بررسی یک به یک پست های تیم منتخب قرن و برگزیدگان این نظرخواهی از روز یکم فروردین 1401 آغاز شد. سامان خدائی به همراه مهدی حدادپور در نوروز 1401 با شما هستند تا نقطه نظرهای کارشناسان درخصوص برگزیدگان را بار دیگر مرور کنند و همچنین در طرفداری مرور تاریخی کوتاهی بر دوران درخشان اساطیر فوتبال ایران داشته باشیم.
امروز، هشتم فروردین و به پست هافبک چپ رسیده ایم. در این پست ناصر محمدخانی گوی سبقت را از ابراهیم قاسمپور و زنده یاد ایرج دانایی فرد ربود و در ترکیب تیم منتخب قرن قرار گرفت. لازم به ذکر است ناصر محمدخانی هم در پست هافبک چپ و هم مهاجم رای آورد اما از آنجا که اکثریت آرای او برای پست هافبک چپ بود، در ترکیب تیم قرن با پست هافبک چپ قرار می گیرد.
برنامه هشتم برای هافبک چپ تیم قرن؛ این برنامه را می بینید و همچنین متن آن را در ادامه می خوانید:
سلام دوستان. امروز 8 فروردین 1401 است. آقای حدادپور، امروز هم فکر می کنم یکی دیگر از برنامه های محبوب شماست.
سلام خدمت شما و مخاطبین طرفداری. فکر می کنم منظورتان شخصی است که برنامه بر مبنایش است. ناصر محمدخانی.
ناصر محمدخانی هم رای بالایی آورد و در پست هافبک چپ در ترکیب منتخب قرن قرار گرفت.
آلبوم ناصر محمدخانی را می بینیم و در خدمتتان خواهیم بود.
ناصر محمدخانی هم رای بسیار بالایی آورد و رقبای قدری داشت. پست هافبک چپ از پست هایی بود که بسیار تعدد آرا در آن داشتیم.
ناصر محمدخانی فوروارد بود اما بر اساس همان قاعده تجمیع، در واقع سیستم خودش را نمایان کرد. در واقع به جای اینکه سیستم ها بازیکنان را انتخاب کنند، بازیکنان سیستم را انتخاب کردند. ناصر محمدخانی دارای رای بالایی بود و توان بازی در سمت چپ را نیز داشت. برخی دوستان اعتراض داشتند چرا او در پست هافبک چپ قرار گرفته است. در دیدار تیم ملی مجارستان و تیم ملی منتخب آسیا در سال 1964، محمدخانی هافبک چپ بازی کرد. در بازی های آسیا 1986 سئول در مقطعی که آقای دهداری سرمربی تیم ملی شده بود و مبنایش سیستم 2-4-4- انگلیسی بود، محمدخانی از افرادی بود که گوشه چپ بازی می کرد. محمدخانی از دید من دارای تمام ویژگی های یک بازیکن استاندارد برای دهه 60 و 70 فوتبال ایران بود. البته در دهه 50 وقتی خیلی جوان بود فوتبالش را با راه آهن شروع کرد. سپس بانک ملی. ناصر محمدخانی متولد شهریور 1338 در شهر ری است. او جمیع صفات را برای تبدیل شدن به یک بازیکن کامل و استاندارد داشت. پا به توپ، دریبل زنی، پاس خوب، سرعت بالا، کاشته زن، پنالتی هم می زد. در حرکت پاس می داد و در نهایت گلزنی می کرد. او همه خوبی ها را یکجا داشت.
آیتم بعدی نقطه نظرات در خصوص ناصر محمدخانی است که در ادامه می بینید.
آیتم | حمید علیدوستی:
من با سه نسل فوتبال بازی کرده ام. بازیکنان زیادی را دیده ام. مثلا حسن روشن، بهتاش فریبا، حسین فرکی و ... اما پس از انقلاب وارد نسلی دیگر شدیم مانند عبدالعلی چنگیز و ناصر محمدخانی ولی بازی ای که از محمدخانی دیدم، اگر ایشان هم مانند برزگری محیط مناسبی برایش فراهم بود، به راحتی به اروپا می رفت. سرعت، قدرت حمل توپ، همیشه میل به تهاجم داشت و یک چپ پای سفت و خستگی ناپذیر. انتخاب من ایشان است. خیلی سخت است از خداداد عزیزی نام نبرد. نمی توانیم ما ایرانی ها نام او را به خاطر بازی با استرالیا فراموش کنیم. یا حتی حسن روشن و گل هایی که زده، نمی توان از ایشان نیز نام نبرد. واقعا ترافیک زیاد است ولی من ناصر محمدخانی را انتخاب می کنم.
آیتم | مجتبی محرمی:
باید جلویش بازی می کردی تا می دیدی. همان کاری که مسی می کرد. سرعت، دریبل، شوت زنی. پنالتی را نمی گویم چون خودم می زدم. یک حرکات انفجاری ای می کرد. بازی پرسپولیس شاهین یادم است. من خودم شاهین بود. فینال بود. نمی دانم فیلمش است یا نه. دیگر زورم نرسید او را زمین زدم و گفتم وایسا کجا می روی؟ البته باز هم زهرش را ریخت یک کاشته زد و تیم ما را برد و نایب قهرمان شدیم.
صحبت هایی در خصوص ناصر محمدخانی شد. اینکه کارهایی که الان مسی می کند، او در آن زمان می کرد. اینکه در آن زمین ها دریبل می زد. اینکه هرچه او را می زدند دوباره بلند می شد و بازی می کرد. در آن زمین ها آن طور پا به توپ شدن سخت بود. می گفتند پایش به توپ چسب شده است.
من فارغ از تعصب می گویم. ناصر محمدخانی دقیقا همان صفت بارز مسی را داشت. البته من در مقیاس های خودشان تعریف می کنم. صفات تغییر نمی کنند ولی در مقیاس های پایینتر. محمدخانی در حرکت فکر می کرد، پاس می داد و ضربه می زد و همه این ها را با سرعت بالا انجام می داد. همه علی کریمی را جادوگر و شعبده باز معرفی می کنند. ناصر محمدخانی به اندازه کریمی تکنیک نداشت اما در حرکت و ضرباتی که به توپ می زد همان خصوصیات را داشت. گلش را به راه آهن در اردیبهشت 62 ببینید. از داخل زمین پرسپولیس حرکت کرد و با کمترین ضرب خودش را به دروازه رساند و گل زد. او واقعا استثنایی بود.
مثلا امیر قلعه نویی می گفت در آن زمین ها توپ به زمین می خورد، به خرخره آدم برخورد می کرد.
بله همینطور است. شما گفتید او را می زدند و بلند می شد. مجتبی محرمی می گوید من بازیکن شاهین بودم. تیرماه 65، فینال جام حذفی تهران، پرسپولیس-شاهین. محرمی می گوید به من گفتند ناصر را بگیر. من هم هی او را می زدم و فکر نکن تو ناصر محمدخانی هستی. می گفت هربار او را می زدم، بلند می شد. بازیکن بزرگ پرسپولیس، که می توانست حرکتی نشان دهد یا هواداران را تحریک کند ولی بلند شد و رفت. این ویژگی های اخلاقی را داشت. متاسفم که آن اتفاق برایش در زندگی افتاد ولی باز روحیه اش برگشت و نشان داد چقدر خوب است و مردم دوستش دارند.
آیتم پایانی را می بینیم و باز در خدمت شما هستیم.
آیتم | جهانگیر کوثری:
ایرج قدش کوتاه بود و سمج و محکم بازی می کرد. در بازی ایران-اسکاتلند، آقای مهاجرانی می دانست ایرج چه قدرتی دارد. آرشی گمیل، بهترین بازیکن بازیساز اسکاتلند بود و خیلی خوب بازی می کرد. به دانایی فرد سپرده بود او را بگیر تا کاری نکند. قشنگ یادم است 30 دقیقه این بازیکن تکان نخورد و پس از 30 دقیقه، او دنبال ایرج می دوید. آخر هم او را دریبل و از زاویه بسته گلزنی کرد. سپس به کاسموس نیویورک رفت و وقتی منتخب جهان و اروپا با هم بازی می کردند، جزو 11 نفر تیم منتخب جهان بود. این واقعا افتخار بزرگی بود.
آیتم | محمد مومنی:
چون علاقه خاصی به ابراهیم قاسمپور دارم و زمانی که بازی می کردم آن سال اولی که به عنوان بازیکن به صورت رسمی اصفهان آمده بودم و کار می کردم ایشان دفاع آخر پاس بودند، خاطره بسیار جالبی از ایشان دارم. ایشان چون مقداری سنش زیاد بود ما چون جوان بودیم زیاد رویش حساب نکردیم یک توپی برای ما ارسال شد و ما کورس گذاشتیم با ایشان، من سُر خوردم و افتادم ولی ایشان صاحب توپ شد و چرخش به طرف من نشان داد که می خواهد ارسال کند ولی آن زمان ایشان سر توپ زد و من از بازی خارج شدم. بعد آقای آقاجان که مربی ما بود به من گفت فشار بیار، من با توجه به اینکه این دریبل را خورده بودم جرأت نمی کردم طرف آقای قاسمپور بروم. از آن زمان تاکنون من با ایشان ارتباط دارم.
و خوب رقبای ناصر محمدخانی در این پست. ابراهیم قاسمپور و ایرج دانایی فر.
خدا رحمت کند ایرج دانایی فر را که اولین گلزن ایران در جام جهانی در خرداد 1357 جلوی اسکاتلند بود. بازیکن کوچک اندام که خوب حرکت می کرد و سریع پشت توپ می رفت. حتی آن موقع که خیلی جوان بود، برای داریوش مصطفوی و اکبر افتخاری رقیبی شده بود. در مهرماه 1359 کاپیتان تیم ملی جلوی کویت بود. روح او و پدرش شاد باشد. ابراهیم قاسمپور هم در جریان اتفاقات روزگار، اوج فوتبالش به دوران ما نرسید. او 22 سالش بود همه این بزرگی ها و چیزهایی که از قامت فوتبالش تعریف می شود، برای زمانی است که فقط 22 سالش بود. یک فوتبالیست 22 ساله چقدر می تواند اعتبار داشته باشد. در جام ملت ها، المپیک مونترئال و ... متاسفانه سال 58 از فوتبال ایران رفت و 14 سال بعد به ایران بازگشت.
به آخر تعطیلات نزدیک می شویم. فردا شماره 9 را بررسی خواهیم کرد.
همانطور که گفتم در شمارگان استاندارد فوتبال در دوره سنت، هافبک چپ با شماره 8 شناخته می شد و ناصر محمدخانی در بخش عمده فوتبالش شماره 8 را بر تن می کرد. واقعا برازنده این شماره برای فوتبال ایران بود.