در هفته سوم لیگ جزیره ورزشگاه آنفلید شاهد بازی جذاب چلسی و لیورپول بود. هر دو تیم با پیروزی از دو بازی اولیه خود به مصاف هم آمدند.
هر دو سرمربی به دنبال این بودند که با تاکتیک های خود از یکدیگر سبقت بگیرند و در این تجزیه و تحلیل تاکتیکی ، خواهیم دید که چگونه بازی با یک گل و یک امتیاز برای هر دو طرف به بن بست رسید. بیایید تجزیه و تحلیل را شروع کنیم.
لیورپول در این بازی از آرایش معمول خود یعنی 3-3-4 استفاده کرده بود. صلاح-مانه-فرمینو خط حمله قرمزها را در این بازی هدایت میکردند.در خط میانی کلوپ تصمیم گرفته بود که همان بازیکنانی که هفته پیش جلوی برنلی بکار گرفته بود را به بازی بفرستد جایی که هاروی الیوت یکبار دیگر در پست هافبک مرکزی سمت راست استفاده شده بود.
از سوی دیگر، چلسی نیز با آرایش معمول 2-1-4-3 / 3-4-3 خود به این بازی رسید. ترکیب چلسی با یک تغییر نسبت به بازی قبل خود با آرسنال مواجه شده بود. توخل در این بازی کانته را به جای کواچیچ بکارگرفته بود تا دفاع را دربرابر کنارههای پرتکاپو لیورپول تقویت کند.
برپایی تلههای پرسینگ خوب توسط چلسی و لیورپول
|
هم لیورپول زیر نظر کلوپ و هم چلسی زیر نظر توخل، بخاطر دفاع در کلاس جهانی مورد تحسین قرار گرفتهاند. اگرچه کلوپ در فصل پیش از حضور فندایک و جو گومز در خط دفاعی محروم بود ولی لیورپول مدافعین تراز اول دیگری هم در اختیار داشت و کلوپ میتواند ایدههای خود را در زمین اجرا کند.
هر دو مربی در این بازی سعی کردند تا با تلههای پرسینگ خود جریان بازی حریف را متوقف کنند و از حریف پیشی بگیرند. چلسی از سیستم 3-4-3 ای بهره گرفت که هنگام رفتن در لاک دفاعی تغییرات متعددی میکرد. چلسی لیورپول را تحت پرس شدید قرارنداد و تصمیم گرفته بود تا در بلوک های دفاعی از میانه تا پایین زمین مستقر شود. آرایش چلسی میتوانست یک 2-1-4-3 باشد، جایی که لوکاکو به همراه یکی از دو بازیکن مونت یا هورتز در جلو قرار میگرفتند و دیگر بازیکنان اندکی عقبتر فابینیو را یارگیری میکردند. هنگامی که توپ به سمت یکی از دفاع وسط های لیورپول میآمد یک مهاجم چلسی او را تحت پرس قرار میداد درحالی که مهاجم دیگر به سمت دفاع وسط دیگر میرفت و مسیر توپ به او را مسدود میکرد. برای مثال در این تصویر هاورتز در حال پرس فندایک است و لوکاکو مسیر عبور توپ به ماتیپ را مسدود کردهاست. همچنین در این تصویر دیده میشود که مونت در حال پرس فابینیو و کانته هندرسون را که کمی عقب رفته (drop deep) را پرس میکند و ریس جیمز نیز، برای پرس به طرف او میاید.
ایده توخل این بود که لیورپول را در نقاط بالاتر زمین دچار اشتباه کند و اجازه رسیدن توپ به وینگرهای لیورپول را ندهد. اما هنگامی که توپ به میانه زمین منتقل میشد چلسی سیستم 3-2-5 به خود میگرفت و مونت به یک خط جلوتر (هم سطح لوکاکو) منتقل میشد تا به لیورپول اجازه حرکت به جلو را ندهد. این را در تصویر زیر میبینیم.
با این ایده لیورپول توانایی بازی در وسط زمین را از دست داده بود و باید توپ را برای بازی در اطراف سد میانی به جناحین منتقل میکرد. در این حالت هیچکدام از مهاجمین لیورپول از طریق پاس مستقیم در دسترس نیستند و چلسی یک سد دربرابر خطهای پاسدهی لیورپول ایجاد کرده بود.
پوشش دفاعی مرکزی موضوعی است که همه تیمهای جهان آن را در اولویت قرار میدهند تا حریف را مجبور به بازی در مناطق کم ارزش کنند.
بازیکان چلسی در این بازی از پرس کورکورانه در عقب زمین لیورپول خودداری میکردند.در این حالت اگر در مواردی توپ به عقب زمین لیورپول میرفت و فابینیو در نقاط پایین زمین ظاهر میشد مونت یا هاورتز او را تحت پرس قرار نمیدادند و در عوض تلاش بر حفظ پوشش دفاعی داشتند زیرا درگیری در این مناطق باعث ایجاد حفره در زمین چلسی و استفاده مانه و فرمینو از آن میشد.
برای مثال در تصویر زیر میبینیم که جورجینیو درحال حرکت برای پوشاندن حفرهای است که از پرس فولبک لیورپول توسط ریس جیمز ایجاد شدهاست. هرچند در این تصویر لیورپول آرایش جالبی ندارد و نیز فاقد کسی است که در عرض زمین به این ناحیه دسترسی داشته داشته باشد.
اما این این وضعیت همیشه اتفاق نمیافتد چنانکه در تصویر زیر میبینیم که مهاجم های لیورپول در عرض حرکت کردهاند. همچنین میتوانیم ببینیم که ریس جیمز برای پرس به نواحی بالاتر از زمین لیورپول رفته است.
به همین ترتیب لیورپول بلوکی تشکیل میدهد تا ارسال پاس به نواحی مرکزی را مسدود کند. برای مثال در تصویر زیر فرمینو کریستین را تحت پرس قرار میدهد و او را مجبور میکند تا توپ را به آزپلیکوئتا برساند و در همین زمان مانه درحال حرکت به سمت اوست. در این هنگام محورهای مرکزی زمین توسط هافبکهای چلسی با توجه به جهت توپ تحت پرس قرار میگیرند. در این حالت فولبکهای لیورپول و وینگبک های چلسی را پرس میکنند و موقعیت مناسبی را برای مدافع وسطهای لیورپول بوجود میآورند تا در برابر پاسهای به مهاجمین دفاع کنند.
در تصویر زیر ما میتوانیم ببینیم که چطور بلوک میانی لیورپول در مقابل جناح مقابل قرار گرفته و هریک از بازیکنان جایگیری خوبی نسبت به بازیکنان چلسی کردهاند. در این حالات چلسی چارهای به جز بازی در کنارین ندارد.
جایگیری صلاح پویایی حمله لیورپول را عوض میکند
|
موضوع مشترک بین همه تیمهای مسلط بر مالکیت توپ استفاده از آرایش 5-3-2 / 5-2-3 است. این آرایش توسط سیتی گواردیولا و لیورپول کلوپ محبوب شد. تفاوت بین کلوپ و پپ این است که کلوپ از فولبکها استفاده میکند تا بتواند حفرههایی در پیش وینگرهای خود در نیمفضاها ایجاد کند. اما در این بازی کلوپ از صلاح خواست تا در کنارهها جایگیری کند کند تا کسانی مثل الکساندر آرلنولد و الیوت به این فضاها دسترسی پیداکنند. دلیل دیگر این کار افشای ضعفهای جایگیری و دفاعی مارکوس آلونسو است. این را در تصویر زیر میبینیم.
در این صحنه میبینیم که صلاح عقبتر جایگیری کرده بنابراین الیوت به میانه زمین آمده و الکساندر آرنولد نیز به عنوان یک مهاجم جلو رفتهاست.چرخش موقعیتی بین این سه تن چلسی را در این بازی بارها با مشکل مواجه کرد.
موقعیت در کنارههای صلاح و به عمق رفتنهای الکساندر آرنولد برای چلسی دو مشکل ایجاد کرده بود که باید با آنها دست و پنجه نرم میکرد. یک ارسال توپهای بلند از الکساندر آرنولد از عمق بود. این مورد را چلسی نمیتوانست نادیده بگیرد زیر فولبک های انگلیسی در ارسال پاس از چنین مناطقی استاد هستند.
هنگامی که صلاح کمی عقب تر از دفاع وسطهای چلسی قرار میگرفت برای دفاع چنین توپهایی چلسی از آلونسو استفاده میکرد. این به این معنا بود که اکنون الیوت میتوانست توپ را در نیم فضاها دریافت کند اما با زاویه اشتباه توپ میگرفت و برای بازیکنان چلسی راحت بود که او را تحت پرس قرار دهند یا اینکه بعد از دریافت توپ، او توپ را با همان زاویه، در کنارهها به صلاح میرساند.
برای مثال در تصویر زیر میبینیم که الیوت توپ را در نیمفضا دریافت کرده اما بجای اینکه توپ را به مرکز بفرستد، زاویه او بیشتر به سمت الکساندر آرنولد و کناره است درحالی که ما فرمینو و مانه را در محوطه جریمه میبینیم
بعد از اینکه چلسی تاثیر الیوت را دریافت تصمیم گرفت که آلونسو را کمی نزدیک تر به او و دورتر از الکساندر آرنولد قراردهد. این باعث شد که الکساندر آرنولد در مقایسه به الیوت راحتتر بتواند به عمق نفوذ کند. برای مثال در تصویر زیر میبینیم که لیورپول یک ساختار الماسی را در مرکز شکل داده است و فرمینو برای دریافت پاس از الیوت به عقب میاید اما آلونسو الیوت را یارگیری کرده و این باعث میشود که فابینیو به الیوت پاس ندهد.
این کشش عمودی در اغلب حملههای لیورپول دیده شد اما به خوبی مورد استفاده قرار نگرفت.
چلسی ده نفره و خط دفاعی که با این وجود ضعفی نشان نداد
|
کارت قرمز از شدت بازی کاست اما با این وجود چلسی توانست استحکام و دیسیپلین خط دفاعی خود را حفظ کند.بعد از کارت قرمز آنها به سیستم 1-3-5 رفتند و مونت به خط هافبک آمد و لوکاکو تنها مهاجم د خط حمله بدل شد. این را در تصویر زیر میبینیم
نکته عالی در دفاع آنها فاصله میان بازیکنان آخرین خط دفاعی بود. این نکته را در تصویر زیر میبینیم که مدافعین به خوبی پخش شدهاند و جایگیری کردند و به صورت بلوکهایی در کنار هم حرکت میکنند.
چلسی با دروازهبانی خوب مندی و دفاع جعبهای توانست لیورپول را در نیمه دوم ناکام کند.
چلسی در یک بازی پر از جنجال به یک تساوی چشمگیر رسید که این با توجه به بازی در آنفیلد یک پیروزی محسوب میشود. در همین حال لیورپول نگران نبود فرصتهای قطعی برای برد است و به دنبال بازگشت به مسیر برد بعد از فیفادی خواهد بود.
------
منبع:روزنامه توتال فوتبال