پَرسه در جریان امواج صوت
چِشم تصویر دریای سرخ
من افزودم از طول به پهنای عمر
یه سایه تو اعماق نور
منظور از چشم تصویر دریای سرخ میتونه 2 چیز باشه :
1- قرمز شدن چشم به خاطر عصبی شدن و ... که در این صورت چشم به دریا تشبیه شده.
2- اشاره به مدت زمانی که یاس تو ترکیه بوده.
برای عبارت "از طول به پهنا عمر" یه دوستی تعبیر کرد که منظور اینه : دیگه زندگی واسم مهم نیست و اینکه شاید منو بگیرن و اعدام کنند. البته مفهوم کلی این مصراع مشخصه توجه به کیفیت زندگی به جای طول عمر
این گوسفند چاق، میراث قوچه
که بی دردسر تنها می سازه گوشت
یه دیدگاه پوچ که میزبان هوشه
یه از خونه بیزارِ بیگانه جوش
" یه دیدگاه پوچ که میزبان هوشه" رو از یه منبع دیدم که نوشته بود که احتمالا منظورش این بوده که افراد باهوش و با لیاقت جایگاه پایینی در جامعه دارند و به حقشون نمیرسند.
همه لب ها تنور، کسی همراه نبود
نه چندان صبور، از این تنگنا کبود
همه متن ها رَوون، شَست ها زَبون
امّا معنا معلومه از مبنا محرومه
"شست ها زبون" منظورش فعالیت افراد تو اینستاگرامه که با 2 بار زدن انگشت شست رو صفحه گوشی خیلی از افراد رو الکی معروف میکنند.
از مبنا محرومه احتمالا منظورش افرادی هست که تو 2 مصراع قبلش گفت که لب هاشون از شدت حرف زدن و گفتن حقیقت مثل تنور شده اما نیازهای اولیه زندگی رو هم ندارند.
تو هر واژه خوف، از ماشه گفت
بذر اون سیم خارداری که ریشه کرد از ما شکفت
پس در های قفل، دل همسایه مرد
تَــهِ سرمایه سوخت
" تو هر واژه خوف، از ماشه گفت" یعنی ترس برای حرف سیاسی زدن و گفتن حقیقت به خاطر مرگ(شلیک ماشه)
" پس در های قفل، دل همسایه مرد" از یه جا خوندم که نوشته بود تعبیرش اینه که پشت درها مردم از شدت کم شدن ارتباطات و تنها شدن دل شکسته شدند و مردم از هم دور شدند.
این یعنی بی مقدمه، بیم مقدمه
تو این محوطه، کی مردّده؟
یه نردبون صاف، به قعر گورستان
یا حبس موندگار، یه نسل خونه زاد
یه پُل رو بُهت و وحشتِ جمعیت
یه نردبونِ شعله ور تو مرکز قَرنیَت
به لطفِ مُهرِ اَفسَرِ امنیت
فقط سقوط آزاده با حداکثر ظرفیَت
برداشتی که از یه منبع دیدم و به نظرم درسته اینه که این چند بیت داره به اون واقعه هواپیما اوکراین اشاره میکنه. قافیه 2 کلمه ای خوبی تو این 4 مصراع دیده میشه.
از خودم بیشتر از همه ترسیدم
اون طفل معصومی که شده حضرت مَعصیَت
این سروده های ناب لحظه های سکوت رو
به مغز تبریک بگو به قلبم تسلیت
2 مصراع اول منظورش اینه که به خاطر اجتماع و محیط اطراف حتی یک بچه بی گناه هم تبدیل به یک جنایتکار میشه و حتی به خاطر تغییر خودم ، از خودم هم میترسم.
یکی از جا های خیلی باحال آهنگ همینجاشه. یاس میگه این آهنگ دادن و شکست سکوت بعد 2 سال رو به مغزت تبریک بگو و به قلبت تسلیت بگو چون که آهنگ خوشحال کننده ای نیست.
من در پی کنج پنهان
واسه حدس این سرنوشت موج پیما
نه دیگه مرغ شیدام، نه تو عمق میدان
این تنها نور باقی از هر نقطه پیداست
یاس یه گوشه دور از مردم درحال تلاش برای پیش بینی آینده نامعلوم مردمه که هرلحظه با یک اتفاق جدید ، زندگی شون به موج تشبیه میشه. و دیگه برای آینده مثل مرغ بال بال نمیزنم و تلاش نمیکنم.
یه رخ بنما بِما تا برهنه تر-
ببینی چهارستونت رفت به رهن ترس-
که خورده به ایست-
این قومِ گُمِ توبه نِویس
یه طعمه ی ریز، بقول کهنه رییس-
فکر کنم یاس داره میگه که به این آهنگ گوش بده و ببین که ترس همه وجودت رو فرا گرفته.
قم گم توبه نویس رو یه جا نوشته بود منظورش مردم هستند که راه رو گم کردند و اشتباهی رفتند و به بن بست خوردند (خورده به ایست) اما الان پشیمون هستند و میخواند برگردند.
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟
سعدی تو کیستی که در این حلقه ی کمند
چندان فتادند که ما صید لاغریم
به به
یه تضمین از سعدی که تو بخش قبل به عنوان "کهنه رئیس" شناخته شد. صید لاغر مجاز از یه چیز بی ارزش و پست هست.
همین بوده ما هم عین مابقی
روانه ایم به کام مرگ رو این ریل نامرئی
ما، نتیجه سلیقه و میل داوریم
نه مصرع اولیم، نه بیت آخریم
ما هم مثل بقیه آدم ها انگار رو یه جاده ای داریم به سمت مرگ و نابودی میریم. و خودمون رو سرنوشت خودمون تاثیری نمیذاریم و هرچی بالایی ها بخوان همون میشه و اونا ما رو کنترل میکنند.
پرسه در جریان امواج صوت
چشم تصویر دریای سرخ
من افزودم از طول به پهنای عمر
یه سایه تو اعماق نور
خنده های کودکانه، مَقَرِ دوستی
صدای نَکَرِه اون تَه گفت نخند بگو سیب
دستور ها تیز، درس خونا میخ-
به تخته، تا سیب رو گفتی دندونا ریخت
گفت درکش نکن همین رو فرو کن توت
شروع کن کور، از همین افق غروب کن زود
ولی من تو این فضای تحت نظارت
تجدید شدم تا واسه خودم وقت بذارم
بدون اینکه بفهمی چی میگم هضمش کن و بعدش هم بمیر(غروب کن)
بیت بعدی هم تعبیرش این میشه که وقتی همه دارن تو رو نظارت میکنن ، من ترجیح دادم مثل جامعه رفتار نکنم(تجدید شدن) و کسی باشم که مخالف همه باشه. میتونه اشاره به رپر شدن باشه که این هنر فعلا تو ایران غیرمجاز و جانیفتاده است.
اون که منتظره تکلیفش رو بگن
از همین حالا ورق های تقویمش رو بِکَن
محافظ خویشتن، تو حادثه نیستن
هر چی گل مچاله تر رایحه بیشتر
این تیکه اش تیکه به فدایی هست که تو بخشی از ترک "از کرج تا لنگرود" میگه : کاش تقدیم 98 آبان نداشت. منتظره تکلیفش رو بگن هم که خب واضحه دیگه داستان هیچکس و بقیه ملتفت. تو حادثه نیستن اشاره به سیاسی خوندن های فدایی تو فرانسه یا هیچکس تو انگلیس
البته یه برداشت دیگه هم میشه کرد که یعنی آدم هایی که اختیاری از خودشون ندارن و بقیه براشون تصمیم میگیرن تقویم واسشون فایده ای نداره و عمرشون به هرحال تلف میشه.
ولی اون حرف رو از اون ج*کشه می شنید
که دیدش جز انعکاس تابِشِ دیش نیست
شاه بیت هاشون غلام دربار
با ملکه ی ذهنی که به سادگی یه ف*حشه بیش نیست
این بخش میتونه دیس فدایی هیچکس باشه. دیدش جز انعکاس تابش دیش نیست منظورش شاید اشاره به توییت های هیچکس و همراهی با مسیح علی نژاد باشه. بازم تکرار میکنم میتونه دیس هیچکس باشه شاید هم اصلا ربطی بهش نداشته باشه. البته دیس فدایی رو بیشتر قبول دارم چون تو مصراع بعد میگه " شاه بیت هاشون غلام دربار" که فدایی تو آهنگ بلیط خطاب به حصین میگه حرفات از لفظ های یاس هم دم دستی تر هست.
قشری که به ابلهیت جرأت می گه
بهش هویت میده
حرفش حجت میشه
نکتش اینه که بی رحم جلوه دادن آدم ها
داره برعکس بهشون حس قدرت میده
به ابلهیت جرات میگه یعنی کاری که شما میکنید نشون دهنده احمق بودن شماست نه نترس بودنتون
حریم اعتراض پاره شد علنا
چون یه عده از واقعیت واقشو بلدن
اونی که جیغتو می کشه تَهِتو ببینه
دیگه لزومی نداره جلو لبت رو بگیره
یه عده از واقعیت واقشو بلدن میشه اینجوری تعبیر بشه که یه عده فقط لب و دهن هستند و کیلویی حرف میزنن ولی گرمی عمل میکنند. بماند که این جمله رو کی گفته :)
بیت بعدی اش رو از یه سایت خوندم که به نظرم خیلی برداشت درستی بود : اونی که همیشه از بچگی درحال سرکوب و ساکت کردن تو بوده ، وقتی هیچ اعتراضی نمیکنی و هیچی نمیگی دیگه چه لزومی داره جلو دهنت رو بگیره؟ تو که صدات در نمیاد.
می ترسم و می نویسم عذابش نمونه
چرا داد بزنم وقتی شعر حالش معلومه ؟
اون که سلاحش قلم و سازش زبونه
می دونه حتی یه فاتح با یه "ه" کارش تمومه
مینویسم عذابش نمونه رو میشه گفت یعنی یاس میگه سیاسی میخونم تا سرزنش نشم که چرا اعتراض نمیکنی(البته اینم میشه برداشت کرد که منظور از عذاب ، سرزنش بقیه نباشه بلکه عذاب وجدان خودش باشه که بگه اینا رو میگم تا پیش خودم راحت بشم)
اون که سلاحش قلم و سازش زبونه یعنی کسی که تو کار شاعری و نویسندگی هست.
مصرع آخر هم دیگه کامل مشخصه یکی از شاه بیت های این آهنگ.
تو ذات جماعت بی کیفیت اینه که
رو حیثیتت آدما برچسب بکوبه
با همون زبون از حقوق بشر بخونه
مثل اینه که باتلاق رو با لجن بشوره
این تیکه اش هم دیس ملتفت هست مخصوصا سیاسی خوندن های هیچکس و فدایی.
یه توجیه گذرا واسه تو جیب و گذران
هر جا نگاه کنی یه هوچی خوش ادا
شده مرید خودزن ها، این محیط مبتلا
حتّی اعتراض می کنه واسه تولید محتوا
این بخش هم یه منبع دیدم نوشته بود اشاره به افراد بی لیاقتی داره که تو محیط هایی مثل اینستاگرام الکی معروف شدند.
نصف مخاطب ها مخ ها تباه
رخ ها نما صبح ها شب ها جفت پا هوا
همگی محو یه منظره ی مضحکن
که هر کی بیشتر از این درخت موز بکنه بت شکنه ؟!
یکی از بهترین قسمت های آهنگ همین عبارت نصف مخاطب ها ... هست که واج آرایی شدیدی توش دیده میشه(واسه حرف الف) و نزدیکی "مخاطب ها" و "مخ ها تباه" هم خیلی آهنگ رو قشنگ کرده. مخاطب هایی با مخ های تباه هم میشه گفت اشاره به بخش بالایی داره که مردم الکی الکی بعضی آدم ها رو بزرگ میکنند. جفت پا هوا هم یکم فکر کنید میفهمید چی میگه دیگه ننویسم بهتره :/
پرسه در جریان امواج صوت
چشم تصویر دریای سرخ
من افزودم از طول به پهنای عمر
یه سایه تو اعماق نور
صاحب کل، من عابر کور
از جاده به دور ، لایق نور
چاره بجو، ساده بگو
از سال نکو، ختم این قائله کو ؟
مقابل کوه وایستا همه نگفته هاتو معامله کن
تا سبکبال دوباره بشی وارد گود
تو باش و کوه و باشکوه بشنو بی کم و کسر
اونه که می تونه حس پشت سینمو وصف کنه
اینجا رو میشه به عنوان مکالمه و صحبت یاس با خدا (صاحب کل) برداشت کرد که یاس گله میکنه از شرایط و کمک میخواد.
جناس "کو" و "کوه"
واج آرایی "ش" و "ک"
"باش و کوه" و "باشکوه" هم خیلی اینجا خوب در اومده.
کله ای که می زنه کج
این نفسی که هنوز داره می دمه گرم
بدنبال گوش میون این همه کر
صدات می زنه تو این جو بی برکت
چرخ بی حرکتی که قعر دره سُرید
علم خارج از کنترل و یه فهم اُریب
نظم نوین، زوار رو داده دست کُووید
تسمه برید، دنیا از یه عطسه گُریخت
اینجاش برداشت خودم اینه که میگه من دارم صدات میزنم و میخوام تو رو آگاه کنم. و اکثر مردم کر شدن و چیزی نمیفهمند.
"علم خارج از کنترل" که تسمه بریده به نظرم معنی اش اینه که حتی علم هم دیگه کنترلی رو اتفاقات نداره و سرنوشت سپرده شده به دست کرونا
کمر شهر جلو چشام شکست
من دیگه نمی خوام خودمو نجات بدم
چون کور ترین این رشته ی هزار گِره ام
خوشم میاد جا زخم هامو فشار بدم
خُمار چشم، سنگین رو هم اُفتاد پلک
دنیام بینِ تُنگِ آبِ حباب شکل
پای وجدان، سایه افتاد
لای مشتام جای خودکار
خمار چشم، می پیچه به هم اوضام چرت
اتاق چرک، انگار دفنه زیر طوفان شن
مواظب، گرفتم به سر کُلام سِفت
وابَستگی، وارَستِگی، کُدامیک؟
|