در تاریخ چین افراد زیادی بودند که در پی تاسیس سلسله خود علیه حاکمیت چین قیام و جنگ کردند از سلسله مانچو جین گرفته تا جینگ اما شاید هیچکدام به اندازه قیام لوشان قابل توجه و پر کشتار نبوده باشند
آن لوشان در سال 703 میلادی در منطقه سغد در مرز بین ایران و چین به دنیا اومد نام واقعی او «روشن» بوده که چینی ها او را لوشان تلفظ میکردن و می نامیدند لوشان کودکی سختی داشت وی در جوانی پدر خود را از دست داد و به توصیه دایی هایش برا ادامه زندگی ناچار به رفتن به چین شد لوشان به شش زبان مغولی زبان فارسی سغدی، زبان ترکی و زبان چینی مسلط بود او فرد بسیار با استعدادی بود و همین امر باعث شد تا او را بعنوان مترجم در امور نظامی چین استخدام کنند.
لوشان در یک روز که مرتکب دزدی گوسفند شده بود دستگیر شد و فرمانده ژنگ ارتش تانگ در صدد اعدام وی بود او طلب عفو کرد و ژنگ که جثه بزرگ او را دید از طلب بخشش او خوشش آمد و او را آزاد کرد و بعنوان گارد شهری استخدام کرد او بعدا بخاطر دستگیری مجرمان زیاد توسط فرمانده ژنگ بعنوان افسر نظامی ارتقا پیدا کرد ژنگ که علاقه شخصی به لوشان داشت با او مانند پسر خود رفتار میکرد لوشان در همین زمان با خانم کانگ ازدواج کرد که بعد ها از وی صاحب دو فرزند شد.
در سال 736 میلادی لوشان که زیر نظر ژانگ در جنگ با خیتان های شمال شرکت کرد از فرمان ژانگ سرپیچی کرد و به طور بی پروا به خطوط خیتان ها حمله کرد که باعث شکست وی شد مدارک نظامی امپراطوری تانگ اشاره میکنند که او قرار بود بخاطر این موضوع اعدام شود اما ژانگ او را به پایتخت تانگ نزد امپراطور فرستاد تا خودش مجبور به اعدام او نشود و امیدوار بود که امپراطور ژوانزونگ او را عفو کند در عین حال وزیر اعظم جیولینگ معتقد بود که مرگ لوشان برای حفظ نظم و دیسیپلین نظامی ضروری است و باور داشت که ظاهر لوشان شبیه یاغی ها و شورشی هاست(چیزی که بعدا درست از آب در اومد) و خواهان اعدام وی بود اما امپراطور ژوانزونگ معتقد بود او قادر و تواناست و خواهان اعدام وی نبود پس او را عفو کرد و برای خدمت نزد ژنگ فرستاد اما درجات نظامی او ازش گرفته شد.
در سال 740 لوشان به عنوان افسر یکی از ارتش های چین دوباره در آمد و در همین زمان وقتی فهمید سرلشکر گارد امپراطوری لیژن به شهر محل اردوگاه او آمده با وی ملاقات کرد و مشغول به خودشیرینی با او شد به طوریکه برای انجام این کار به کنیزان لیژن حتی رشوه داد از این رو وقتی لیژن به پایتخت تانگ برگشت لوشان را تحسین و تمجید کرد امپراطور ژوانزونگ بعد بلافصله لوشان را به درجه سرلشکری ارتش شمالی ارتقا داد که وظیفه دفاع علیه خیتان ها را داشت دو سال بعد او بعنوان شهردار نظامی مناطق شمالی منسوب شد.
در سال 743 لوشان به ملاقات دوباره با امپراطور چین منسوب شد امپراطور ژوانزونگ با او به خوبی رفتار کرد و به او اجازه آمدن به کاخ در هر زمان ممکن را داد در این هنگام بود که لوشان خود را وارد سیاست های درباری کرد لوشان اکثر اوقات سعی داشت تا امپراطور چین را با اشیاء نادر خوشحال و راضی کند مانند حیوانات و جواهرات نادر او در این زمان چاق تر از گذشته شده بود و جثه بزرگش نیز بیشتر به چشم می آمد به طوریکه امپراطور تانگ با شوخی از او پرسید «مگر در این شکم بربری چه وجود دارد که اینقدر بزرگ است» و لوشان جواب داد « هیچی جز یک قلب صادق» وقتی شاهزاده هنگ به حضور دربار آمد او تعظیم نکرد و چون از ماجرا چینی ها و غیر چینی ها ینی بربرها آگاه بود نسبت به انجام این کار گفت « من یک بربر هستم من تشریفات رو به خوبی نمی دانم شاهزاده چیست؟» امپراطور ژوانزونگ نیز پاسخ داد « او جانشین من است و بعد مرگ من او امپراطور تو خواهد بود» لوشان نیز سریع عذرخواهی کرد و گفت « من احمقم و خبر نداشتم جز شما اعلی حضرت امپراطور جانشین نیز وجود دارد» امپراطور تانگ که او را صادق دید از او بیشتر قبل خوشش آمد و او را به فرزند خواندگی همسر مورد علاقه خود در آورد لوشان سپس اول به ملکه یانگ تعظیم کرد و بعد به امپراطور و گفت « بربر ها اول به مادرشان تعظیم میکنند و بعد پدرشان» امپراطور ژوانزونگ که لوشان را مانند یک پسر به پدر مطیع میدید به او بیشتر از قبل علاقه مند شد.
یک سال بعد لوشان مرز های شمالی برگشت و درحالیکه مورد تمجید وزرا قرار گرفته بود برای نشان دادن قدرت نظانی خود به قبایل شمالی حمله ور شد و زمین های آنها را غارت کرد این کار منجر به قتل دو شاهدخت چینی که با دو قبیله خیتان در ازدواج بودند شد و آنها دست به
شورش زدند که سریع توسط لوشان سرکوب شد تاریخدان های چینی معتقدند هدف لوشان از این حمله افزایش قدرت خود بود و از اینجا بود که نقشه های شورش خود را داشت درست میکرد چراکه او درحال ساخت دژ نظامی در شمال بود و از شهردار نظامی وانگ درخواست کرد که به او برای ساختنش سرباز بدهد ولی درخواست بازگشت آن سرباز ها را نکند وانگ به ساخت قلعه کمک کرد ولی سربازان خود را برگرداند و نزد امپراطور چین رفت وانگ به امپراطور گفت لوشان نقشه خیانت در سر دارد وزرا دربار که از قبل با وانگ رقابت و دشمنی داشتن از این فرصت استفاده کردند و به امپراطور توصیه کردند که وانگ دشمن دربار است و باید کنار رود دو سال بعد وانگ از پست و موقعیت خود کنار زده شد در این زمان لوشان به سرلشکری گارد امپراطوری در آمد و با یکی از اشرافیان بنام خانم دوان ازدواج کرد امپراطور ژوانزونگ بعدا یک مصونیت سیاسی برای لوشان درست کرد که لوشان به هیچ دلیلی حق مجازات شدن ندارد به جز خیانت و در 750 میلادی لقب شاهزاده دانپینگ را برای لوشان درست کرد و لقبی درست شد تا فرمانده هایی که از خاندان پادشاهی نیستن حق داشتن شاهزاده نیز داشته باشند.
لوشان در این زمان با امپراطور دوستی صمیمی برقرار کرده بود او 8000 اسیر از قبیله ژی را برای امپراطور چین فرستاد و امپراطور چین نیز برای او یک کاخ مجلل در پایتخت که فقط از جنس طلا، نقره و زمرد بود ساخت و در روز تولد لوشان نیز هدایا و لباس های با ارزشی به همراه ملکه یانگ برای او فرستادند او که دسترسی مطلق به کاخ شاهی داشت شایعاتی پخش شد که با ملکه یانگ به طور مخفیانه رابطه دارد که البته امپراطور ژوانزونگ این ادعا ها را بی اساس خواند. دوتا از پسران لوشان بعد ها به موقعیت های بالای دولتی منسوب شدن و به عقد دوتا از دختران خاندان پادشاهی نیز در آمدند
لوشان در این هنگام دچار غرور و تکبر شد و به این فکر افتاد بعد مرگ امپراطور چه می شود او که خبر داشت به شاهزاده هنگ تعظیم نکرد شروع به چیدن نقشه های شورش کرد و می دانست که قلب امپراطوری بی دفاع و ضعیف شده هست 8000 سرباز انتخاب کرد و به صورت نیرو های ویژه در آورد در این میان او دوباره به خیتان ها حمله کرد و به قلب سرزمینشون نفوذ کرد و توانست پیروزی مقتدرانه به دست بیاورد لوشان بعد درگیر رقابت با سایر فرمانده های چین شد بخصوص فرمانده یانگ، یانگ به لوشان اتهام تلاش برای شورش زد و این را نزد امپراطور بیان کرد که بخاطر همین موضوع اگه لوشان را بار دیگر به کاخ فراخواند او نمی آید امپراطور که این سخنان را قبول نداشت برا آزمایش لوشان را فراخواند که لوشان در دربار حاضر شد پس امپراطور تانگ این ادعا ها را بی اساس خواند و هیچ تهمت شورشی نسبت به لوشان را قبول نکرد درحالیکه پسرش هنگ همزمان با ادعا شورش موافق بود لوشان بعد دیدن نظر هنگ کسی که برایش تعظیم نکرده بود بیشتر به فکر تلاش برای ایجاد شورش افتاد امپراطور تانگ حتی قصد داشت لوشان را مشاور اعظم خود کند که یانگ به شدت مخالفت کرد با این موضوع و عملی نشد. با درخواست لوشان سپس او این اجازه را داشت که بدون تایید مقامات امپراطوری سربازان بالا رده را تحت فرمان خود بیارد امتیازی که یانگ رقیب او همزمان خواستار آن شد او نیز بهش دست پیدا کرد.
در سال 755 لوشان شورش کرد و این شورش تا 763 میلادی ادامه داشت این شورش جان 40 میلیون آدم را گرفت و بعد جنگ جهانی پر کشتار ترین جنگ تاریخ شناخته شده است درباره انگیزه های لوشان اطلاع زیادی در دسترس نیست مورخان چینی انگیزه های او را جاه طلبی و عطش قدرت بیان کردند درحالیکه مورخین غربی و امروزی معتقدند رقابت بین درباری، ترس از دست دادن موقعیت و قدرت بعد از مرگ امپراطور ژوانزونگ بخاطر اختلاف با هنگ و مخالفت درباریان با نفوذ او که تهمت شورش میزدند و خواستار صلب قدرت و موقعیت او بودند تبدیل به انگیزه های اصلی برای شورش لوشان شد لوشان قبل از شورش از امپراطور ژوانزونگ درخواست کرد که 32 فرمانده هان چینی زیر دست او را با فرماندهان غیر چینی جایگذاری کند و امپراطور نیز با وجود مخالفت های بسیار از سوی یانگ و سایر وزرا که معتقد بودن این درخواست نشانه ای از تلاش برا تشکیل شورش است پذیرفت یانگ سپس به همراه سایر وزرا درخواست کردند یانگ مشاور اصلی شاه شود تا قدرت نظامی او بین فرماندهان تقسیم شده و کاهش پیدا کند اما بعدا بجای آن یکی از خواجه ها را فرستادند تا اعمال لوشان را زیر نظر داشته باشد اما خواجه توسط لوشان رشوه داده شد و گزارشی مثبت و جانبدارانه نوشت و بیان کرد یانگ اما بر نظر و عقیده خود مصمم بود و دست به حمله و دستگیری چندتا از مردان و افسران لوشان زد و به طور مخفیانه آنها را اعدام کرد کاری که منجر به شورش لوشان شد و تصمیم به تشکیل سلسله امپراطوری یان بگیرد گفتنی است شورش لوشان اونقدر مخرب بود که دوران افت و زوال امپراطوری تانگ را شروع کرد به طوریکه امپراطوری تانگ بعد از پایان شورش لوشان از ساسانیان بعد از جنگ آخر با روم نیز حتی ضعیف تر شد و امپراطوری تانگ را بعد ها در برابر حملات سپاه ابومسلم خراسانی در نبرد تالاس آسیب پذیر گذاشت گفتنی است که شورش خسارت بار لوشان بعد ها باعث شد که هیچ ایرانی و بخصوص سغدی اجازه منسوب شدن در دربار چین را نداشته باشد و اجازه دست یابی به درجات نظامی و دولتی را نیز نداشته باشند.....