I descended from the Mount Sinai
Unleashed the splendor upon a scoundrel mob
To shelter where no messianic light
Drove one single ray into the pulp ov life
من از فراز کوه سینا نازل شدم (کوه سینا در مصر قرار دارد که از اهیمت ویژه ای در ادیان ابراهیمی به خصوص یهودیت برخوردار است و نامش چندین بار در کتب مقدس ذکر شده)
تا شکوه و افتخار را برای این بشر پَست به ارمغان بیاورم
تا پناهگاهی بسازم که به دور از نور مسیحیت باشد
جایی که حتی یک شعله از نور مسیحیت به مایه ی زندگی نرسد
O sweet Salome, I beckon thee:
Bring forth thy heinous offering
Without your love
So incomplete
Corrupt me with your dignity
ای سالومه ی عزیز، من به تو اشاره میکنم: (در سنت مسیحی، سالومه به عنوان یک تمثیل از وسوسه های خطرناک در جنس مونث دیده میشود)
پیشکش منحوست را نمایان کن
عاری از عشق، اینچنین ناقص و ناکافی
مرا با رتبه و مقام خود به فساد بکشان
(سالومه برای پادشاه هرود دوم رقصید "احتمالا برای رابطه جنسی با او" و بعد از رقص به عنوان پاداش سرِ «جان تعمید دهنده» یا همان «یحیی» را خواستار شد، بنابراین او باعث مرگ یحیی شد! (یحیی یا جان تعمید دهنده کسی بود که عیسی مسیح را غسل تعمید داد و در مسیحیت از ارزش و احترام بالایی برخوردار است.)
I decompose in the rapture ov hells
Dissolve, divide, disintegrate
I am yours
In euphoria below
من در خلسه و جذابیتِ جهنم
منهدم، تکه تکه شده و تجزیه میگردم
من در این نشاط و خرسندیِ زمینی
متعلق به تو هستم
(در این آهنگ نرگال از زبان شیطان صحبت میکند. شیطانی که تا ابد به دوزخ فرستاده شد. "تجزیه شدن و منهدم شدن در جهنم" به معنای این است که او مدت زمان بسیار زیادی در دوزخ بوده و نشان دهنده لذت شیطان از آن است.)
At faintest whim they would impale the sun
And thus the sheep in me became the wolf in man
I am the fly that flew forth from the ark
My thoughts like insects
Whoring wounds divine
با ضعیف ترین هوی و هوس، آنها خورشید را احاطه کردند
اینچنین بود که گوسفند درونم تبدیل به گرگی در انسان شد
من آن حشره ای هستم که از کشتی پر کشیده و دور شده (منظور نرگال از کشتی، کشتی نوح است که طبق نقشه ی خدا تمام حیوانات را نجات داده. اما نرگال میگوید که از کشتی پرواز کرده و دور شده که استعاره ای از دور شدن و پشت کردن به خداست)
افکارم همانند حشراتیست که به زخم های الهی یورش میبرند
Been bored with cosmos my dear old foe
This universe has never been enough
Compelled to liberate the spring ov life
When the levee breaks gush forth o' stream ov ice
دشمن عزیز و قدیمیِ من، من همزمان با پیداش گیتی و عالم زاده شده ام (منظور نرگال از دشمن قدیمی خدا است.)
این جهان هرگز برای من کافی نبوده
(به همین دلیل) مجبور به آزادسازیِ سرچشمه ی حیات و زندگانی ام
هنگامی که با جاری شدن تکه های یخ، ساحل و لنگرگاه ما در هم میشکند
I cast my halo from perdition’s clay
Behold my bliss profane
Born of a lie
Condemned to lurk
Live in denial
Yet coiled aflame
من هاله ی نورانی ام را بر این خاک رسِ تباه (خاکی که انسان از آن درست شده) میگسترانم
به کفر و الحادِ سعادت بخش من نگاه کن!
زاده شده از دروغ
محکوم به انتظار در خفا
زندگی در انکار کردن
با این حال هنوز با درخششی سوزان در کمینم
(این جملات اشاره به لوسیفر دارد، فرشته ای که به دلیل سرپیچی از دستور خدا از بهشت رانده شد و مصمم به زندگی با انکار و عدم قبول خدا و خاستگاهش شد و مدتها در انتظار فرصت است)
I am the great rebellion
'neath Milton’s tomb I dwell
An existence even sin would not pardon
No guilt, no reason, savior, or shame
من آن طغیانگر بزرگم (اشاره به لوسیفر که به عنوان اولین طغیانگر شناخته میشود، کسی که اولین بار مقابل خدا ایستاد و از او اطاعت نکرد)
که مقبره ی میلتون را به لرزه می اندازد (جان میلتون نویسنده ی کتاب معروف "بهت گمشده")
وجودی که حتی گناه نیز از توجیه او عاجزست
بدون هیچ گناه، دلیل، ناجی و یا شرمی...
Behemothfans