اسون گوران اریکسون در ۵ فوریه ۱۹۴۸ در شهر کوچک سونه در جنوب سوئد چشم به جهان گشود. اولین مشفق اریکسون برای فعالیت در فوتبال، پدربزرگ وی بود که با بردن او به ورزشگاه تیم آماتور سونی، توانست بزرگترین مربی سوئدی تاریخ را به دنیا معرفی کند و یک دروازه بزرگ به سوی پیشرفت به فوتبال عقب مانده سوئد باز کند.
دوران بازیگری؛ گمنام مثل اریکسون!
گوران اریکسون در عرصه بازیگری توفیق چندانی نداشت و تا سن ۲۶ سالگی در سطوح پایین سوئد بازی می کرد. این در حالی است که حتی بالاترین سطح فوتبال سوئد حرفه ای نبود، تا حدی که بازیکنان تیم ملی نیز شغل دیگری علاوه بر فعالیت در فوتبال داشتند. آرزوی وی به عنوان بازیکن حضور در سطح اول فوتبال سوئد و بازی برای تیم ملی بود که این اتفاق علی رغم تلاش های بسیار و تمرین های خاص محقق نشد. بزرگترین دستاورد اریکسون حضور در سطح دوم فوتبال سوئد قلمداد می شود که همین عامل موجب شد تا او در سن ۲۶ سالگی از مستطیل سبز خداحافظی کند. لازم به ذکر است که او به عنوان مدافع راست در تیم های تورزبی، سفیهالا، کارلوسکا و فروی لاندا سابقه بازی دارد.
دوران مربیگری
سکانس اول: دگرفورز؛ پر از خالی!
بعد از خداحافظی اریکسون از دنیای فوتبال، "تورد گریپ" وی را به عنوان دستیار خود در تیم دگرفورز که در سطح سوم فوتبال سوئد بازی می کرد، انتخاب کرد. بعد از حضور چند ساله وی به عنوان کادرفنی در این تیم، سرانجام تورد گریپ در تاریخ ۱ ژانویه سال ۱۹۷۷ اریکسون ۲۸ ساله را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. عملکرد اریکسون آنقدر خوب بود که بعد از تنها یکسال، سران باشگاه "آی اف کی گوتنبرگ" که در سطح اول فوتبال سوئد بازی میکردند وی را با قراردادی ۳ ساله به خدمت بگیرند.
سکانس دوم: گوتنبرگ؛ آغاز درخشش!
در ۱ ژانویه ۱۹۷۹ تیم "آی اف کی گوتنبرگ" بعد از عملکرد قابل دفاع اریکسون همراه با تام چادلی در تیم تورزبی، این مربی جوان را به عنوان اولین گام در پیشبرد اهداف مدیریت جدید باشگاه استخدام کرد. در آن زمان تاکتیک اصلی باشگاه گوتنبرگ، تاکیتیکی بود موسوم به "فوتبال شامپاینی"؛ فوتبالی که وابسته به مهارت و تکنیک فردی بود. اما این نوع بازی دقیقا برخلاف چیزی بود که اریکسون می خواست. وی در جریان سفر های متعددی که در زمان هدایت تیم تورزبی، به انگلیس داشت؛ با تاکتیک ۴۴۲ روی هاجسون آشنا شد. تاکتیکی که نیازمند دفاع و حمله همزمان، پاسکاری بین خطوط و بازیسازی از عقب میدان بود؛ ولیکن ترکیب پیر و از کارافتاده تیم گوتنبرگ توان همراهی با این نوع بازی را نداشت. که این مشکل با خرید بازیکن از لیگ اردویسیه هلند، این نیاز تا حد قابل قبولی برطرف شد.
سرانجام پس از 3 سال اعتماد به اریکسون، در سال 1982 گوتنبرگ موفق که با کسب تنها 4 گانه تاریخ فوتبال سوئد بر قله موفقیت ها بایستد و این موضوع نوید مربی جوانی در سطح جهانی را میداد. و همین عامل موجب شد تا امروز باشگاه "آی اف کی گوتنبرگ" به عنوان موفق ترین باشگاه سوئد در عصر جدید فوتبال شناخته شود.
سکانس دوم: بنفیکا؛ پایان یک حسرت طولانی!
در ۱ جولای ۱۹۸۲ با توجه به بند گنجانده شده در قرارداد اریکسون در جریان بازی های یوفا، وی توانست با قراردادی ۲ ساله هدایت عقاب های لیسبون را برعهده گیرد. اریکسون در این مدت موفق شد دو بار فاتح لیگ پرتغال و یکبار هم جام حذفی را برای این باشگاه به ارمغان بیاورد. بنفیکا در آخرین سال حضور اریکسون، به فینال لیگ اروپا رسید که در آنجا با نتیجه نزدیک ۲ بر ۱ مغلوب اندرلخت بلژیک شد.
سکانس سوم: رم؛ بِنوِنوتو اریکسون!
بعد از موفقیت اریکسون در تیم بنفیکا و گوتنبرگ و اثبات خود به عنوان یک سرمربی با ثبات در دنیای فوتبال، باشگاه های بزرگی همچون آ.اس.رم و بارسلونا خواهان استخدام وی شدند که سرانجام قرعه به نام جالوروسی ها رقم خورد. تیم رم پیش از این موفق شده بود تحت هدایت نیلز لیدهولم سوئدی دوران موفقی را سپری کنند و قهرمانی در لیگ ایتالیا و فینال لیگ قهرمانان اروپا را تجربه بکند. این عملکرد فوق العاده منجر شده بود که رسانه های ایتالیا، این تیم قدرتمند را به عنوان پادشاهان رم بشناسند.
با آمدن اریکسون و تیم قدرتمند رم، انتظار میرفت که دوران طلایی در تاریخ این باشگاه رقم بخورد اما اتفاقاتی افتاد که جلوی این امر گرفته شد. زمانی که اریکسون به رم آمد، برای پیشبرد تاکتیک های خود نیاز به دوندگی بیشتری از سوی بازیکنان این تیم داشت، که همین امر موجب بروز اختلافات در اولین گام حضور خود در ایتالیا شد. در آن زمان مربیان خارجی سری آ ایتالیا حق نشستن روی نیمکت را نداشتند و اریکسون مجبور بود تیم خود را از روی سکوها هدایت کند. هم چنین در میان دو نیمه حق ورود به رختکن را نداشت و بعد از باخت ها، به شدت توسط رسانه ها و هواداران مورد حمله قرار می گرفت. این کابوس ها منجر به این شد که شاید حضور اریکسون در بارسلون برای وی سرنوشت بهتری رقم می زد؛ پیش از این سران آبی اناری پوشان در خصوص این اتفاقات به وی هشدار داده بودند.
سال دوم اوضاع برای وی بهتر رقم خورد و با جذب بازیکنان جوان و با انگیزه و مصوبه فدراسیون فوتبال ایتالیا مبنی بر لغو محدودیت ها برای مربیان خارجی، سرنوشت طوری رقم خورد تا در پایان فصل جالوروسی ها یک اسکودتو دیگر در ویترین افتخارات خود ببینند. اریکسون در ادامه دوران ۳ ساله خود در رم افتخار دیگری نداشت تا اینکه در ۴ می ۱۹۸۷ میلادی از سمت خود برکنار شد.
گفتنی است دوران حضور گوران اریکسون مصادف با دوران سیاه و تاریک قمار و شرطبندی در فوتبال شده بود. تاثیر این دوران بر تیم وی به حدی بود که در جریان شکست مقابل لچه، ۵ نفر از بازیکنان رم به دلیل تبانی محکوم شدند. برخی از افراد معتقدند که این دوران، بر عملکرد ۱۰۳۷ روزه او در رم تاثیر گذار بوده است.
سکانس چهارم: فیورنتینا؛ فعلا بقا!
در ۳۰ ژوئن سال ۱۹۸۷ میلادی پس از عملکرد فاجعه بار ایگنیو برسلینی، سرمربی سابق اینتر و تورینو، سران باشگاه فیورنتینا با قراردادی بلند مدت اسون گوران اریکسون را به عنوان سرمربی خود انتخاب کردند. اما جاه طلبی مدیران باشگاه و بازیکنان طوری نبود که به فکر جام و افتخار باشند و صرفا دنبال بقا در لیگ بودند تا سقوط نکنند. اریکسون در این دوران با آمار پیروزی 32 درصد موفق شد روند این تیم را به عنوان یک تیم میان جدولی رقم بزند و این اتفاق دقیقا چیزی بود که مدیران فیورنتینا می خواستند. سرانجام پس از 81 بازی نشستن بر روی نیمکت زنبق های ایتالیایی در سال 1989 از این باشگاه جدا شذ تا راهی پرتغال شود.
سکانس پنجم: بنفیکا؛ چند سال دورخیز!
بعد از ۵ سال حضور در ایتالیا، اریکسون بار دیگر به لیسبون بازگشت تا 3 سال دیگر هدایت بنفیکا پرتغال را برعهده گیرد. اریکسون در طی دوران ۱۰۹۵ روزه خود در بنفیکا موفق شد که ۱ لیگ کاپ و ۱ سوپرکاپ پرتغال را کسب کند. هم چنین وی موفق شد در اولین فصل حضور خود، این تیم را به فینال لیگ قهرمانان اروپا برساند، اما در آنجا چاره ای جز قبول شکست مقابل تیم کهکشانی آریگو ساکی نداشتند.
سکانس ششم: سمپدوریا؛ گردش ۱۸۰۰ روزه!
خانواده مانتووانی که مالک و مدیریت باشگاه سمپدوریا را برعهده داشتند، با اصرار روبرتو مانچینی و جیانلوکا ویالی که ستاره آنروزهای آبی _ حلقه ای پوشان جنوا شمرده می شدند، پیشنهاد قراردادی بلند مدت را به اریکسون ارائه کردند. در این مدت ۵ ساله بین سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۷، اسون موفق شد ثبات این باشگاه را به عنوان تیمی بالانشین رقم بزند و در سال ۱۹۹۴ جام حذفی ایتالیا را برای این تیم بندرنشین به ارمغان بیاورد.
اسون گوران اریکسون در خصوص حضور در این باشگاه می گوید:
۵ سال حضورم در سمپدوریا از دل انگیز ترین سال های مربیگری ایم بود. باشگاه سمپدوریا در آن زمان شبیه یک خانواده بزرگ بود و نه تنها خانواده فوق العاده مانتووانی مالک باشگاه بودند بلکه اداره فنی آن را نیز بر عهده داشتند. جو باشگاه بسیار لذت بخش و صمیمی بود. ما در ۵ سال تنها یکبار قهرمان جام حذفی ایتالیا شدیم اما بازی های بسیار خوبی ارائه میکردیم که وابسته به بازیکنان خوبی بود در اختیار داشتیم. واقعا دوران خوبی را در سمپدوریا سپری کردم و از یادآوری خاطرات آن دوران لذت میبرم.
سکانس هفتم: لاتزیو؛ این یک شاهکاره!
بعد از ۱۰ سال حضور اریکسون در فوتبال ایتالیا و نشستن بر روی نیمکت باشگاه هایی همچون آ.اس. رم، سمپدوریا و فیورنتینا، تصمیم به جدایی از سری آ ایتالیا گرفت و راهی باشگاه بلکبرن انگلیس شد. شرط گوران اریکسون برای عقد قرارداد این بود که روبرتو مانچینی را از سمپدوریا به انگلیس بیاورد که پس از عدم توافق مانچینی با جک واکر _مالک وقت باشگاه بلکبرن_ اریکسون قرارداد خود را با این باشگاه فسخ و با قبول پیشنهاد خانواده کرانیوتی، راهی لاتزیو رقیب دیرینه رم شد! خانواده کرانیوتی به عنوان مالک شرکت کشاورزی چیریو در سال ۱۹۹۲ این باشگاه را خریده بودند تا بلکه ماجرای فاجعه شرط بندی توتونرو و سقوط به دسته C لیگ ایتالیا را برای هوادارن لاتزیو به باد فراموشی بسپارند. کرانیوتی قصد داشت که در دومین گام از پیشرفت باشگاه، با آوردن اریکسون و تزریق پول، لاتزیو را در زمره تیم های مدعی سری آ ایتالیا معرفی کند تا بلکه شکوه لاتزیو ۱۹۷۳ مایسترلی را به این باشگاه برگرداند. در آن زمان لاتزیو به "لشکر بازنده ها" شناخته می شد و تیمی بود که علارغم بازیهای خوب خود نتوانسته بود جامی را کسب کند و صرفا تیمی مدعی محسوب نمی شد؛ آخرین جام آنها به ۲۴ سال پیش بازمی گشت که موفق شده بودند فاتح اسکودتو ایتالیا شوند.
اریکسون برای پیشبرد اهداف خود در لاتزیو، درخواست جذب سینشا میهایلوویچ، خوان سباستین ورون و روبرتو مانچینی را کرد. اما کرانیوتی در تصمیم خود مردد بود چرا که معتقد بود با وجود ستاره هایی همچون الساندرو نستا، پاول ندود، سینیوری این تیم نیازی به جذب بازیکن گران قیمت دیگری ندارد؛ اما در پی تهدید اریکسون مجبور شد که روبرتو مانچینی و ماتیاس آلمیدا و ۳ بازیکن دیگر را جذب بکند. در جلسات اولیه تمرینات لاتزیو، اریکسون متوجه شد که سینیوری به عنوان کاپیتان و بهترین بازیکن تیم که موفق شده بود ۳ بار کفش طلای سری آ ایتالیا را کسب کند، رختکن تیم را به جو یاس و نا امیدی آغشته کرده است و همواره به بازیکنان جوانتر این می گوید که لاتزیو هیچ وقت قهرمان نمیشود و تلاش ما بی بهره است و لاتزیو حداکثر کریسمس دوام میاورد و بعد سقوط می کند.
اریکسون در اولین گام خود در اجرای نظم در رختکن و اثبات خود به عنوان یک قدرت مقتدر در تیم، درخواست خروج سینیوری را کرد و علارغم فشارهای هیئت مدیره سرانجام توانست آنها را مجاب کند که با ۴۰۰ هزار پوند وی را سمپدوریا بفروشند. بعد از این اقدام شورش های دسته جمعی در تمرینات این تیم صورت گرفت و هواداران با وجود حضور پلیس، اجازه تمرین به این تیم را نمیدادند و معتقدند بودند که اریکسون یک نفوذی از سوی رمی هاست که این باشگاه را در معرض نابودی قرار دهد. اما ۱۶ برد متوالی لاتزیو طوری رقم خورد که منتقدان را وادار به سکوت کند، ولیکن نتایج افتضاح لاتزیو در هفته پایانی موجب شد تا آنها در اولین فصل حضور اریکسون را در رده هفتم به پایان ببرند. اریکسون موفق شد با کسب جام حذفی ایتالیا و رسیدن به فینال جام یوفا تا حد قابل قبولی اولین گام خود را محکم بردارد. اما رتبه ناامید کننده لاتزیو در سری آ ایتالیا موجب شد تا کرانیوتی وارد مذاکره با فابیو کاپلو شود. اما کاپلو علارغم توافق خود با لاتزیو، هدایت روسونری ها را برعهده گرفت تا مالکان باشگاه برای سال دوم به اریکسون اعتماد کنند و با جذب سینشا میهایلوویچ و مارسلو سالاس شیلیایی، عملا لاتزیو را به یکی از مدعیان اصلی کسب اسکودتو تبدیل کنند.
لاتزیو در دومین سال هدایت اریکسون موفق شد که نام خود را به عنوان اخرین فاتح جام برندگان اروپا ثبت کند و در لیگ هم تا ماه های پایانی در صدر جدول به سر میبرد که با تساوی مقابل فیورنتینا جیووانی تراپاتونی، قهرمانی را از دست داد تا با اختلاف تنها یک امتیاز اسکودتو را به میلان فابیو کاپلو واگذار بکنند. بعد از شکست لاتزیو در کسب جام، سیل جدایی بازیکنان فرا رسیده بود، بسیاری از ستاره های لاتزیو درخواست جدایی داده بودند. مهم ترین آنها کریستین ویری ایتالیایی بود که از ارکان اصلی تیم قدرتمند لاتزیو به شمار میرفت. هیئت مدیره باشگاه رقم پیشنهادی ویری را بسیار بالا تلقی میکرد و اذعان داشت که رقم درخواستی ویری بیشتر به یک اخاذی شباهت دارد. ویری ایتالیایی در طی 21 سال عمر فوتبالی خود، 18 باشگاه عوض کرده بود و رسانه ها او را فردی پول پرست به شمار میاوردند.
سرانجام پس از مذاکرات طولانی کرانیوتی و ویری، باشگاه تصمیم به فروش وی گرفت و او را با 48 میلیون پوند به اینتر مارچو لیپی فروخت. این انتقال موجب شد تا خوان سباستین ورون، دیگو سیموئنه و نستور سنسینی را به خدمت بگیرد تا لاتزیو گوران اریکسون به یکی از قدرتمند ترین تیم های آن زمان فوتبال ایتالیا بدل شود. پس از این انتقال یک هوادار 25 ساله تیم لاتزیو به نام الیو دی کریستافالو با خودکشی و انداختن خود زیر ریل قطار در نامه ای نوشت:
لاتزیو ویری را با 40 میلیون پوند فروخت. همه این پول برای انتقال یکی از بازیکنان فوتبال است. اما همه چیز در زندگی پول نیست. من دیگر نمیتوانم زندگی کنم.
فصل برای عقاب های رم خوب پیش رفت و تا 9 هفته طعم شکست را نچشیدند. در این مدت موفق شدند پارما قدرتمند را شکست بدهند و مقابل آث میلان زاکرونی و اینتر مارچو لیپی 2 تساوی ارزشمند خارج از خانه کسب کنند. اما در هفته دهم به سد قدرتمند فابیو کاپلو برخوردند و دربی رم را با شکست سنگین 4_1 واگذار کردند. شرایط برای لاتزیو اریکسون داشت سخت و سخت تر میشد؛ تیم های قدرتمند رو شکست میداد و مقابل تیم های ضعیف متوقف میشد. رسانه ها سیستم چرخشی اریکسون که از ابداعات وی بشمار میرفت را دلیل ناکامی لاتزیو میشمردند. همین تعلل های لاتزیو موجب شد تا یوونتوس تحت هدایت کارلو آنچلوتی با درخشش فیلیپو اینزاگی و الساندرو دلپیرو، تا پایان هفته 26 ام با 9 امتیاز اختلاف نسبت به لاتزیو در صدر قرار بگیرند. رقبای قهرمانی یوونتوس یکی یکی کنار میرفتند و شعار قهرمانی در ورزشگاه دٍلٍ آلپی شهر تورین شنیده میشد؛ بانوی پیر بعد از دو سال ناکامی بالاخره اسکودتو را ویترین خود میدید. اما لاتزیو گوران اریکسون میتاخت و علارغم نه امتیاز اختلاف دست از تلاش برنمیداشت. هنوز باریکه ای از امید برای لاتزیو مانده بود، لاتزیو تلاش کرد و صبر کرد تا هفته بیست و ششم فرا رسید. در زمان دربی رم با حضور 70 هزار نفر در ورزشگاه المپیک رم، این شاگردان اریکسون بودند که موفق شدند در عرض 3 دقیقه با گل های خوان سباستین ورون و پاول ندود کامبک بزنند و بازی باخته را برد عوض کنند تا عقاب های رم با نتیجه 2_1 از سد جالوروسی ها بگذرند. اما در سمت مقابل در ورزشگاه جوزپه مه آتزا، روسونری ها موفق شدند با دبل شوچنکو یوونتوس را شکست بدهند تا اختلاف 9 امتیازی به 6 امتیاز کاهش یابد.
پنج روز بعد در هفته 27 سری آ ایتالیا، شاکردان مرد یخی سوئدی باید در یک دیدار خارج از خانه به مصاف یوونتوس می رفتند و این در حالی بود که این آخرین امید لاتزیو برای زنده نگه داشتن امید قهرمانی بود. لاتزیو با ترکیب 451 تخت و یوونتوس با 3412 به میدان رفته بود. بازی بسیار خشن دنبال می شد تا جایی که در دقیقه 64 چیرو فررا مدافع ایتالیایی یوونتوس از زمین بازی اخراج شد. همین عامل موجب شد تا 2 دقیقه بعد دیگو سیموئنه دروازه ادوین فن درسا را باز کند تا ورزشگاه خانگی یوونتوس در بهت و حیرت فرو رود. تا پایان بازی علارغم حمله های یوونتوس نتیجه تغییری نکرد تا لاتزیو فاتح دیدار بزرگ هفته شود و اختلاف را به 3 امتیاز برساند. دو هفته بعد در حالی که یوونتوس موفق شد در یک بازی خانگی اینتر را شکست بدهد، لاتزیو در ورزشگاه آرتمیو فرانچی در لحظه آخر با گل گابریل باتیستوتا، بازی برده را با مساوی عوض کرد تا اختلاف بار دیگر به عدد 5 برسد.
قطار گران قیمت سری آ برای رسیدن به مقصد تنها 3 ایستگاه دیگر احتیاج داشت و برای قهرمانی لاتزیو، یوونتوس باید 5 امتیاز از دست می داد. هفته ماقبل پایانی لیگ لاتزیو موفق شد در یک بازی سخت با درخشش مارچلو سالاس و دیگو سیموئنه تیم بولونیا 3_2 شکست بدهند و منتظر دیدار یوونتوس و پارما بودند که در لحظات پایانی کاناوارو موفق شد بازی را مقابل شاگردان آنچلوتی به تساوی بکشاند اما در تصمیم فوق عجیب ماسیمو دی سانتیس این گل پذیرفته نشد. شش سال بعد در جریان جام جهانی 2006 ماسیمو دی سانتیس به عنوان رئیس هیات داوران، مجرم شناخته شد و به دلیل تبانی از ادامه فعالیت منع شد. در سال 2005 رسانه های ایتالیایی طبق تحقیق دادگاه عالی ناپب مشخص شد که مدیر وقت یوونتوس یعنی لوچیانو موجی با دادن رشوه به مدیران ارشد فوتبال ایتالیا سعی در انتخاب داوران به خصوصی داشته اند. در آن گزارش ذکر شد که ماسیمو دی سانتیس توسط این تماس ها به عنوان داور انتخاب شده بوده و این تصمیم رد گل کاناوارو کاملا از روی تبانی بوده است.
در هفته آخر جایی که لاتزیو موفق تیم رجینا 1914 را با 3 گل شکست بدهد، امید هواداران لاتزیو به یک تیم رده دهمی بود که بتواند تیم قدرتمند و صد البته مورد حمایت داوران را شکست بدهد. فدراسیون فوتبال ایتالیا برای جلوگیری از تبانی، بهترین داور خود یعنی پیرلوئیجا کولینا را برای قضاوت دیدار تیمهای یوونتوس و پروجا انتخاب کرد. بازی که پس از پایان نیمه اول، به دلیل باران و تگرگ شدید با 80 دقیق تاخیر دنبال شد؛ با گل دقیق 49 الساندرو کالوری به پایان رسید و این لاتزیو بود که در بهت و حیرت همگان موفق شد اسکودتو را تصاحب کند؛ جامی که عقاب های ایتالیایی استحقاق آن را داشتند. لاتزیو در فشارهای رسانه ای تحت حمایت بنگاه های شرطبندی و ناداوری های متعدد، به سینیوری و همه اثبات کرد لاتزیو برای جام ساخته شده است. اسون گوران اریکسون با این جام به اولین مربی تاریخ تبدیل شد که با 3 باشگاه در 3 کشور مختلف 3 گانه کسب می کند. اریکسون موفق شد در طی 3 سال 7 جام را برای لاتزیو به ارمغان بیاورد، ارزش این کار زمانی بیشتر می شود که لاتزیو 24 سال بود که جام کسب نکرده بود و به عنوان یک باشگاه ناموفق قلمداد می شد. بعد از این قهرمانی اریکسون تنها جایزه فردی خود یعنی جایزه بهترین مربی سال سری آ را کسب کند.
در پایان فصل کرانیوتی پیشنهاد قراردادی بلند مدت + خرید ستاره و دستمزد زیاد را ارائه کرد که این پیشنهاد توسط اریکسون رد شد، پس 13 سال حضور در سری آ ایتالیا و تجربه 587 بازی و کسب 277 برد وقت آن رسیده بود تا مرد یخی سوئدی تجربه دیگری را داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
ارسالی علیرضا یزدیانی برای طرفداری