نوریچ سیتی برابر لیورپول، تکرار افتتاحیه ی فصل 2019_20، فصلی که در نهایت با سقوط نوریچ و قهرمانی مقتدرانه ی لیورپول همراه شد. اما دو تیم در حالی شنبه شب به مصاف هم رفتند که یکی به دنبال بازیابی فرم درخشان خود و دیگری به دنبال بهبود عملکرد خود در لیگ برتر بود و حالا من در این مطلب رویکرد دو تیم در 4 فاز ، تغییرات تاکتیکی و عکلکرد دو تی را مورد بررسی قرار می دهم.
ترکیب دو تیم و نمرات هواسکورد :
رویکرد لیورپول در فاز مالکیت:
یکی از تغییرات قابل توجه در هفته ی اول این فصل با فصول گذشته ی لیورپول کلوپ در فاز مالکیتی بود. ما معمولا در فصول گذشته تیم کلوپ را با تعداد پاس بالا و کوتاه و با تمپوی سریع در میانه ی میدان برای ایجاد روزنه و فرصت در فلنک ها می دیدیم اما در بازی با نوریچ لیورپول ما شاهد لیورپول متفاوتی بودیم، لیورپول در فاز اول بیلد آپ با اضافه شدن یکی از هافبک ها (معمولا میلنر) خطی سه نفره شکل میداد و در اولین فرصت توپ را با پاس بلند به وینگ بک های تیم یا در صورت عدم وجود فضا با لانگ بال توپ را برای استفاده ی مثلث هجومی تیم به فضای پشت مدافعان حریف می فرستاد.
در عکس بالا می بینیم که کیتا به ماتیپ و فن دایک اضافه شده و با توجه به عدم نفوذ آرنولد فن دایک پاسی بلند برای مانه ارسال کرده در نهایت منجر به موقعیتی خطرناک برای لیورپول می شود.
یا شاید مهمترین و بهترین مثال برای این پلن بازیسازی در تیم لیورپول صحنه ی گل اول بود جایی که می بینیم میلنر در میان فن دایک و ماتیپ قرار گرفته و با یک پای بلند در عمق فوق العاده فضای لازم برای آرنولد را فراهم میکند که آرنولد با ارسال یک پاس عالی به صلاح گل اول لیورپول را پایه ریزی می کند.
پاس میلنر و در ادامه رسیدن توپ به آرنولد در یک سوم هجومی زمین:
در واقع می توان این ادعا را کرد که هافبک های لیورپول در بازی سازی عمدتا برای پر کردن فضای میانه ی زمین و برای ایزوله کردن فلنک ها به کار می رفتند.
برای اینکه به لحاظ آماری هم بتوان این تغییر رویکرد را لمس کرد به مقایسه ی آخرین بازی دو تیم در هفته ی 26 فصل 2019_20 و بازی گذشته پرداختیم، لیورپول در آن بازی 520 پاس داد که به نسبت 432 پاس این بازی 88 پاس کمتر ارسال کرده که این تغییر رویکرد در فاز مالکیت را قابل لمس می کند
رویکرد لیورپول در دفاع: تله ی پرس!
شکل پرسی که ما در دوران لیورپول کلوپ دیدیم با دوران دورتموندش متفاوت است، در شکل مدرن پرس کلوپ مثلث تهاجمی و 3 هافبک کلوپ فضای پاس بازیکن رقیب را می بندند سا حریف را مجبور به ارسال پاس به یک فضا یا بازیکن خاص می کندو اصطلاحا حریف را در تله می اندازد.
در عکس زیر می بینید که چطور تمام راه های پاس مدافع نوریچ بسته شده.
در عکس دوم می بینید که چطور بازیکن رقیب از جایگاه خود پیشروی کرده و به لاین پرس خط حمله ی لیورپول می رسد.
در عکس سوم می بینید که بازیکن نوریچ پس از 2 پاس چگونه در تله ی بازیکنان لیورپول افتاده و با هجوم پر تعداد بازیکنان لیورپول توپ را لو داده که همین موقعیتی جدی برای لیورپول می سازد.
نوریچ: غیر قابل قبول در دفاع و ترنزیشن منفی
اعتقاد دارم یکی از دلایلی که لیورپول به ارسال پاس های ریسکی تر و بازی مستقیم روی آورد ضعف شدید نوریچ در ترنزیشن منفی (انتقال از فاز مالکیتی به فاز خارج از مالکیت) بود. نوریچ در حالی که خط پرس بالایی داشت اما فاصله ی خطوط آنها بسیار بالا بود به طوری که بازیکنان لیورپول به سادگی می توانستند با یک پاس بلند و حفره ی میان خطوط نوریچ وینگ بک های خود را صاحب توپ کرده و از آنجا ایجاد خطر کنند. آنها در تمام مدت بازی نمی توانستند سازمان دهی دفاعی پیدا کنند و همین باعث می شد کار لیورپول در بازیسازی ساده تر باشد.
برای درک اینکه نوریچ چقدر در دفاع تیم ضعیفی بود به صحنه ی گل اول باز میگردیم
پی نوشت: این صحنه از آنالیز شبکه ی اسکای اسپورت در بین دو نیمه برداشته شده.
در تصویر اول سازماندهی دفاعی نوریچ در زمان ارسال پاس آرنولد را مشاهده می کنید اما در زمان ارسال پاس برای صلاح می بینید که دفاع نوریچ چگونه به شکلی کاملا آماتور گونه خط دفاعی نوریچ را در هم می شکند و فضای لازم را به ژوتا می دهد!
برای درک بهتر اینکه نوریچ چقدر در دفاع ایراد دارد و در دفاع هیچ آگاهی محیطی ای از بازیکنان این تیم نمی بینیم به صحنه ی گل دوم مراجعه می کنم، به عکس اول و دایره ی دید بازیکنان نوریچ نگاه کنید، نگاه همه ی 5 بازیکن آنها به سادیو مانه است در حالی که صلاح در موقعیتی مسلم برای ایجاد خطر است و فیرمینو در حال اضافه شدن به سمت چپ و قرار گیری در موقعیتی تک به تک با کرول است.
در عکس دوم می بینید زمانی که توپ پس از برخورد به مدافعان نوریچ به صلاح می رسد بازیکنان نوریچ به واسطه ی نداشتن آگاهی محیطی از صلاح دور هستند و حتی در زمان صاحب توپ شدن صلاح با غفلت از مانه و فیرمینو به سمت صلاح حجوم می برند و او با یک پاس هوشمندانه فیرمینو را مقابل دروازه ی خالی قرار می دهد تا او به سادگی لیورپول را به گل دوم برساند.
با یک الگوی جدید، لیورپول خطرناک تر از همیشه در ضربات کرنر!
یکی از اتفاقات جالب در بازی مقابل نوریچ استفاده از الگویی جدید در کرنر های تیم کلوپ بود، در این الگو 4 بازیکن بلند قد لیورپول (فن دایک_ماتیپ_مانه_فیرمینو/ژوتا) در مرکز محوطه ی جریمه قرار می گرفتند و 2 بازیکن شوت زن لیورپول (صلاح و چمبرلین و پس از خروج او کیتا) در پشت محوطه جای می گرفتند و در کنار آنها میلنر و کیتا برای ارسال توپ برگشتی از محوطه ی جریمه قرار داشتند.
طبق بررسی من از 11 کرنر لیورپول 8 عدد آن در نهایت به یک موقعیت خطرناک بر دروازه ی نوریچ منجر شد ! و حتی گل سوم لیورپول از طریق همین الگو و با شوت دیدنی صلاح به ثمر رسید.
توجه داشته باشید که هدف این شکل کرنر زدن نه گلزنی بلکه شوت زنی در ضربه ی برگشتی است (5 ضربه ی کرنر لیورپول به شوت منجر شد) (3 کرنر دیگر هم با سانتر توپ برگشتی به موقعیتی خطرناک تبدیل شد )
در 3 عکس زیر مثال هایی از این شکل جایگیری را می بینید که صحنه ی سوم به گل دیدنی محمد صلاح منجر شد.
هاروی الیوت: هافبک وسط روی کاغذ و هافبک راست در واقعیت !
ورود هاروی الیوت به زمین به جای کییتا تغییر جالبی در الگوی لیورپول به وجود آورد. هاروی الیوت کاملا در فلنک سمت راست حضور داشت و صلاح به نیم فضا متمایل شده بود و حتی حرکات سه نفره ی جالبی میان آرنولد، صلاح و الیوت شاهد بودیم هرچند که این نقش عملا باعث جلوگیری از پیشروی آرنولد و می شد و به همین دلیل فکر می کنم این نقش بیش از آن که تاکید یورگن کلوپ باشد به دلیل وینگر بودن ذاتی الیوت است و شاید در مرور زمان تعدیل شوند (باید صبر کرد تا فهمید)
مثالی از جایگیری الیوت:
لیورپول عملکرد فوق العاده ای در این بازی داشت اما نمی توان از ضعف دفاعی شدید نوریچ گذشت، باید دید لیورپول این شکل از بازی مستقیم را می تواند در برابر تیم های دفاعی تر اجرا کند یا شاهد بازگشت لیورپول به همان شکل بازی قبل خواهیم بود.