Behnam Jafariدر جمله کارها اسراف مذموم است؛ از آنچه اسراف تن را بِکاهَد و نَفْس را برنجاند و عقل را بِرمانَد و زنده را بمیراند.
نبینی که زندگانیِ چراغ از روغن است، اما اگر بی حد و اندازه روغن اندر چراغ دان افکنی، چنان که از نوک چراغ دان بیرون آید و بر سر فتیله بیرون گذرد، بی شک چراغ بمیرد. همان روغن که از اعتدال سبب حیات او بُوَد، از اسراف سبب مَمات او بُوَد.
پس معلوم شد که تنها نه از روغن زنده بود، بلکه از اعتدال روغن زنده بُوَد و چون [از] اعتدال بگذرد، اسراف پدید آید. هم بدان روغن که زنده بدان بُوَد، بمیرد.
و خدای عزّوجلّ اسراف را بدین [سبب] دشمن دارد و حکما نپسندیده اند اسراف کردن در هیچ کار که عاقبت مُسرفی، همه زیان است».
<<قابوس نامه>>