض، آن جا که سرمربی خارجی کنار تمرین دهنده ایرانی قرار گرفتند نتیجه مثبت بوده است؛ نکونام با کمک خارجی اش یک جام حذفی برد، فرهاد مجیدی با کمک پین ایتالیایی صاحب یک جام لیگ برتر شد و حالا هم یحیی گل محمدی با کمک خارجی اش دبل کرده است. این 4 قهرمان محصوص کادر ایرانی-خارجی بوده و 4 قهرمانی دیگر (دو قهرمانی یحیی گل محمدی در لیگ های برتر بیستم و نوزدهم و دو قهرمانی ساکت الهامی در جام های حذفی با تراکتور و نساجی) با کادر 100 درصد ایرانی رقم خورد.