مازیار زارع، ملی پوش اسبق و میدان دار پرسپولیس و ملوان، امروز به زادگاه خود برگشته و سکان هدایت ملوان را در مسیر سخت بازگشت به روزهای خوب بر عهده دارد. مازیار زارع سرمربی جدید ملوان در فصل 1399/1400 لیگ آزادگان است. ملوان این روزها در تهران اردو زده و همین بهانه ای شد برای گفتگوی طرفداری با مازیار زارع. این گفتگو در سه قسمت امروز و فردا تقدیم شما می شود.
به گزارش طرفداری، گفتگو با مازیار زارع اصلا کار راحتی نیست. آن هایی که زارع را از دوران اوج فوتبالش می شناسند، خوب به خاطر دارند قایقران دوم انزلی چی ها همیشه از گفتگو پرهیز می کرده و علاقه مند به دوری از حواشی بوده. با این وجود این بار مازیار زارع بعد از بیش از 5 سال سکوت، مقابل دوربین طرفداری بخشی از گذشته فوتبالی خود را مرور کرد و از دغدغه هایش در ملوان حرف زد. مازیار زارع که بعد از پایان دوران فوتبالش برای زندگی به امریکا رفته بود، وقتی از انزلی خبر رسید ملوان به او نیاز دارد، زندگی در آن سوی دنیا را رها کرد و به انزلی برگشت. با او درباره گذشته، حال و آینده ملوان حرف زدیم.
بخش اول گفتگوی طرفداری با مازیار زارع را حتما ببینید و بخوانید و البته منتظر انتشار بخش های بعدی این گفتگو باشید:
سلام و درود می گویم به تمامی مخاطبان عزیز رسانه طرفداری، با یکی دیگر از برنامه های زیر آسمان لیگ خدمت شما عزیزان هستیم. کنار من مازیار زارع نشسته است، کسی که جای خودش و تیمش بسیار در لیگ برتر خالی است. مازیار زارع سلام، ممنون که مقابل دوربین طرفداری هستید.
عرض سلام و ادب دارم خدمت شما و بینندگان عزیز برنامه تان. امیدوارم که حال و روز خوبی داشته باشند و برنامه خوبی باشد.
از ملوان بگویید، چه شد که سرمربی گری این تیم را قبول کردید.
این پیشنهاد از زمانی که فوتبال را کنار گذاشتم بود، هم برای من و هم برای پژمان نوری. در آن مقطع سرمربی گری برای من زود بود. آقای نوری جلساتی طی ماه های گذشته برگزار کردند و تصمیم بر این شد که من سرمربی ملوان باشم، به هر حال من هم استقبال کردم. امیدوارم فصل خوبی با ملوان داشته باشیم.
بسیاری معتقدند مازیار زارع و پژمان نوری به اعتبارشان چوب حراج زدند که بالای سر ملوان ایستادند.
من اینطور فکر نمی کنم. چه من چه پژمان چه تمام کسانی که در ملوان بازی کرده ایم، این برای ما یک جور وظیفه نسبت به ملوان است. به هر حال من، پژمان و حتی جلال رافخایی یک حس دیگری به ملوان داریم. همیشه اینطور بوده، دوست داشتیم تمام وجودمان را برای ملوان بگذاریم. چون سختی هایی که ملوان و مردم انزلی کشیده اند را از بچگی دیده ایم. از بچگی طرفداری پر و پا قرص ملوان بودم، توپ جمع کن ملوان بودم و دیدم مردم برای این تیم چه ها کشیدند و چه عذاب هایی تحمل کرده اند. هم من و هم تمام کسانی که به ملوان خدمت کرده اند این را وظیفه خود می دانند در هر شرایطی به ملوان کمک کنند. من و پژمان هم در مقطعی ورود کردیم که باشگاه در شرایط خوبی نبود. من خارج از کشور زندگی می کردم. رفته بودم که آن جا زندگی ام را ادامه بدهم ولی وقتی شرایط ملوان را دیدم و از ما خواسته شد برگردیم، وظیفه خودمان دانستیم که بیاییم و به ملوان کمک کنیم. آن مقطع واقعا سخت بود و همچنان سختی ها وجود دارد. اما همیشه هم برای من و هم برای پژمان اینطور بوده که وقتی اسم ملوان وسط می آید ما چشم مان را می بندیم و تا جایی که می توانیم به ملوان و همینطور مردم شهر مان که با سختی زیاد، تنها دلخوشی شان ملوان است کمک می کنیم.
گفتید که توپ جمع کن ملوان بوده اید. در باشگاه های اروپایی زیاد می بینیم که بازیکن آکادمی باشگاه توپ جمع کن تیم است و بعد در آینده با لباس همین تیم بازی می کند. آن موقع که توپ جمع کن ملوان بودید، چه آرزویی داشتید؟ فکرش را می کردید روزی بازیکن و مربی این تیم باشید؟
من در تمام رده های پایه ملوان بازی کردم. توپ جمع کن مربی حال حاضر دروازه بان های مان، آقای حسنی صفت هم بودم. تفاوت سنی زیادی با من ندارد، از من چند سال بزرگ تر است ولی توپ جمع کنش بودم. بازی ملوان و چوکا کامل در خاطرم است. بله فکرش را می کردم. من یکی از تماشاچی های پر و پا قرص ملوان بودم. همیشه در استادیوم بودم و در یک جایگاه خاصی می نشستم که متاسفانه الان جایگاه از بین رفته و دیگر آن سکو آن جا نیست. همه بازی ها را در استادیوم بودم. بازی های خارج از خانه را زیاد نمی توانستم بروم چون سنم کم بود. در هر حال بسیاری از هم نسل های من این آرزو را داشتند که در ملوان بازی کنند. من هم آن موقع در خودم می دیدم که به ملوان برسم. با تمام وجود تمرین می کردم و پیگیر برنامه های ملوان بودم و به خواسته ام هم رسیدم. از رده نوجوانان به ملوان آمدم و تمام رده ها در خدمت ملوان بودم.
امروز هیچکس به اندازه مازیار زارع از شرایط ملوان آگاهی ندارد. بدون تعارف چه اندازه شانس برای لیگ برتری شدن ملوان قائل هستید؟
به این موضوع واقعا فکر نکردم. شاید در تنهایی خودم خیلی فکر ها کنم. ولی موضوعی که خیلی به آن فکر می کنم این است، اصلی که از ملوان گم شده را به این تیم برگردانم. آن روحیه و نگاه ملوان به جنگنده بودن، ملوانی که همه تیم ها برای بازی مقابلش مشکل داشتند، مخصوصا تیم های بزرگ این مملکت، همیشه سخت بود بازی مقابل ملوان. دوست دارم آن ملوانی را ببینم که مردم ازش لذت می برند. نفراتی جذب کردیم و یکسری دیدگاه ها وجود دارد و با توجه به آن لیگ را شروع می کنیم. واقعا می خواهیم بازی به بازی فکر کنیم و جلو برویم. کسی نمی تواند آینده را پیش بینی کند. هیچ مربی ای هم قول لیگ برتری شدن یا قهرمانی در هر لیگی را نمی دهد، کار عاقلانه ای نیست اما این قول را به هواداران ملوان دادم که با تمام وجود برای دلخوشی آن ها می جنگم.
این را قبول دارید که هر سال رقابت برای لیگ برتری شدن تیم ها سخت تر می شود؟
واقعا همین طور است. نه فقط در لیگ برتر، بلکه برای لیگ یک و لیگ 2. سال گذشته چند بازی از لیگ 2 را دیدم زیرا می خواستم چند بازیکن از آن جا به خدمت بگیرم. در آن جا نیز کار سخت است. هر لیگی سختی های خودش را دارد.
سپیدرود فصل گذشته به لیگ 2 سقوط کرد. نگرانی ای وجود دارد و فکرش هم ترسناک است که شاید ملوان هم قربانی بی تفاوتی مسئولین استان گیلان شود.
اولا که واقعا متاسفم این اتفاق افتاد. یک استان و 4 تیم که همیشه به بدترین شکل فصل را سپری می کنند. واقعا برایم جای سوال است. اصفهان، شیراز و استان های دیگر با وجود سختی ها، این مشکلات را ندارند. برایم سوال است که چرا استان گیلان، تیم هایش همیشه در سخت ترین شرایط بوده اند. گیلان منابع مالی کمی ندارد ولی آن اتحاد، هیچ گاه بین مسئولان نبوده که به ورزش استان کمک کنند. به همین خاطر تیم ها با یک سری مشکلات وحشتناک دست و پنجه نرم می کنند. حتی باشگاهی ممکن است در رده جوانان تیم نداشته باشد. هیچ گاه جوابی برای این نبوده و فکر نمی کنم به جوابی نیز برسیم. چرا به چیزی که جوانان دوست دارند و سلامتی جامعه را افزایش می دهد، رسیدگی نمی شود؟ ورزش باعث کمتر شدن آسیب ها می شود ولی متاسفانه ملوان، داماش و سپیدرود هیچ گاه از نظر مالی شرایط خوبی نداشته اند. سال گذشته نیز هر سه تیم برای نیفتادن می جنگیدند. امیدوارم مسئولی روی کار بیاید که دلسوز ورزش استان گیلان باشد.
گیلان همیشه یکی از قطب های فوتبال بوده ولی نماینده ای در لیگ برتر ندارد. مشکل این اتحاد مسئولین است که گفتید یا مسائل دیگری نیز وجود دارد؟
تیم های زیادی از استان در لیگ یک هستند. حال خدا را شکر شرایط امسال ما کمی بهتر است ولی خودم در تیم هستم و می بینم که رسیدگی به اندازه ای که باید باشد، نیست. نیاز به اتحاد بیشتری در استان و شهرستان نسبت به کلیه تیم ها است. نه فقط سه تیم، بلکه تیم های دیگر مانند چوکا و آستارا نیز می توانند به لیگ برتر صعود کنند. منابع مالی استان گیلان کم نیستند. مناطق آزاد، گمرک و ... منابع مالی خوبی داریم ولی نمی دانم چرا نمی خواهیم برای شاد کردن مردم متحد شویم به خصوص در وضع اقتصادی وحشتناک فعلی که به نظرم هیچ دلخوشی ای وجود نداشته و زندگی در این شرایط سخت شده است. همین مسابقات لیگ قهرمانان آسیا، مردم با وجود مشکلات، ولی با یک برد خوشحال شدند و روحیه ای به آن ها داده شد. فوتبال گیلان نیز باید همینطور باشد. بیایید کمی حرکت کنیم تا دل مردم کمی شاد شود. هیچ مسیری بهتر از ورزش نیست و از طریق آن می توان دل خیلی ها را شاد کرد.
پایان قسمت اول
قسمت دوم به زودی منتشر می شود...