رفتار ژوزه مورایس تحسین برانگیز است و سرمربیان ایرانی باید از او یاد بگیرند.
به گزارش طرفداری، این یک واقعیت است که بسیاری از اهالی فوتبال ایران دوست دارند سرمربیان خارجی در لیگ حضور داشته باشند. اما سرمربیانی که به فوتبال ما می آیند به چند دسته مختلف تقسیم می شوند:
- سرمربیان بین 40 تا 50 سال؛ سرمربیان جوانی که از انگیزه زیادی برخوردار هستند و می خواهند به تاکتیک و فلسفه مورد نظر خود برسند، فرقی نمی کند در لیگ ایران باشند یا لیگ آمریکا، انگیزه زیادی دارند تا خودشان را اثبات کنند.
- سرمربیان بین 50 تا 60 سال؛ سرمربیان پخته و باتجربه ای که درس پس داده اند و می توانند به فوتبال ایران کمک شایانی بکنند چون بهترین سن سرمربیان، همین مقطع زمانی است.
- سرمربیان بین 60 تا 70 سال؛ سرمربیان پا به سن گذاشته ای که معمولا از روزهای اوج خود فاصله گرفته اند ولی ممکن است بین آن ها هم سرمربیانی پیدا شوند که همچنان جاه طلب باشند.
- سرمربیان بالای 70 سال؛ افرادی که دوران بازنشستگی خود را سپری می کنند!
از دسته سرمربیان اول می توان به آندره آ استراماچونی اشاره کرد که سن کمی داشت و در استقلال توانست از لحاظ تاکتیکی به آنچه می خواست برسد و فلسفه بازی سه دفاعه را پیاده سازی کند. انگیزه از نوع صحبت ها و رفتار استراماچونی مشخص بود.
سراغ دسته دوم مربیان برویم؛ همین ژوزه مورایس که درس پس داده و حالا در فوتبال ایران می توان از تک تک رفتار او هم درس گرفت. به طور مثال ژوزه مورایس در هفته اول بلافاصله پس از بازی استقلال و سپاهان، دیدار ذوب آهن و پرسپولیس را زیر نظر گرفت چون پرسپولیس حریف مستقیم سپاهان برای قهرمانی محسوب می شود و از سوی دیگر سپاهان باید در هفته پنجم به مصاف ذوب آهن برود.
خیلی ها گفتند مورایس کار خاصی نکرده و فقط از اصفهان به فولاد شهر رفته تا بازی ذوب آهن و پرسپولیس را ببیند اما ژوزه مورایس این هفته و پس از پیروزی تیمش، به تهران آمد تا بازی پرسپولیس و فولاد را نگاه کند، آن هم در حالی که می توانست مثل بسیاری از سرمربیان دیگر لیگ ایران استراحت کند و این مسافت را تا تهران طی نکند. مورایس این بازی را هم دید چون با فولاد در هفته چهارم بازی دارد و به پرسپولیس هم به چشم حریف مستقیم نگاه می کند.
البته سپاهان در هفته سوم باید به مصاف گل گهر برود که چون بازی گل گهر و مس رفسنجان با بازی سپاهان و نساجی همزمان شده بود، مورایس نتوانست بازی شاگردان قلعه نویی را از نزدیک تماشا کند.
در هر صورت فقط نباید تاکتیک های یک مربی را مدنظر قرار بدهیم، گاهی حتی رفتار یک مربی هم می تواند الگوی خوبی برای ما باشد. مورایس را ببینید و یاد بگیرید.
از دسته سوم سرمربیان هم می توان به وینفرد شفر اشاره کرد که در استقلال روزهای پرفراز و نشیبی را سپری کرد و در نهایت با یک جام حذفی استقلال را ترک کرد.
از دسته چهارم سرمربیان می توانیم به سراغ توشاک و ژوزه برویم؛ سرمربیان اسبق تراکتور و پرسپولیس که در دوران بازنشستگی خود به ایران آمدند. شاهدان تمرینات تراکتور می گویند وقتی به جان توشاک می گفتند حریف را آنالیز کن، او در جواب می گفته است:
فوتبال ایران نیازی به آنالیز ندارد!
مشخص است چنین سرمربی نمی تواند به فوتبال ایران کمک کند. فوتبال ما به مربیانی مثل ژوزه مورایس نیاز دارد که حتی در زمان استراحت خود نیز کار می کنند تا به اهداف خود برسند.
به همین جمله ژوزه مورایس دقت کنید:
اینجا هستم تا به ارتقای فوتبال ایران کمک کنم...
یک روزنامه نگار قدیمی فوتبال ایران حرف خوبی می زد؛ او می گفت سرمربیگری شغل نیست، سبک زندگی است. یک پرستار در ساعات کاری اش یک پرستار است و بیرون از بیمارستان ممکن است کار دیگری انجام دهد. یک معلم در ساعت اداری معلمی می کند و ممکن است بعد از آن راننده باشد یا کار دیگری انجام دهد ولی این موضوع درباره سرمربیگری صدق نمی کند.
سرمربیگری یک نوع سبک زندگی است، یعنی وقتی صبح از خواب پا می شوید باید فکر و ذکر شما تیم و تمرین باشد، شب که می خوابید با فکر به اهداف فوتبالی تان خواب تان ببرد. با احترام به سرمربیان ایرانی اما ژوزه مورایس، دستیار سابق مورینیو را ببینید، رفتار او یک کلاس درس است.
بلافاصله بعد از بازی های تیمش به ورزشگاه ها می رود و رقبا را زیر نظر می گیرد، آن هم در حالی که می تواند استراحت کند...