نسبت اخلاق با فوتبال چیست؟ بازیکنان چقدر ملزم به رعایت اخلاق، در زندگی خود هستن؟ الگوی جوانان؟ اصلا بازیکن مورد علاقهی ما کیست؟ |
پردهی اول:
یاغی خوب، یاغی بد..
رنه هیگوییتا، و دیگو مارادونا. دوستشان داریم. هر دو، در زمین قوانین را به شیوهی خود نادیده گرفتند. برابر انگلیسیها. یکی با گل دست خدا و دیگری با حرکت عقرب. اما..
دیگو بی توجه به قواعد مرسوم سیگار میکشد. مینوشد. انگشت وسطش را نشان میدهد. تقلب و... دیگو عزیز دردانهی فیدل است. یک چاویستای دو آتیشه. اخم تصویر چهگوارا روی بازوانش. تتوی فیدل کاستروی پیر و روی ساق پای هنرمندش. شال چپهای فلسطینی، در میان دشداشهپوشهای عرب روی گردنش... خطوط موازی انگار در هم شکسته.
در مارس2011، هیگوییتا به دنبال تصدی پست شهرداری شهر مدلین، وارد کارزار انتخاباتی میشود:
"مشی ما گفتگو با سایر گروههاست... من با متخصصین بهداشت ، آموزش و مسائل اقتصادی مشورت میکنم و امیدوارم بتوانم کرسی شهرداری را به دست آورم."
هیگوییتا پس از ناکامی در انتخابات، آمریکای لاتین را به مقصد ریاض ترک میکند. پس از انجام یک عمل زیبایی. مربی دروازهبانهای تیم النصر. عکس سلفی با سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه سعودی.
"با احترام، تحسین و عشق به پادشاه"
پردهی دوم:
پل سرخ
"خبرنگار بیلد، از هم بازیهای من سوالات پیش پا افتاده نظیر چه مینوشی؟ چه دوست داری؟ چه میخوانی؟ و نظیر این مزخرفات را پرسید. نمیخواستم مثل یک صفحه گرامافونِ روی خط افتاده جوابهای تکراری بدهم پاسخهای من این بود:
من به چه کسی بیشتر از همه علاقمندم؟ مائو تسه تونگ. کدام نشریه را مطالعه میکنم؟ تشریه اخبار پکن را. بزرگترین آرزویم چیست؟ شکست خوردن آمریکا در جنگ ویتنام !
در شرایط آن روزها، دهها هزار نفر مثل من فکر میکردند. منتهی عقیدهی من که آزادانه بازگو شده بود، به مذاق بچههای با تربیت، حرف شنو و سر بزیر خوش نیامد. بد اقبالی من در این بود که در میان هیئت مدیرهی فدراسیون فوتبال آلمان همسنهای پدر و پدر بزرگ من در اکثریت بودند و به همین دلیل در برابر کلمه های مائو، پکن و ویتنامی که از دهان من بر آمد , حساسیت داشتند . آنها کاری کردند که پل برایتنر بازیکن بزرگ تیم ملی شد پل قرمز! (اشاره به رنگ قرمز به عنوان نماد کمونیسم)"
پردهی سوم:
دکتر و سربند
دکتر سوکراتس، در مصاحبه با بلیزارد، در پاسخ به سوال "یک بازیکن، با قدرت زیاد چه کاری میتواند انجام دهد؟"، میگوید:
"جامعه را تغییر دهد. من در دورهی بازی کردنم توانستم جامعه را تغییر دهم. من به دلیل شهرت و محبوبیتم عضو فعالی در روند دموکراتیک شدن کشورم بودم. و از قدرت سیاسیام برای تغییر دادن جامعه استفاده کردم. تمام چیزی که نیاز دارید، هوشیاری و وجدان اجتماعی، درک سیاسی و میل به مبارزه کردن است
پردهی اخر:
پسران خوب...
دیگو، سوکراتس، برایتنر، جرجی بست، گسکوین، کانتونا و سردار قلیچ خودمان. ما یاغیهای زمین فوتبال را دوست داریم. با یک تبصره. تبصره آدم خوبها:
اگر دیگو سراغ اعتیاد نمیرفت... و بست به دنبال زن و الکل و برایتنر و سوکراتس و سردار قلیچ خودمان و... به دنبال جامعهی بی طبقه.... میگوییم. خود را ویران کردند. میگوییم در زمین خوب بودند و بیرون زمین بد. حتی در عصر خودمان. میگوییم الگوی خوبی نبودند.
فوتبالیست خوب کیست؟ پسران خوبی که صبح تا شب تمرین میکنند و آخر هفته، به تعطیلات میروند. پسرانی که مسئولیتهای اجتماعیشان، در چارچوبهای مشخص است و عکسشان، زینتبخش جلد تایم. چیزی جا مانده انگار....
همان راز ماندگاری ابدی و ازلی فوتبال. همان خط باریک تمایز فوتبال با تمام ساحات بشری. همان راز عشق مشترک بچه پولدارهای نشسته در پنت هاوس برجها و کودکان آفریقایی در زاغه ها:
پسران خوب زمین فوتبال حالا دست نیافتنی شدهاند. و ما، فوتبال را به خاطر زمینی بودنش دوست داریم. به خاطر بازیکنی که نه ربات و است و نه ماشین و نه الگوی والای اخلاقی. بازیکنی که اشتباه میکند. شبیه ما. به سراغ حیله میرود. گاهی نیرنگ. گاهی تزویر. گاهی غرور. گاهی توهین. گاهی لغزش و گاهی سقوط.... بله مسی یکی مثل خود ماست و به رقیب خود رای نمیدهد. و کریستیانو عصبانی زمین بازی را ترک میکند. مونیخی ها به رویهی توپ طلا میتازند و... گاهی تزویر و گاهی غرور. و ما عاشقانه قهرمانان زمینی مان را دوست داریم.