Tony تکست ترک خانوادگی 2
P: 1
( تهم
گرم میشه سمت ما شب هرکه باشد سر مست واژه است ، درد "سر" را رهسپار است من هم در به در سرگشته ام ز درک عالم حاضرم نقد دهم هرچه دارم در قبالش میشکنم سد ، از هر سمت ازم هست به کار بکر هنوز سخت ، در عجب هستم از حصار فکر روی فکر ، روی فکر ، رویش نردبان بکش این نقش بی وجود ننگ رو گاهی رستگار بکش ببخش اعتبار بهش ، یکم اتکا به عشقه لازم که مثل اعتماد به چشم بازه به جای ضرص قاطع انعطاف بده
که نتیجه مثل این همیشه به جنس نابه
( سانبوی
سرباز وطنم نوشتم آریایی ام لرم، خون آریوبرزن تو رگام جارین من از نژاد اتابکان و یوتاب بی باکم پس بیا اهانت نکنی به ناموسم و خاکم ساختم از اراده ام آهن پا پس نذارمو یادم دادن وطن پرست متعصبم و ذاتا نمیره تو باور باختن من لرم و دینم غیرتمه و زینت من پاکی چشمانمه من از نسل کریم خان زندم و همانند اسلحه (برنو) با ارزشم
( جرشا
جرشا از قلب بهشت ایران مازندران ! آآ ! بیا
از نسل تپورم ، مثل دیو سپید و آرش و مازیار ! داداش
بدون که
تیکه تیکه ی این خاک هرکسی که پهلوان بوده رو پرورش داده
بعدی بهم میگن داداش رپ کن ! پس منو صدا کن پدر بزرگ جرشا الآن تموم خانواده ام کنارم جمعن از شب تا صبح پای کاغذم و انگار کنتور نمیندازه و من داخل "صبكن" گفتم و الان رپ فلکلرو جا انداختم ما از هر قوم و نژادی توی قلب هیپ هاپ ایران همه به خانواده ایم واسه اتحادی از عشق که تاریخ سازه این بار همه یه پایه ثابتیم
پست بو های مازنه ( نام قدیم مازندران ) بودند که نوشتن رو به تهمورث یاد دادن
( یاس
یه جمع تو چنگ جبر جغرافیا سهم وقت ما كمه وليکن صبر خدا زیاد سر قلابه تو دست قلابی ها تو عصر گمراهی ها دخل ما اومد تا دخل اونا بیاد یه مشت ترک که مشترکه از نگاه مستند به انضمام اینکه دشمنم یک و دوش منم چرا که تا نگاه به عقب و تاریخ کنیم خود تاریخ سر در تابوت هامون رو با میخ کوبید دفن ، زیر کوهی که ساخت ، زیر گوری که ساخت زیر علف هرزی که روییده پاش ، اینه دونی که کاشت تو این زنجیره مظلوم واقع میشه یه تصویر معصوم خادم پیشه
یه قربانی که به محض نجات طول نمیکشه حاکم میشه من اون عابرم که میخواستم از آ برم بدون باری از گذشته سبک سمت عاقبت که نشد
( علی اوج
من یه بمب انرژیم واسه نسل بعدم من همون دهنم که رنگو میپاشم از تو قلبم هیپ هاپ واسه ی من یه جنبش جمعیه تو شهرم یه نبوغه که حاصلش هست گرمی تو قلم منم یه مار کبری ام که تاریک شده دنیام میخزم تووی واقعیت بدون ترس و بحران از اشتباه درس میگیرم و هستم فکر جبران دنبال توجه نیستم و بهم میگن گمنام
( حامد اسلش
متولد طوسم و روحم تا ابد به قلب خراسان وصل
میمونه
مثل رستم ، پررو و سینه سپر ، اومدم تا به جنگ
خرافات برم
توی این پهنه که لحظه سخت شکستن قلبش با
تار رنگ زده
اگه میبینی که نیستم و دورم ، این تبعید برای من اشد مجازاته
مثل خیام خراب می هستم و از این دشت همیشه
نوای نی اومده
بزم داره گرم میشه ، قراره غم کم بشه ، بذار لباس عشق اندازه ی تن بشه
باید رپ بشه دیگه صدای ملت
بشکنه همه آینه های عبرت
اونم وقتی که روش امضای داداشت اسلشه ، داداشت اسلش
( سینا ساعی
تکلیف ها نامعلوم جلومون راه بندون آسمون که سیاه من کوتاه نمیام اضطراب ملموسه صورت ها عبوسه عقبم یه دیوار من کوتاه نمیام زیرچشمی نگاه بکن اوضاع ت*می رو هیپ هاپ تو تاریکی میده سودای خورشیدو تقدس گرایی که مسمومیت آورد پس با مخاطب میکنیم خیلی معمولی تعامل حوزه این انجمن تلاقی شعر و تفکره طبیعتا زیر بنا این سازه عشق و تنفره قدرت ما پذیرش نقد و نقد پذیرشه
پس سلام به پویایی تا اینجا عقل من میکشه
( جیدال
هرچی دور شدم ، بیشتر سفت شد ریشه ام دیدم با دل و دیده ام ، نوشتن شد یهو پیشه ام این شعر ها کیمیا میکنه ، میگم چطوریشم عجم زنده میشه بدین پارسی ، فردوسیش من نگاهم از تو برج رو اتوبان و ولی همت نیستش ، تورنتوئه 401 اون سر دنیا برای اجرامون صف جلو کلاب و تهران به روز میره صحنه به جام هولوگرامو 9
( عرفان
میگن چطور یه جور بروز میدی حس شب هاتو که هرجا میریم دور دنیا یکی حفظه رپ هاتو تو شهری چشمو وا کردم که دیدم نصف جهانو زاده ی تلاش ماست اون رپی که عشقه برای تو
"میگه : “دادا حالا خسیسی یا نه ؟ “میگم : "مزه نریز موزیک ها رو خریدی یا نه ؟
تو که داری ، اونور آبی و خرجی نیس واست" تو هم بخواه تا برسی ، تو هم پاشو بیا هست" نه که تهران ، کل ایران ، با هر لهجه و گویشی هروقت باهم بودیم بردیم ، همه بچه ی بومشیم نگهبان دریا ، صحرا ، جنگل ، دره و کوهشیم زندہ اس روح شاعرامون تو رپ از دل و خونشیم
( امیر علی اسنیف
عامولیک ، کاکو ، ما رو پیدا کن روی فرهنگ ، تمدن ، ما رو امضا کن گفتار ، پندار ، کردار ، عزت واسه کوروش و منشور عبرت از فارس ، اچوم ، لر ، ترک قشقا ، خمسه ، همه ما ها تئوریک ، عملیک ، پرسیدیم
بگو ایول بابا ، همه آوانگارد ، پاسارگاد
اینجاست حافظ ، سعدی و قیمت نیست
غرور هر آریایی رو با تصویر ذهنیش کشیدیم
رسیدیم
به نوسان ضربات و وحدت کلمات و غیرت حضرات
پز میدیم
ما پایتخت فرهنگ این اقلیمیم
( رض
نیچ آبی نیست بکنه تشنگیمو رفع
من شیره ی کوه رو میخوام ، دماوند ، رو نوکش برف ریشه ها جنوب یزد ، میرسه شمال شرق بچه ناف تهرون ، ساکن نیمه ی غرب نگاه با صداقت رفتم راه ، سبزہ تو مسیر میگشتم درون من ، تا پیدا بکنم ما وحدت وجود در حال عبور از تو لحظه ها نتیجه اش میجوشه عشق ، میشه جاری تو صدا