فوتبال همیشه با ماست. هر کدام از ما خاطرهی تلخ و شیرینی از فریادی د برای گل شدن یک توپ وسط مهمانی نوروزی را داریم... و چک کردن مدام نتایج زنده وسط مسافرت. و تماشای بازیهای قدیمی در تعطیلات... بیایید خاطراتمان را پای یک هفت سین کوچک و البته کنار توپ فوتبال به اشتراک بگذاریم...
اتحادیه نویسندگان صدر به سنت ویژه نامههای نوروزی کیهان ورزشی و دنیای ورزش و البته به رسم سایت طرفداری در پرسش و پاسخهای شیرین نوروزی با دکتر صدر عزیز فقید، به گپ و گفت با نویسندگان پرداخته.
نگران نباشید... ما همدیگر را داریم
قسمت دوم،
امین پارسانیا
|
1- خاطرات نوروزی همراه با فوتبال |
توی نوروز تنها خاطره فوتبالی ای که یادم هست، بازی دورتموند و بایرنه. یادمه اواخر نوروز بود. فصل ۲۰۱۸. بدجوری ضد حال بود اون بازی. نتیجه مفتضحانهای رقم خورد آخرش. ۶-۰ بازی رو باختیم. تک تک گلهایی که میخوردیم عذاب بود واسم.
درد شروع مدارس یه طرف، این باخت و جواب به بچههای کلاس بعنوان یه دورتموند فن هم یه طرف دیگه :)
2- تیم منتخب 11 نفره از بهترینهای سال
|
دوست دارم یه تیم منتخب دلی بگم.
کوبل | دیویس، فندایک، گواردیول، حکیمی | بلینگهام، دیبروین | رویس، مسی، ادیمی | هالند.
چینش هم ۴۲۳۱ ئه.
یکم مسخره شد، شاید هم بیشتر از یکم :)
ولی اهمیتی نداره، بنظرم دیدن بازی از یه همچین ترکیبی چیز جالبی بشه. سرمربی هم میذارم ترزیچِ عزیز :)
3- معرفی و پیشنهاد کتاب های فوتبالی و غیر فوتبالی برای مطالعه در تعطیلات |
بهترین سوال همینه با اختلاف.
به شخصه اولین تفریحم، که البته خیلی فراتر از تفریحه، کتاب خوندنه.
کتاب فوتبالی که معرفی میکنم، آخرین کتاب از دکتر صدر عزیزه. کتاب «از قیطریه تا اورنج کانتی». کتابی که دکتر صدر بعد از مطلع شدن از سرطان شروع به نوشتنش کرد. با خط به خط این کتاب ارتباط برقرار کردم و اون رو با تموم وجودم حس کردم :)
مهمونتون میکنم با بخشی از مقدمه این کتاب، که جیگرم رو سوزوند :)
- ای داد که چه سفری پیش رو داری، پسر جان. سفری متفاوت از سفر های پیشین. سفری بدون سرخوشی، سفری بدون خنده. سفری بیبازگشت. سفری با پرسشهای پیش پا افتاده: حقیقت زندگی در سلامتی است یا بیماری؟ از دست دادن مهمتر است یا به دست آوردن؟ امید قویتر است یا نومیدی؟ فقدان چیست و وفور کدام است؟
همه چیز از سرفههای حین خواب شروع شد. مگر نه این که بسیاری از چیزهای مهم حین خواب شروع شدهاند؟ مگر نه اینکه رخدادهای بزرگ از دل کوچکترین وقایع برآمدهاند؟ مگر نه اینکه پیشامدهای بد بیخبر در خانه را کوبیدهاند؟
پیشامدها شبیه بادند، آمدنشان را نمیبینید. مویتان ناگهان تکان میخورد و خزیدن باد را بر چشمها و صورتتان احساس میکنید. آمدن بیماری را نمیبینید و متوجه نمیشوید که چگونه سرما خوردهاید. نمیفهمید که چگونه یک ویروس نشانهتان گرفته. خبر ندارید که یک تومور کوچک از سالها پیش در بدنتان پرسه زده و همین روز هاست که خدمتتان برسد.
عکسی از ریهات گرفتهای، به ملاقات پزشک شتافتهای. در روزهای سرخوشی و سر به سر گذاشتنها. با خنده و شوخی. اما گرفتار شدهای. اسیر. به بند آمده. مستاصل. بیمار شدهای. بیماری یعنی محدود شدن راههای پیش رو. یعنی بسته شدن مسیرهای تا پیش از این باز. یعنی تردید در برابر گزینههای کم شمار. یعنی بدل شدن به پرسشی بیپاسخ.
به سفری دوازده هزار کیلومتری خواهی رفت. سفری آمیخته با جان کندنهای دمها و بازدمها. بیخبر و ساده از این سوی جهان تا آن سو خواهی رفت تا چشم در چشم هیولا بدوزی. از قیطریه تهران تا اورنج کانتی کالیفرنیا. از خانه تا غربت. از امروز تا فردا. جان خواهی کند رویاهایت را به خاطر بسپری و حفظشان کنی. روز به روز. شب به شب.
و اما درباره کتاب غیر فوتبالی. در این مورد انتخاب خیلی سخته :)
ترجیح میدم برم سراغ نویسنده محبوبم، یعنی جلال آل احمد. مردی که فرسنگها بین نوشتههاش و شناخت مخاطب از اون فاصلهست. کسی که نوشتههای ال احمد رو بخونه، یقینا دچار تکاپو میشه. تکاپو و قُلقُله در درون. شما رو وا میداره تا برید سراغ کاری. هرکاری که بتونید. هرکاری که بلدید. هرکاری که از دستتون بر میاد. امکان نداره شما بعد از خوندن نثر جلال به فکر فرو نرید.
کتابهای جلال عمدتاً به چند گروه تقسیم بندی میشه. اول از همه داستانها، دوم مقالات، سوم سفرنامهها و مردم شناسیها و تک نگاریها و...
برای شروع مطالعه آثار جلال، پیشنهار میکنم سراغ نثر و داستان ایشون برید. پیشنهاد خودم کتاب «مدیر مدرسه» هست. احتمالا معروفترین و برجسته ترین اثر از جلال.
نکتهای که باید عارض بشم، اینه که خواهشا بدون پیشداوری برید سراغ آثار جلال، بدون داوریهای یک مشت نخاله که یحتمل حتی کتابی ازش نخوندن!
نمیخوام شلوغش کنم، در اخر توصیه میکنم کتاب بخونید. همه چیز. از همه جا. فقط بخونید :)
4- پیشنهاد سه مقاله ی برتر فوتبالی سال قبل برای خواندن در تعطیلات |
پیشنهاد میکنم اگر به زبان انگلیسی مسلط هستید، سری به وبسایت TheseFootballTimes بزنید. چیزهای درخوری از تاریخ فوتبال گیرتون میاد. ترجمه شده این مطالب هم توی طرفداری در دسترسه. اگر اشتباه نکنم مهدی تاجالدینی تعدادی از این مطالب رو ترجمه کرده. فقط نمیدونم مطالب مال همین امساله یا نه :)
5- پیشنهاد فیلم، موزیک و یک بازی تاریخی فوتبال برای تماشا در تعطیلات |
انتخاب سخته. احتمالا اگه از فیلم بازها سوال کنید بهتر باشه :)
به شخصه خودم علاقه زیادی به فیلمهای تاریخی دارم. به همین خاطر توصیه میکنم همه فیلم سقوط رو ببینن. روایتی از آخرین سالهای زندگی هیتلر، و البته زندگی خیلیهای دیگه... ناگفته نمونه تحریفهای ریزی هم توی فیلم شده، اما این فیلم به قدری خوبه که با همه اینها بازم توصیه میکنم.
برای موزیک هم، به دوستان توصیه میکنم چندباری هم که شده موسیقیهای کلاسیک گوش بدن. از بتهوون و باخ و موتزارت گرفته تااا چایکوفسکی. فقط گوش بسپارید و خودتون رو غرق در دنیای موسیقی کلاسیک کنید :)
و اما یک بازی فوتبال. به شخصه برای خودم بازی فینال سال ۲۰۱۳ همچنان جذابه. و البته عذاب آور. توصیه میکنم به همه اگه وقت داشتن توی تعطیلات یه بار دیگه این بازی رو ببینن. خودم هم این کار رو میکنم :)
6- پیشنهاد یک شهر برای سفر، معرفی اون، خاطرات و در صورت سفر و جاهای دیدنی |
برای سفر، قطعا اصفهان رو پیشنهاد میکنم. البته اگه مدنظرتون شهرهای داخل ایران باشه :)
دیدنیهای اصفهان نیاز به نام بردن نداره. از میدان نقش جهان و مسجد شیخ لطف الله و مسجد امام و کاخ عالیقاپو گرفته تااا پل خاجو. از تک تک کوچه پس کوچههای این شهر تاریخ میریزه. اگر نرفتید، حتما برید. بدجوری شما رو غرق خودش میکنه.
7- لیست بهترین گزارشگران فوتبالی (داخلی یا خارجی)، بهترین خوانندهها، بهترین مربیان فوتبالی و بهترین کارگردانها و چند خطی درباره علت انتخابها |
لیست پنجتایی من از بهترین گزارشگران جهان:
- پیتر دروی
- مارتین تایلر
- دارن فلچر
ری هادسون
- و در آخر برای اینکه به ایرونی هم تو لیست باشه، عادل فردوسیپور :)
8- یک مجموعه از بهترین عکسهای فوتبالی برای تماشا |
احتمالا اگه چند ماه قبل بهم میگفتید، یه لیست بلند بالا از بهترین عکسهای فوتبالی دنیا براتون میآوردم. که البته اکثرش از دورتموند هست. اما صد حیف و هزار حیف که همش رو از گالری موبایلم سر یه قضیه ابلهانه پاک کردم :)
جهان ای پسر، مُلک جاوید نیست
ز دنیا وفاداری امید نیست
نه بر باد رفتی سحرگاه و شام
سریر سلیمان علیهالسلام؟
به آخر ندیدی که بر باد رفت؟
خنک آن که با دانش و داد رفت
کسی زین میان گوی دولت ربود
که در بند آسایش خلق بود
بکار آمد آنها که برداشتند
نه گرد آوریدند و بگذاشتند
- سعدی.