محسن خلیلی، پیشکسوت باشگاه پرسپولیس و سرپرست سابق سرخپوشان در برنامه ملاقات با چهره ها مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت. او در این بخش از گفتگوی خود با حامد وفائی، در خصوص مشکلاتی که گابریل کالدرون در پرسپولیس داشت و افرادی که نمی خواستند او به تیم بازگردد، صحبت کرد.
گفتگوی حامد وفائی و محسن خلیلی را می خوانید:
در حال رفتن به اردوی ترکیه بودیم که من 150 هزار یورو با خودم بردم. این ها رسید شدند و قراردادهای کالدرون و خواکین را نیز با خود بردم. البته من گفتم که این پول زیادی است به من داده اید. اگر خدایی نکرده کیف مرا بدزدند چه کاری انجام دهم؟ در آن زمان هر یورو، 12 یا 13 هزار تومان بود که مبلغ کمی نبود. من گفتم باید حواسم به تیم باشد و گفتند کسی بالای سر تیم نیست و خودت باید ببری. من نیز قبول کردم بروم و قرارداد کالدرون را نیز به هتل بردم. همان روز به آقای کالدرون گفتم بیا این پول شما، آن را ببر زیر در اتاق من نگهداری آن خطرناک است. کالدرون نیز گفت نمی توانم این پول را ببرم زیرا شرایطی در کشورمان داریم که نمی توانیم همه آن را نقدا ببریم و به نوعی پولشویی می شود. از آن 150 هزار یورو، مبلغی نیز باید به آن شخصی می دادیم که کمپ و هتل را آماده کرده بود. نهایتا پس از چند روز آقای عرب آمد و همه پول را تحویل او دادم. به او گفتم شر می شود پیش من باشد زیرا در اتاق نیستم و مرتبا به مکان های مختلف می روم. خود آقای عرب با کالدرون صحبت کرد و وقتی دید قبول نمی کند، پول را به باشگاه برگرداند و صورتجلسه نیز شد که پول برگشته است. ما مردم خیلی ساده و مهربانی داریم و یک سری چیزها و شایعات را خیلی زود باور می کنند که فلانی آن قدر برد و خورد. من در حضور نه بازیکن نه مربی و نه کسی دیگر نقشی نداشتم. حتی در رستوران هایی که غذا می گرفتیم نیز نقشی نداشتم. برای اردوی ترکیه نیز که سرپرست باید برود و تایید کند، در آن هم نقشی نداشتم. ابتدا می خواستم ورود کنم ولی گفتم ول کن، حواشی به وجود می آید و این اتفاق در حال رخ دادن بود که فهمیدند آقا کریم معرفی کرده و دیگر عقب کشیدند زیرا نمی توانستند به موضع آقا کریم حمله کنند. به همین دلیل به موضوع اردوی ترکیه کسی وارد نشد که بگوید پول خوردید و بردید. فقط یک سری یاوه گویی ها شکل گرفت که خلیلی پول را به ترکیه برده و برنگردانده و در آنجا ویلا خریده و عشق و حال می کند. درست است می گوییم باشگاه خصوصی، ولی پرسپولیس و استقلال کاملا دولتی هستند. یک هزار تومانی در باشگاه بخواهد جابجا شود، باید به امضای چندین نفر برسد و اگر بخواهد برگردد، پدر آن طرف را در می آورند که پول را برگرداند.
زمانی که برانکو از پرسپولیس رفت، گابریل کالدرون را چه کسی معرفی کرد؟ آیا شما در جریان بودید و نقشی در این خصوص داشتید؟
تنها صحبت ما زمانی بود که با آقای عرب در واتس آپ صحبت می کردیم و از او می پرسیدم کار به کجا کشید و آقای عرب خیلی سر بسته می گفت 4 گزینه خارجی داریم. من نیز در این مسئله ریز نمی شدم زیرا هرچه شما بیشتر بدانید، بیشتر ضربه می خورید. به همین دلیل در آن مقطع صحبتی نمی کردم. وقتی حضور کالدرون مسجل شد، به من گفتند دو مربی 100 درصد شده اند که یکی از آن ها اهل آمریکای جنوبی است.
گابریل کالدرون چه شخصیت و کاراکتری داشت؟ آقای انصاری فرد گفت بود که کالدرون نمی توانست با محسن خلیلی کار کند.
کالدرون وقتی به تهران آمد، آن قدر از من سوال پرسید که دهانم خشک شده بود و آب هم نبود که بنوشم. به او گفتم همه چیز را به شما خواهیم گفت. در مورد شخصیت کالدرون باید بگویم او فردا بسیار راحتی بود. یعنی طرف یک بازی در جام باشگاه ها بازی کرده و پدر همه را درآورده که در آن جا بازی کرده ام. کالدرون دو بار به فینال جام جهانی رفته و در تیم ملی آرژانتینی حضور داشته که عکس هایشان را جمع می کردیم ولی این قدر ساده و خاکی صحبت می کرد که آدم فکر نمی کرد این شخص، آدم مهمی بوده که کنار مارادونا بازی کرده است؛ مارادونایی که اسمش که می آید، تن و بدن مان می لرزد. کالدرون تنها چیزی که می گفت این بود که محسن، فقط نمی خواهم دروغ بشنوم. می گفت با دروغ گویی مشکل دارم و احترام می خواهم. به مدیران می گفت دروغگو زیرا مرتبا می گفتند ان شاءالله فردا درست می شود و ... به هر حال بار تیم روی دوش من افتاده بود و کارها نیز پیش نمی رفتند. به من می گفتند کاغذ آماده است، سپس به کالدرون نیز می گفتم ولی وقتی می رفتم، آن آماده نبود و کالدرون نیز به هم می ریخت. یکی از گزینه هایی که کالدرون گذاشته بود، بازگشت من بود و همه نیز این را فهمیدند که اگر این گونه نبود، دوستان تکذیب می کردند. حتی چند بار که با کالدرون غذا خوردیم، او به من گفت که می خواهم برگردی ولی به او گفتم شرایط در حال حاضر مساعد نیست زیرا اگر برگردم، فضای مجازی بدتر مرا زمین می زند و صحبت از لابی و پول دادن پیش می آید. او گفت تو کاری نداشته باش زیرا من تشخیص می دهم که باید برگردی. آیا می خواهی کنار من باشی؟ من گفتم بحث کنار شما بودن نیست. من اگر برگردم، آسیب زیادی می بینم و اجازه بده در این خصوص فکر کنم. سپس گفتم هرچه بادا باد، بهتر است برگردم زیرا خود مربی می خواهد. من نیز سالم کار می کنم و مشکلی نیست. کالدرون نیز بابت این از من تشکر کرد و گفت فردا در جلسه هیئت مدیره این را مطرح خواهم کرد. کالدرون همیشه با من درد و دل می کرد و می گفت چند موضوع اذیتش می کنند. یک موضوع در مورد صداقت افراد بود. او می گفت کسی با من صادق نیست و یاد گرفته بود و می گفت شما می گویید سیاه بازی. یک بار نیز گفت یک آدم مشکوک به اعتیاد کنار تیم است. او می گفت مگر می شود آدمی مشکوک به اعتیاد کنار یک تیم ورزشی باشد؟ البته نمی دانم چه کسی را می گفت و خودم نیز کنجکاو نشدم ولی این مسئله نیز جزو مشکلاتش بود. مشکل دیگر، این بود که کالدرون یک نفر را در باشگاه شناسایی کرده بود و می گفت این شخص چند کانال خبری دارد و اخبار باشگاه را به بیرون درز می دهد و ترکیب ها و تاکتیک ها لو می روند. به همین دلیل می گفت باید باشگاه غربال شود و به دنبال افراد صادق و قابل اعتماد بود. مسئله دیگر، این بود که کالدرون می گفت چرا وقتی باشگاه پول ندارد، 20 نفر در سفرها دنبال ما می آیند؟ یا برای چه یک نفر سه دستیار دارد؟ وقتی این هزینه ها کم شوند، می توانیم در یک ماه قرارداد چند درصد یک بازیکن جوان را بدهیم. یا می گفت وقتی پول نداریم چرا به دنبال خرید خارجی باشیم؟ من همین تیم را صدرنشین کرده ام و قول می دهم با همین تیم نتایج آبرومندانه ای کسب کنیم و قهرمان شویم. می گفت این 150-200 هزار دلار را به جای دادن پای یک بازیکن خارجی، بین بچه های تیم پخش کنید. خودش نیز دنبال پول نبود. همیشه می گفت من آدم پولداری ام و بار خودم را بسته ام و نیازی به پول ندارم. عکس ویلاها و ماشین هایش را نشان می داد و می گفت ببین چنین ویلایی در اسپانیا و چنین ویلایی در آرژانتین دارم. بارها به من می گفت محسن به آن ها بگو من در اینجا به دنبال پول نیستم. حتی قراردادی که صحبت کرده بود، 1 میلیون دلار بود و وقتی به ایران آمد، آن مبلغ 850 هزار دلار شد. در نیم فصل نیز گفت به دلیل اینکه با من صادق و خوش حساب نبوده اید، من آن 150 هزار تا را نیز می خواهم. دلیلش این بود. می گفت شما با من صادق نیستید و من آن مبلغی که تخفیف داده ام را اکنون می خواهم. جالب اینجاست افراد دست به قلم که پیج هم داشتند، استوری می گذاشتند و دلسوزانه و تعصبی حرف می زدند، در چشمان مردم نگاه می کردند و می گفتند کالدرون فردا می آید سپس یحیی گل محمدی مصاحبه کرد و گفت که چند هفته قبل با من در خصوص اوساگونا صحبت کرده بودند. این خیانت به پرسپولیس است که سرمربی داشتند و رفتند با یک مربی دیگر مذاکره کردند. این خیانت به پرسپولیس است که تیم صدر جدول و در راه قهرمانی بود و مشکلی نداشت ولی برایش حاشیه ساختند. جو هوادارای را به نوعی کردند که مقابل صدرنشین بایستد و مربی صدرنشین را بکوبد و کاری کنند که مربی دیگر نیاید و همه کاری کردند که مربی دیگر خودش نیاید. قرار بود پولش را واریز کنند و می گفتند پول واریز شده و در حسابت در قطر است ولی کالدرون می گفت پولی نیامده است. آخر خودش هم گفت که شما می خواهید مرا اذیت کنید که دیگر باز نکردم. خودش هم به من می گفت که اگر بیایم، با پیج های اینستاگرام و کانال های هواداری، پدر تیم مرا در می آورند و بابت ضربه ای که به من و بازیکنانم که قرار است بخورد، نمی آیم.
گابریل کالدرون سر چه مسئله ای با باشگاه دچار مشکل شد؟
مشکلات روی هم جمع می شدند. مدیر عامل جدید پس از آقای عرب می آمد که همه چیز وعده وعید شده بود. به کالدرون می گفتند برو حل می شود و برو خیالت راحت باشد. این اتفاقات کالدرون را اذیت کرد. یک بار به سفر مشهد رفتیم. در برخی سفرها پول هتل یا چیزهای دیگر را من حساب می کردند و برخی می گفتند فلانی می برد و می خورد. در آن سفر مشهد، 4 نفر از مدیران ارشد همراه ما بودند. من کیفم را جا گذاشته بودم و به آن ها زنگ زدم و گفتم من عجله ای آمده ام و کیفم را در خانه جا گذاشته ام. خلاصه حواس تان باشد بابت پول هتل به مشکل برنخوریم. آن ها نیز گفتند مشکلی نیست و خیالتان راحت باشد. مشهد نیز سفر زیارتی است و همه مدیران آمدند. خلاصه سوار اتوبوس که شدیم به بازی برویم، جلویمان را گفتند و گفتند تیم نمی تواند بیرون برود زیرا پول هتل را باشگاه پرداخت نکرده است. به 4 مدیر ارشدی که آمده بودند گفتم این پول که حدود 20 میلیون است را بدهید. آن ها می گفتند خالی نبند و تو پول با خودت آورده ای. این صحبت یعنی چه؟ اگر نمی خواستم پول بدهم، پول سفرهای قبلی را نمی دادم. هیچ کدامشان دست در جیب نکردند که پولی بدهند. حتی مدیر عامل یعنی آقای انصاری فرد نیز در سفر مشهد با تیم بود. سند همه این ها موجود است و چیزی الکی نمی گویم. می دانید چه کسی پول هتل را پرداخت کرد؟ یک هوادار که همیشه برای دیدن تیم در مشهد حضور می یافت. آن پول را داد و به او گفته بودند فردا پولت را می دهیم و 10-20 روز بعد با بدختی به او دادند. کالدرون نیز شاهد تمامی این اتفاقات بود. می گفتند پول بشار را فردا می دهیم و فردا در حسابش نبود. می گفتند پول رادوشوویچ را فردا می دهیم و چیزی رخ نمی داد. یک مسئله دیگر این بود که کالدرون می گفت چرا افرادی که به من حمله می کنند و مرا بی دانش خطاب می کنند که خودشان نیز یک دهم من تجربه بازیگری ندارند و اگر فوتبالیست هستند چرا این حرف ها را می زنند و ... چرا همه شان در باشگاه سمت می گیرند؟ به هر حال به منتقدان در بدنه باشگاه مانند اسپانسرینگ، مجموعه تیم ها و ... سمت داده شد. کالدرون نیز بابت این مسئله ناراحت بود.
مهرداد میناوند از منتقدان بود که در نهایت به باشگاه اضافه شد. حتی شنیده ام که کالدرون به او گفته، من حرف هایی که تو زدی را فراموش نکرده ام.
مثل اینکه یکدیگر را در رستورانی دیده بودند و با یکدیگر صحبتی داشته اند که پس از آن با یکدیگر آشتی کرده بودند. کالدرون آدم رکی بود و هر اتفاقی می افتاد، رو در رو عنوان می کرد. در کنفرانس های خبری نیز مشخص بود که آدم بی پروایی است و هر حرفی را می زند. او با کلمات بازی نمی کرد.
پایان قسمت دوم
قسمت سوم و پایانی، تا ساعاتی دیگر منتشر می شود...