و دولت ایالات متحده بارها چین را تحریک کردهاند و باعث ایجاد اصطکاک در زمینههای تجارت، فناوری، بانکداری، اطلاعات و حقوق بشر شدهاند. چرا این موضوع که چین همزمان با ظهور در عرصه های جهانی و با رویکردی فعالانه و باز به عنوان یک نیروی سازنده همواره در حال کمک به جهان است و به خاری در چشم ایالات متحده تبدیل شده است؟ پاسخ این پرسش را نه در چین بلکه در خود ایالات متحده باید یافت.
در سالهای اخیر، زیر ظاهر پر زرق و برق یک ابرقدرت، مشکلات اجتماعی مانند شکاف طبقاتی، قطبی شدن سیاسی جامعه، درگیریهای نژادی و مشکلات اشتغال به طور فزاینده در آمریکا افزایش یافته است.
دولت آمریکا به عنوان نماینده سرمایهداری انحصارگرا علاوه بر آنکه نتوانسته الگوی توسعه اقتصادی کنونی خود را به طور کامل تغییر دهد، در معکوس کردن روند قطبی شدن سیاسی و رفع تضاد سیاست های هویتی در جامعه خود نیز شکست خورده است. محافل سیاسی و نظامی آمریکا دو « راهبرد خوب» را که در واقع به معنی نوشیدن زهر هستند در پیش گرفتهاند که هدف آن نیز فرار از بار اتهامات مردم کشورشان بوده است.
یکی از این دو راهبرد «بیحسی» است. ایالات متحده با نشان دادن چراغ سبز به قانونی شدن مصرف مواد مخدر قصد دارد جوانان این کشور به شکل واقعی در برابر همه چیز بیحس شوند تا دولت بتواند با استفاده از این فرصت مسئولیت مشکل اشتغال و عدم بهرهوری صنایع را به گردن اقتصادهای نوظهور خارجی بیاندازد. در همین حال قشر میانسال آمریکا نیز با کمک سیاستهای دوران جنگ سرد از نظر ذهنی بیحس خواهند شد. ارائه «خدمات حافظه » نیز راهکار دولت ایالات متحده برای بیحسی ذهنی سالمندان این کشور است.
راهبرد دوم دولت آمریکا «جوسازی» است. چین، روسیه و دیگر قدرتهای بزرگ که نظامهای سیاسی، ایدئولوژیها و الگوهای توسعه متفاوتی نسبت به ایالات متحده دارند، توسط آمریکا «خواستار تغییر» نظام بینالمللی خوانده میشوند تا این تصور در ذهن مردم این کشور شکل بگیرد که در آستانه بروز یک بحران قریبالوقوع هستند.
با این حال، تمام این راهبردها که تنها با هدف منحرف کردن اذهان جامعه آمریکا از آنها استفاده میشود در نهایت منجر به رویارویی قدرتهای بزرگ خواهد شد و به ضرر ایالات متحده تمام میشود. چین هرگز به آمریکا حمله نکرده و هیچگاه نیز راهبردی برای گرفتن جای آمریکا در جهان را نداشته است و در نهایت تمام دروغهای دولت آمریکا در این رابطه را به سختی میتوان توجیه کرد. از سوی دیگر، چنین رویکردی بیشتر باعث میشود که آمریکا فرصت حل مشکلات خود را از دست بدهد و مسلم است که هزینه آن را نیز مردم آمریکا پرداخت خواهند کرد. .