مطلب ارسالی کاربران
یکم دیماه، خرمروز در تقویم باستانی ایران
ابوریحان بیرونی میگوید:
دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» نامیده میشود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین میآمد و جامهای سفید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار میراند و هر کس که میخواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه میرفت و با او به گفتگو میپرداخت و در این روز پادشاه با برزگران مینشست و در یک سفره با آنها خوراک میخورد و میگفت: من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام میشود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه
یکم دی ماه را با نام «روز خور» یا «دیگان» میشناسند؛ روزی که خورشید دوباره بعد از بلندترین شب سال، طلوع میکند و باز به دنیا زندگی میبخشد. میان ایرانیان باستان، بهرغم اینکه همیشه شب یلدا جایگاه ویژهای داشته و همیشه با مراسمهای مخصوصش برگزار میشده است، همیشه ترسی از شب نیز وجود داشته است؛ ترس از بلندترین شب سال، ترس از ظلمتی بیشتر از همیشه و ترس از اینکه دیگر خورشید طلوع نکند. آنها برای اینکه این ترس را فراموش کنند، خود را با اعمال و مراسم شب یلدا مشغول میکردند و دور اقوام و دوستان جمع میشدند تا از شدت این ترس کاسته شود. حال که بلندترین شب سال را تا صبح در کنار هم سپری کردهاند، صبح روز بعد آن (صبح روز یکم دی ماه) را «روز خور» یا «دی گان» مینامیدند و آن را تعطیل اعلام میکردند و خستگی بیداری شب گذشته را از تن به در میبردند.
همچنین در برخی از کتب و منابع تاریخی آمده است که روز یکم دی ماه یا همان «روز خور» روز برابری و برادری و عدالت بشریت بوده است. ابوریحان بیرونی، دانشمند بزرگ در اثر ارزشمند خود با نام «آثار الباقیه»، درباره روز یکم دی ماه یا همان «خرم روز» مینویسد:در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر میآمد و جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست… . پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست میکرد و در یک سفره با ایشان غذا میخورد و میگفت: «من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم؛ زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است… من که پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر مهربان خواهیم بود؛ بهخصوص که دو برادر مهربان، هوشنگ و ویکرد چنین بودند…»