در این نوشته قصد داریم داستان فوتبال مردی را برای شما تعریف کنیم که هم رهبر بود هم معمار، هم رئیس بود هم پدر. هنرمند نبود اما اثر هنری او حتی برای سال های پس از او همچنان پابرجاست. و سایه او هنوز بر سرش سنگینی می کند. آری او کسی نیست جز سر الکس فرگوسن.
آبردین؛ شروع سفر
برای طرفداران امروزی فوتبال، فوتبال اسکاتلند تداعی کننده دو تیم بزرگ آن یعنی سلتیک و گلاسکو رنجرز است. که البته این تقابل یک تقابل تاریخی بوده و همیشه ادامه دارد. اما برخی از آن هواداران ممکن است ندانند که در یک مقطع از تاریخ یک مربی اسکاتلندی با یک تیم ناشناخته توانست این دو قطبی را در هم شکسته و یک قدرت جدید را در اسکاتلند معرفی کند. شروع داستان به 1978 باز می گردد. جایی مدیر تیم آبردین برای هدايت تیم با فرگوسن تماس گرفت. فرگوسن در آغاز کار در تیم آبردین از قصد خودش برای قهرمانی سخن گفت. اگر نتوانم با آبردین کاری متفاوت از دیگر مربیان انجام دهم هیچ فرقی با سایر مربیان نخواهم داشت. پس برای چه اینجا هستم؟ تمرینات سخت و طاقت فرسا و البته طولانی رهاورد فرگوسن برای بازیکنان آبردین بود. اما نتیجه کار فرگوسن در 1980 به دست آمد. جایی که آبردین تحت هدایت او موفق شد قهرمان لیگ اسکاتلند شود. راستی این اولین افتخار فرگوسن در مربی گری بود.
اما افتخارات فرگوسن محدود به قهرمانی لیگ نشد. او در سال 1982 و 1983 موفق به فتح جام حذفی اسکاتلند شد.
1983؛نقطه عطف
سال 1983 را می توان یکی موفق ترین سالهای مربیگری فرگوسن نامید. چرا که او در این سال موفق به کسب نخستین افتخارات اروپایی خود به عنوان سرمربی شود.
فینال گوتنبرگ؛ آن تورنومنت؛ آن فینال به یادماندنی
یکی از نقاط عطف مربیگری فرگوسن فینال 1983 گوتنبرگ سوئد بود. جایی که پیرمرد و شاگردانش در مرحله یک چهارم نهایی جام در جام اروپا باید به مصاف بایرن مونیخ بزرگ می رفت. کاپیتان وقت آبردین درباره همان سال گفته بود:قبل از بازی با بایرن دچار استرس شده بودم مدام در حالت سرگیجه قرار داشتم. و با همان حالت مجبور شدم سر تمرین بروم. فرگوسن مرا دید اما واکنشی نشان نداد. بعد از تمرین مرا صدا زد و گفت می دانم ترسیدی اما به من و هم تیمی هایت اعتماد داشته باش رمز پیروزی ما برابر بایرن اعتماد خواهد بود.
آری فرگوسن از همان ابتدا به پیروزی باور عمیق داشت. و این باور موجب شد که با بازی جسورانه تیمش مقابل بایرن مونیخ نتیجه دهد و یکی از قدرت های بزرگ اروپا را حذف کند. اما آنچه که در خاطره فوتبال دوستان باقی ماند نه بازی با بایرن مونیخ بلکه فینال آن رقابت ها یعنی بازی با رئال مادرید بود. فرگوسن در کتاب رهبری خود درباره فینال و تقابلش با رئال مادرید دی استفانو گفته بود که یک نوشیدنی برای دی استفانو خریدم و به او هدیه دادم. یک نگاه توام با غرور به من انداخت و آن را از من قبول کرد.
اما جالب است بدانید در حالی که اکثر طرفداران منتظر برد رئال مادرید بودند اما در نهایت این فرگوسن و شاگردانش بودند که رئال مادرید بزرگ را شکست داده و قهرمان شدند. که این موجب حیرت تمام اهالی فوتبال و البته تحسین پیرمرد(فرگوسن) شد.
تقابل با هامبورگ؛ قهرمان بازهم قهرمان شد.
پس از پیروزی در برابر رئال مادرید تیم آبردین باید به مصاف هامبورگ قهرمان لیگ قهرمانان اروپا می رفت. در آن زمان سوپرکاپ اروپا به صورت دوبازی رفت و برگشت برگزار می شد. دو تیم در بازی رفت به تساوی بدون گل رسیده بودند و تکلیف قهرمان در بازی برگشت مشخص می شد. در بازی برگشت فرگوسن و تیمش موفق شدند که با نتیجه 2 بر 0 هامبورگ یعنی تیمی که 1983 قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده بود را شکست دهند و قهرمان شوند. و دومین جام اروپایی فرگی و دومین افتخار اروپایی آبردین به دست آید. اهمیت این جامهای اروپایی آنجایی افزایش میابد که پس از سرالکس فرگوسن هیچ سرمربی ای نتوانست در آبردین آن را تکرار کند.
تداوم موفقیت در آبردین
پس از پیروزی در رقابت های اروپایی موفقیت های سر الکس تمام نشد و او در سال های 84 موفق به کسب دوگانه داخلی اسکاتلند شد و در سال 1985 نیز مجدد قهرمان لیگ اسکاتلند و در سال 1986 قهرمان جام حذفی شد.
حضور در منچستر؛ داستان ساختن یک پادشاهی
پس از موفقیت های پیاپی در آبردین سران منچستر یونایتد با سرالکس فرگوسن برای هدايت این تیم به توافق رسیدند. فرگوسن همچون آغاز کارش در آبردین، در آغاز کار در منچستر یونایتد وعده قهرمانی به هواداران داد. اما مهم ترین وعده او بالابردن منچستر یونایتد و برابری قهرمانی لیگ با لیورپول بود. و می گفت باعث افتخار من است که جانشین مرد بزرگی مانند سر مت بازبی هستم. در آن زمان لیورپول پر افتخار ترین تیم لیگ برتر انگلیس بود و از نظر اهالی فوتبال وعده فرگوسن حتی باوجود افتخاراتش در آبردین یک شوخی بیش نبود.
آغازی سست و ناپایدار
فرگوسن آغاز خوبی در منچستر یونایتد نداشت. اختلافاتش با بازیکنان و بازی های نه چندان زیبا از منچستر انتقادات را به شدت بر انگیخته بود و هواداران افراطی منچستر در ورزشگاه فریاد فرگی اوت سر می دادند. فرگوسن درباره آن مقطع در مصاحبه با خبرنگار بی بی سی گفت یادم می آید به شدت عصبانی بودم. از دست بازیکنان و کارکنان باشگاه. چرا که اصلا عملکرد خوبی نداشتند آنها حتی یارگیری نفر به نفر هم بلد نبودند. در جلسات تمرین مجبور شدم 20 دقیقه تا 40 دقیقه از تمرینات را به یادگیری نحوه مارک کردن بازیکن حریف و یارگیری اختصاص دهم. این در حالی بود که این تاکتیک یک تاکتیک پایه است که بازیکنان در سنین پایین باید آموزش ببینند.
وضعیت وقتی وخیم تر شد که اختلافات داخلی منچستر به گوش رسانه های انگلیسی رسید و این موجب تشدید حاشیه ها شد. فرگوسن پس از اطلاع از موضوع تمام کارکنان و بازیکنان را در سالن باشگاه جمع کرد و حجت را بر همگان تمام نمود. و به آنها گفت شما فکر کردید که من روشم را به خاطر شما تغییر می دهم؟ خیر. این شما هستید که باید تغییر کنید. پس از آن فرگوسن به نتیجه رسید که با این تیم و این بازیکنان نمی تواند قهرمان شود. پس بنابرین تصمیم گرفت 9 بازیکن تیم را بفروشد و تعدادی را هم قرض دهد. و بازیکنان جدیدی را به باشگاه اضافه کند.
اهمیت فوتبال پایه
فرگوسن در منچستر یونایتد به این درک رسیده بود که یک تیم شاید بدون آکادمی قدرتمند بتواند مدتی موفق شود اما برای تداوم موفقیت نیاز به یک آکادمی فوتبال قدرتمندی خواهد داشت. به همین دلیل خود شخصا بر عملکرد فوتبال پایه نظارت می کرد و حتی تمرینات و تغذیه و روابط مربیان و بازیکنان را جز به جز زیر نظر داشت. او حتی به استعدادیاب های باشگاه گفته بود که قبل از امضای قرارداد باید رضایت مادر بازیکن جلب شود و عملکرد بازیکن به اطلاع مادرش برسد. چرا که او معتقد بود پدر عمدتا سر کار بوده و ممکن است دچار تصمیم اشتباه شود درحالی که مادر مسئول تربیت فرزند است.
فرگوسن به دلیل سختگیری هایش در تیم پایه سابقه درگیری با مربیان تیم های پایین تر را داشت. در یک نمونه سرمربی تیم جوانان منچستر به دلیل دخالت های فرگی با او درگیر شد و از او خواست که در تیم پایه دخالتی نداشته باشد و مانند سایر مربیان تیم پایه را تیمی مستقل از سرمربی بداند. اما فرگی در جواب با تندی به او گفت پس تاحالا مربی ای مانند من ندیدی.
1990؛ اولین جام با شیاطین سرخ
تغییرات و تحولات فرگوسن در تیم در سال 1990 نتیجه داد و شیاطین سرخ موفق شدند که در آن سال با غلبه بر کریستال پالاس قهرمان جام حذفی انگلستان شوند.
تقابل با یوهان کرویف؛ دومرد دوست داشتنی
در سال 1991 منچستر یونایتد و بارسلونا در فینال جام برندگان اروپا به مصاف یکدیگر رفتند. این بازی را می توان یکی از قشنگ ترین دوئل مربیان در یک مسابقه دانست. این بازی از آنجایی اهمیت پیدا می کرد که هردو مربی در بارسلونا و منچستر شرایط یکسانی را تجربه کرده بودند. هردو تیم بحران زده را تحویل گرفته بودند. و هردو ماموریت داشتند آنها را به بهترین تیم تبدیل کنند و جالب است بدانید هردو هم شیوه تقریبا یکسانی در مدیریت تیم هایشان داشتند. (نظارت بر فوتبال پایه، فروش بازیکنان قدیمی و....) در نهایت این مسابقه با پیروزی 2 بر 1 فرگوسن و یارانش به پایان رسید و فرگی موفق شد اولین جام اروپایی خود در منچستر یونایتد را، کسب کند. تا راه برای موفقیت های آینده هموارتر شود.
خرید کانتونا؛ مقدمه چینی برای قهرمانی های لیگ برتر
در سال 1992 و در نقل و انتقالات زمستانی ژانویه منچستر یونایتد موفق به خدمت گرفتن کانتونا شد. بسیاری از کارشناسان ورود کانتونا به منچستر را تسهیل کننده قهرمانی های منچستر یونایتد در سالهای بعد از آن می دانند. فرگوسن درباره خرید کانتونا گفته بود که ما برای موفقیت های بیش تر نیاز به یک رهبر در داخل زمین داشتیم. قبل از امضای کانتونا با جرارد هولیه و چند تحلیل گر فوتبال و دو خبرنگار مشورت کردم و به نتیجه رسیدم خرید او ضروری است.
اما مسئله ای وجود داشت که می توانست نظم آهنین فرگوسن را به چالش بکشد و آن اخلاق تند کانتونا و بی علاقگی او نسبت به قوانین بود. و سرالکس باید آنرا مدیریت می کرد. رایان گیگز ستاره سابق یونایتد در این باره گفته بود :رئیس با کانتونا برخورد متفاوتی داشت. کانتونا با لباس های غیر ورزشی سر تمرین می آمد و من توقع تنبیه اورا داشتم اما برخلاف ما رئیس از او استقبال می کرد. و مایه حیرت من می شد. یا هیچگاه ندیدم سر او داد بزند.
باید در بیرون باشگاه هم منچستر یونایتد باشید!
تاکید فرگوسن بر نظم و انضباط فقط شامل تمرینات نمی شد. بلکه او بازیکنان را مجبور می کرد که اصولی که در کلاس درس فرگی یادگرفته اند در خارج از باشگاه هم پیاده کنند. و در روابط خود با مردم جامعه دقت لازم را داشته باشند. یکبار بعد از مسابقه هواداران منچستر یونایتد خواهان عکس گرفتن با بازیکنان شده بودند اما بازیکنان به دلیل خستگی ناشی از مسابقه به طرف اتوبوس رفته و به هواداران اعتنایی نکردند. اما رئیس این کار را نکرد و حدود 40 دقیقه با هواداران خوش و بش کرد و عکس گرفت و امضأ داد. بعد از اینکه وارد اتوبوس شد نگاه غضب آلودی به بازیکنان انداخت و با الفاظ رکیک آنها را خطاب قرارداد. احمق ها....... احمق ها این هواداران هفته ای 2 بار پول بلیط می دهند و به خاطر تشویق شما احمق های......... به ورزشگاه می آیند. و سختی مالی و راه را تحمل می کنند. حقوق شما بی خاصیت هارا پرداخت می کنند و از شما توقع یک عکس و یک امضای ساده را دارند. آنوقت شما از آنها رو برمی گردانید؟!
افزون برآن فرگوسن نظم در پوشش بازیکنان را مورد توجه قرار می داد و از بازیکنان می خواست در اماکن عمومی و در هتل ها با پیراهن باشگاه حاضر شوند چرا که از نظر او حفظ ظاهر مناسب می توانست بخشی از یک پیروزی باشد.
1993؛اولین قهرمانی لیگ، شروع سلطه بر بریتانیا
پس از خرید اریک کانتونا قهرمانی های فرگی در لیگ برتر هم از راه رسیدند در سال 93 منچستر یونایتد موفق شد با هدایت سر الکس پس از 26 سال ناکامی قهرمان لیگ برتر شود. قهرمانی 93 فرگوسن آنجایی اهمیت داشت. که این قهرمانی از نظر او شخصیت تازه ای به منچستر می داد. این اولین قهرمانی فرگوسن در لیگ برتر و اولین قهرمانی او با منچستر یونایتد در لیگ بود.
راز ساخت بازیکن خوب ساخت شخصیت او است.
فرگوسن معتقد بود شرط لازم برای پیروزی در مسابقه ذهنیت تیم است. و تاکتیک ها نقش کمتری از ذهنیت در پیروزی دارند. به همین جهت بود که فرگی تمرکز اصلی خود را بر تزریق عطش پیروزی بر بازیکنان می گذاشت و این در اکثر مواقع نتیجه می داد. یکبار در خانه تاتنهام 3 بر 0 عقب افتاده بودیم. بین دو نیمه که به رختکن رفته بودیم بازیکنان توقع داشتند که حسابی عصبی بشوم اما من تصمیم گرفتم خلاف انتظار آنها عمل کنم و عصبی نشدم. در عوض به آنها گفتم هرکس گل بعدی را بزند برنده است. وقتی به بیرون از رختکن رفتم تری شرینگهام را دیدم او برگشت و بازیکنانش گفت نگذارید گل بزنند اما ما گل زدیم و با یک کامبک 5 بر 3 تاتنهام را شکست دادیم.
فرگوسن به استعدادیاب های منچستر دستور می داد که در هنگام جذب استعداد نه فقط به بعد فنی بلکه به شخصیت او نگاه کنند. چرا که فرگی به قول خودش همیشه ترجیح می داد بین بازیکن با استعداد و بازیکن با اراده بازیکن اراده را انتخاب کند.
تداوم قهرمانی در لیگ
پس از موفقیت در سال 93 قهرمانی های او در لیگ برتر ادامه یافت. و در سال 1994 منچستر یونایتد با هدایت فرگوسن موفق شد که دوگانه داخلی فوتبال انگلستان یعنی لیگ برتر و جام حذفی را فتح کند. او مجددا در سال 1996 این افتخار را مجددا تکرار کرد و قهرمان لیگ برتر و قهرمان جام حذفی فوتبال انگلستان شد.
فینال 1996؛آهای برایان 1 بر 0 به نفع ما!
در سالی که منچستر قهرمان لیگ برتر شد در فینال جام حذفی باید به مصاف لیورپول رقیب همیشگی خود می رفت. قبل از بازی لباس های عجیب و غریب بازیکنان لیورپول توجه فرگوسن را به خود جلب کرد. بازیکنان لیورپول کت و شلوار سفید رنگ پوشیده بودند و هیچکس لباس تیم لیورپول را بر تن نداشت. فرگوسن که از این حرکت تعجب کرده بود به دستیار خود گفت 1 بر 0 به نفع ما خواهد شد. برایان کیت متعجبانه پرسید که چه طور آنقدر مطمئن است و فرگی به او گفت خواهی دید.
پس از آن فرگی به رختکن رفت و به بازیکنان گفت لباس های آنهارا دیدید؟ آنها از همین الان خود را برنده می دانند. این موجب خشم بازیکنان شد و اما درنهایت پیش بینی فرگوسن درست از آب درآمد و منچستر یونایتد با تک گل اریک کانتونا در دقایق روبه پایانی مسابقه موفق شد لیورپول را شکست داده و قهرمان جام حذفی شود.
1999؛سالی که فرگی تایم الکس فرگوسن را تبدیل به سر الکس فرگوسن کرد.
مگر می شود آن سال را از یاد برد؟! سالی که منچستر یونایتد برای نخستین بار در تاریخ فوتبال انگلستان موفق به کسب 3 گانه شد. افتخاری که تا الان هیچ باشگاه انگلیسی ای به آن نرسیده است.
فینال لیگ قهرمانان اروپا ورزشگاه نیوکمپ در بندر بارسلون شاهد تقابل منچستر یونایتد و بایرن مونیخ بود. بازی با حملات بایرن مونیخ آغاز شد و پیش می رفت. و منچستر در لاک تدافعی رفته و منتظر فرصتی برای ضدحمله و گل زنی مانده بود. تا اینکه دروازه منچستر یونایتد باز شد و بایرن 1 بر 0 جلو افتاد. با وجود این گل بایرن مونیخ همچنان به حملات خود ادامه می داد و امیدها برای منچستر کم رنگ و کمرنگ می شد. اما در دقایق روبه پایان فرگوسن تری شرینگهام را وارد مسابقه کرد. و این بازیکن تعویضی موفق گل تساوی منچستر یونایتد را به ثمر برساند. مسابقه هرچه بیش تر به پایان نزدیک می شد و فرگی تعویض بعدی خود را انجام داد و اوله گنار سولسشر را به زمین فرستاد. پس از آن سولسشر موفق شد با گلزنی خودش ورزشگاه نیوکمپ را منفجر کند موجب پیروزی منچستر یونایتد شود. پس از آن فینال بود که اصطلاح فرگی تایم وارد عرصه فوتبال شد. که به زمان های پایانی هر مسابقه و پیروزی های دقیقه آخری اطلاق میشد که ناشی از ذهنیت برنده و تسلیم ناپذیر او بود.
پس از قهرمانی در اروپا و کسب اولین سه گانه تاریخ منچستر یونایتد و فوتبال انگلستان فرگوسن لقب شوالیه را دریافت کرد و از آن پس سر الکس فرگوسن نامیده شد.
سشوار؛ ابزار تنبیه بازیکنان
سشوار برخورد تندی بود که فرگوسن با بازیکنان خاطی خود انجام می داد. این اصطلاح توسط مارک هیوز به کار برده شد که کنایه به خشم و پرخاش های تند فرگوسن در رختکن بود. اکثر مربیان برخوردهای متفاوتی با ستارگان دارند. به عنوان مثال مربیان کمتر مسی را سرزنش می کنند و یا هیچوقت رونالدو را مورد خطاب قرار نمی دهند. اما سرالکس با ستارگان تیمش برخورد تندتری انجام می داد چرا که معتقد بود بازیکنان ستاره طرفداران بیش تری دارند، دستمزد بیش تری دارند، انتظارات از آنها از سایرین بیش تر است در عوض تنبیه آنان باید سخت تر از بازیکنان دیگر باشد. او سابقه پرتاب کفش به سوی بازیکنان را در کارنامه دارد.
مدیریت؛ نقطه اول فرگوسن
فرگوسن همواره معتقد بود که توانایی مدیریت یک سرمربی باید فوقالعاده بالا باشد و حتی گاهی باید بر توانایی فنی او ارجحیت داشته باشد. یک سرمربی باید بتواند کنترل را حاکم و نظم تیم را مدیریت کند. و این تفاوت مربیان بزرگ با دیگر مربیان است. از نظر او نوع برخورد با بازیکنان، مدیریت کارکنان و دستیاران و البته توانایی نظارتی بالا می توانند یک سرمربی بزرگ را بسازند.
کوه از سنگ ریزه ها آغاز می شود
سر الکس همواره از این جمله استفاده می کرد. منظور او اهمیت جزئیات در فوتبال بود. و اینکه جزئیات موفق می توانند که کل موفق را بسازند. به همین دلیل خود او کوچکترین حرکات بازیکنان چه داخل زمین و چه خارج از زمین را تحت نظر داشت. حتی مهمانی هایی که بازیکنان می رفتند نیز مهم بود. در سال 2013 پس از شکست منچستر یونایتد در یکی از بازی ها فرگوسن عکس دو تن از بازیکنان تیمش را در رختکن چسبانده بود که آنها در یک مهمانی خصوصی قرار داشتند. فرگوسن خطاب به بازیکنان گفت که اگر قهرمان نشویم تقصیر این دو نفر است. چرا که این دو به مهمانی رفته موجب بر هم زدن نظم تیم شدند.
منچستر 2008؛ سمبل نظم و قدرت
سر الکس فرگوسن در سال 1999 موفق به قهرمانی اروپا شده بود و در سال 2008 مجددا این موفقیت را تکرار کرد. آنها در لیگ برتر فوتبال انگلیس موفق شدند با 90 امتیاز به عنوان قهرمانی این رقابت ها برسند اما در جام حذفی حذف شدند و در کسب آن ناکام ماندند تا سه گانه 99 مجددا تکرار نشود. اما عملکرد این تیم در لیگ قهرمانان بر ناکامی جام حذفی آنها سرپوش گذاشت آنها در دور گروهی به عنوان صدر نشین و بدون شکست به دور بعدی رقابت ها صعود کردند. و در مرحله یک هشتم نهایی در مجموع با نتیجه 2 بر 1 المپیک لیون را حذف کردند. و در مرحله بعد با نتیجه 3 بر 0 بر آاس رم غلبه کردند. اما چالش اصلی فرگی در مرحله نیمه نهایی و بازی در برابر بارسلونا بود. جایی که او باید به مصاف فرانک رایکارد و تیمش می رفت. آنها با غلبه بر سلتیک و شالکه به نیمه نهایی رسیده بودند. بازی رفت در ورزشگاه نیوکمپ برگزار شد اما با نتیجه بدون گل خاتمه یافت اما در بازی برگشت شوت دیدنی اسکولز منچستر یونایتد را راهی فینال لیگ قهرمانان کرد.
آنها در فینال باید به مصاف چلسی می رفتند. که یکی تیم های بزرگ انگلیس و یکی از رقبای اصلی منچستر یونایتد بود. بازی با تساوی 1 بر 1 به پایان رسید. منچستر ابتدا با گل کریستیانو رونالدو پیش افتاد اما فرانک لمپارد در دقیقه 45 موفق شد گل تیمش را به ثمر رسانده و بازی را به تساوی بکشد.
اما در ضربات پنالتی این منچستر یونایتد بود که موفق شد چلسی را شکست دهد و برای سومین بار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود. و این دومین لیگ قهرمانان سرالکس فرگوسن با منچستر یونایتد بود.
تیم او در این رقابت ها باختی را تجربه نکرد.
سال 2013؛الوعده وفا؛ بدرود رئیس
سال 2013 سالی خاص برای هواداران منچستر یونایتد است. چرا که آنها مجبور بودند با سرمربی ای که بیش از 2 دهه و تقریبا 3 نسل را در این باشگاه گذرانده بود وداع کنند. چه آنهایی که تازه طرفدار این تیم شده بودند و چه آنهایی که از همان اول راه با او بودند. در سال آخر، فرگی به قولی که سال اول حضورش در منچستر داده بود عمل کرد و سیزدهمین و آخرین قهرمانی خود در لیگ برتر جزیره و آخرین قهرمانی منچستر یونایتد تا به امروز را به دست آورد. و در آخر به طور ناگهانی اعلام بازنشستگی کرد.
بسیاری از هواداران نسل جدید سرمربیان باشگاه های خود را رئیس می نامند. لیورپولی ها به کلوپ رئیس می گویند. سیتیزن ها به گواردیولا اطلاقش می کنند. اما به جد می توان گفت که اهالی فوتبال در گذشته فقط یک نفر را به نام رئیس می شناختند و آن سرالکس فرگوسن بود.
خانم ها و آقایان مهم نیست شما طرفدار کدام تیم باشید. زیرا نمی توان به احترام این مرد کلاه از سر برنداشت!
13 قهرمانی لیگ برتر انگلیس
3 قهرمانی لیگ اسکاتلند
5 جام حذفی انگلیس
4 جام حذفی اسکاتلند
4 جام اتحادیه انگلیس
1 قهرمانی جام اتحادیه اسکاتلند
10 سوپر کاپ انگلیس
2 قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا
2 قهرمانی جام در جام اروپا
2 قهرمانی سوپر جام اروپا
1 قهرمانی جام بین قاره ای
1 قهرمانی جام جهانی باشگاه ها
1 قهرمانی چمپیونشیپ اسکاتلند.