خیال می کردم؛ پیشم می مونه
ترانه ی عشق، واسم می خونه
خیال می کردم؛ یه همزبونه
نمی دونستم نامهربونه
اون که یه وقتی؛ تنها کسم بود…
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم
از درد دوریش؛ من بی قرارم
خیال می کردم؛ پیشم می مونه
ترانه ی عشق، واسم می خونه
خیال می کردم؛ یه همزبونه
نمی دونستم نامهربونه
با این که رفته؛ اما هنوزم
از داغ عشقش دارم می سوزم
فکر و خیالش، همش باهامه
هر جا که میرم؛ جلو چشامه
دلم می خواد تا دووم بیارم
رو درد دوریش؛ مرهم بذارم
اما نمیشه… راهی ندارم…
نمی تونم من؛ طاقت بیارم
اون که یه وقتی؛ تنها کسم بود
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم
از درد دوریش؛ من بی قرارم
خیال می کردم؛ پیشم می مونه
ترانه ی عشق، واسم می خونه
خیال می کردم؛ یه همزبونه
نمی دونستم نامهربونه