جودی فاستر متولد، نوزدهم نوامبر سال 1962 در لس آنجلس ایالت متحده ی آمریکا است.
او بازیگری را از سن سه سالگی شروع کرد و اولین نقش مهمش در فیلم راننده تاکسی در سال 1976 بود.
قطعا می توان از وی در لیست بهترین بازیگران زن تاریخ نام برد.
نقشش در فیلم راننده تاکسی بعد ها تبدیل شد، به بهترین نقش های مکمل تاریخ سینما و به یاد ماندنی ترین ها، حتی این نقش کاندید جایزه ی اسکار هم شد و بعد ها خیلی بیش از اندازه ای که فکر می کرد توجه شد بهش بابت ایفای این نقش.
از به یاد ماندنی ترین و مهم ترین نقش هایش می توان به سکوت بره ها و راننده تاکسی و فیلم متهم اشاره کرد.
همچنین وی برنده ی دو جایزه ی اسکار و سه جایزه ی بفتا است.
در طول این مدت از زمان حضورش در سینما و بازیگر بودن، قطعا دیالوگ های جذب کننده و به یاد ماندنی ای نیز داشته است به طوری که مدتی ذهن یک فرد را درگیر خودش کند.
در این مطلب مجموعه ای از به یاد ماندنی ترین دیالوگ ها و سخنانش را مشاهده خواهید کرد؛ امیدوارم لذت ببرید.
=====================================================================================
"هر چقدر که که به آینده نزدیک تر می شویم، با افت زیاد هالیوود، روبرو می شویم"
|
"هرگز نتوانستم میان بازیگری و کارگردانی، یک تعادلی ایجاد کنم که به سودم باشد"
|
" ما انسان ها، مسئولیت اداره ی این جهان را به عهده گرفتیم و جای این که به موجودات دیگر آسیب برسانیم، باید مسئولیت های خیلی از چیز هایشان را به عهده بگیریم و پشتشان را خالی نکنیم"
|
کلاریس استارلینگ: تو زیاد می فهمی دکتر!
اما آیا اونقدر قوی هستی که بتونی از این درک قوی برای خودت استفاده کنی؟ نظرت چیه؟
چرا به خودت نگاه نمی کنی و نمی نویسی که چی می بینی؟ یا شایدم می ترسی.
"سکوت بره ها"
|
عادی بودن، چیزی نیست که بخواهیم آرزو کنیم، چیزی است که باید از آن دور شد.
|
ظلم کردن به انسان های دیگر و موجودات، ممکن است از دید بسیاری، انسانی باشد و حتی ممکن است فرهنگی باشد، اما به "هیچ عنوان" قابل قبول نیست.
|
تعریف من و خیلی ها، از دوست کسی است که شما را میپرستد، حتی اگر میداند از چه چیزهایی خجالت میکشید.
|
این ترکیب جالبی است؛ ترس شدید از تنهایی و نیاز مبرم به تنهایی و تجربه انفرادی. این همیشه برای خیلی ها فقط یک مسابقه ی طناب کشی بوده است.
|
شما چشم سوم را ایجاد می کنید که به نوعی می دانید آنها همیشه در یک اتاق کجا هستند، اما مهم نیست که چقدر به عنوان والدین هوشیار باشید، در یک نقطه، به اطراف اتاق نگاه می کنید و نمی توانید آنها را پیدا کنید. درد شدیدی که در بدن شما می گذرد.
|
من کارگردانی نمی کنم تا بتوانم هویت داشته باشم و بتوانم سراغ فیلم های CGI بروم. من به عنوان یک بازیگر هویت بزرگی داشتم و این چیزی نیست که از کارگردانی به دنبال آن هستم. کارگردانی یک هدف کاملا متفاوت است.
|
تمام فیلم هایی که من می سازم به نوعی باید داستان زندگی من باشد. و این زندگی فصل های مختلفی دارد با فضا های متفاوت.
|
دیوارهای آبی، سقفهای آبی، فقط آبی بود. آبی آبی آبی؛ و من در یک سینی چرخان با دوربین میچرخیدم. این واقعاً برای من دشوار بود. |
موری: چیزایی که درباره اش می گن درسته؟
کلاریس استارلینگ: ها؟
موری: اون یه جور خون آشامه؟
کلاریس استارلینگ: اونا اسمی برای این که او واقعا چیه ندارن
"سکوت بره ها"
|