لیبی با نام رسمی دولت لیبی (به عربی: دولة ليبيا)، کشوری در آفریقای شمالی با ۱٬۷۵۹٬۵۴۱ کیلومتر مربع وسعت (شانزدهم درجهان) و چهارمین کشور پهناور قارهٔ آفریقا و دارای ۶،۸۷۱،۰۰۰ نفر جمعیت (۱۰۸ام درجهان) است. لیبی از شرق با مصر، از جنوب سودان، چاد، نیجر و از غرب با الجزایر و تونس هممرز است. و همچنین از شمال به دریای مدیترانه محدود میشود. پایتخت لیبی، شهر طِرابلُس است. ۱٫۷ میلیون نفر از جمعیت لیبی در پایتخت این کشور، طرابلس، زندگی میکنند. معنای نام لیبی از جمله یونانی libyans به معنای قوم بربر میباشد.
پیرامون ۹۰ درصد از سرزمین لیبی را بیابان و صحراهای بی آب و علف پوشاندهاست. مناطق نسبتاًَ سرسبز لیبی در کنارههای دریای مدیترانه قرار گرفتهاست. هیچ رودخانه دائمی در خاک لیبی وجود ندارد و تنها ۲ درصد خاک آن کاربرد کشاورزی دارد. بخش عمدهٔ مواد غذایی مورد نیاز مردم لیبی از خارج وارد میشود. لیبی از دید تراکم جمعیت یکی از کم تراکمترین کشورهای دنیاست. مساحت لیبی اندکی بزرگتر از ایران است، ولی جمعیت آن کمتر از یک دهم ایران است. ۹۰ درصد از جمعیت ۷/۲ میلیون نفری این کشور در باریکهای از کنارههای مدیترانهای این کشور زندگی میکنند و در مناطق دیگر تنها قبیلههای بیابانگرد (بدوی) روزگار میگذرانند.
لیبی بهطور سنّتی به سه منطقه اصلی به نامهای «اقلیم طرابلس»، «فزّان» و «بَرقه» بخش میشود که این سه منطقه در زبانهای غربی به ترتیب Tripolitania و Fezzan و Cyrenaica نامیده میشوند. کشور لیبی یکی از ۱۰ کشور اصلی صادرکننده نفت در جهان است و تولید ناخالص ملی سرانه آن جزو بالاترینها در آفریقا است.
لیبی به صورت «پادشاهی لیبی» در سال ۱۹۵۱ به استقلال رسید و از سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۱۱ توسط معمر قذافی که با انجام یک کودتای نظامی بر سر کار آمد رهبری شد. با بروز جنگ داخلی که شاید یکی از مهم ترین دلیل این جنگ منابع نفتی زیاد است ؛در سال ۲۰۱۱ و پیروزی نسبی مخالفین قذافی، بخش اعظمی از لیبی در کنترل شورای ملی انتقالی اداره میشد. کرسی لیبی در سازمان ملل از تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۱ به نماینده شورای ملی انتقالی سپرده شدهاست. در بهمن ماه ۱۳۸۹ اعتراضات گستردهای در لیبی علیه حکومت معمر قذافی آغاز شد که باعث شد به مرور بخشهای مختلفی از این کشور از کنترل نیروهای حکومت خارج شود. سرانجام در ۲۸ مهرماه ۱۳۹۰ با قتل معمر قذافی حکومت وی بر این کشور کاملاً تمام شد.
بخش خاوری لیبی (برقه یا سیرنائیک) در نیمه نخست سده یکم پیش از میلاد زیر فرمانروایی یونانیها درآمد. باختر لیبی یا بخش طرابس تا ۲۰۰ سال پیش از زایش مسیح بخشی از کشور کارتاژها بود. در سده یکم میلادی هر دو بخش لیبی زیر فرمانروایی امپراتوری روم قرار گرفتند و پس از آن نیز امپراتوری بیزانس (روم شرقی) بر آنها حاکم شد. از نیمه دوم سده هفتم میلادی، کشورگشایی عربها به لیبی هم رسید و پای اسلام به این کشور هم کشیده شد. دوران حکومت چندین خلافت عربی بر لیبی سرانجام در قرن شانزدهم و با چیرگی عثمانی بر این کشور پایان یافت.
تاریخ معاصر لیبی بیشتر از جهت جنگ مردم لیبی با اشغالگران ایتالیایی اهمیّت دارد. در سالهای ۱۹۱۱ و ۱۹۱۲ ایتالیا سیرنائیک و طرابلس را از چنگ امپراتوری عثمانی درآورد و در سال ۱۹۳۴ از این دو بخش مستعمره لیبی ساخته شد. در جریان جنگ جهانی دوم، لیبی یکی از میدانهای اصلی نبرد متفقین از یک سو و ایتالیا و آلمان از سوی دیگر بود. در سال ۱۹۴۷ ایتالیا از فرمانروایی بر لیبی دست کشید و چهار سال بعد با برپایی حکومت پادشاهی محمد ادریس سنوسی استقلال آن اعلام شد. در سال ۱۹۶۹ شماری از افسران ارتش لیبی به فرماندهی معمر قذافی که در آن زمان ۲۷ سال داشت، پادشاهی ادریس را برانداختند و سپس «جماهیر مردمی سوسیالیستی» در لیبی برپا ساختند. حکومت قذافی صنایع این کشور را دولتی کرد و در عرصه سیاست خارجی رویکردی ضدغربی و در عین حال دائماًَ متغیر در پیش گرفت. این تغییر و چرخشها مناسبات لیبی را حتی با شماری از کشورهای عربی نیز تنشآلود کرد. طرابلس پایتخت کشور لیبیاست. طرابلس را که در شمال غربی لیبی بر کرانه دریای مدیترانه واقع شده در سده هفتم پیش از میلاد فینیقیها ساختهاند. نام طرابلس گونه عربیشده واژه یونانی تریپولی به معنی «سهشهر» است.
مجموعهای از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی علیه حکومت لیبی و رهبر آن، معمر قذافی است که از ۱۳ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، در کشور لیبی آغاز شد و از روز ۱۷ فوریه ۲۰۱۱ میلادی، به شکلی گستردهتر درآمد و با برخوردهای خونین و خشونتآمیز حاکمیت با مردم معترض روبهرو شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب دو قطعنامه، منطقهی پرواز ممنوع در لیبی ایجاد کرد و مجوز حملهی هوایی نیروهای ناتو به خاک لیبی علیه دولت قذافی داده شد. سحرگاه ۳۱ مرداد ۱۳۹۰ (۲۲ اوت ۲۰۱۱) مخالفان توانستند وارد طرابلس شوند و در همان روز یکی از دو تلویزیون ملی کشور را تحت کنترل خود بگیرند و تعدادی از نزدیکان معمر قذافی را دستگیر کنند. ساعاتی بعد یکی از پسران قذافی در خیابانهای طرابلس ظاهر شد و خبر دستگیری خود را تکذیب کرد. سرانجام در ۲۸ مهرماه ۹۰ سرت آخرین پایگاه معمر قذافی سقوط کرد و معمر قذافی کشته شد. دولت انتقالی اعلام پایان جنگ کرد اما از نیروهای ناتو خواست تا یک ماه دیگر نیز به ماموریت خود ادامه دهند.سه سال پس از مداخله نظامی غرب در لیبی که به سرنگونی معمر قذافی منتهی شد؛ لیبی به کشوری ویران، فاقد نظم، فاقد امنیت و در ضمن به صحنه جنگهای گوناگون داخلی تبدیل شد. از آن زمان تا کنون این کشور شاهد خرابکاریهای گسترده، محاصره دائمی مجلس، اشغال وزارتخانهها و حتی در یک مورد ربودن نخستوزیر بودهاست. لیبی بعد از سرنگونی سرهنگ «معمر القذافی» دیکتاتور سابق لیبی در سال ۲۰۱۱، مدتی بدون دولت مرکزی ماند تا اینکه سال ۲۰۱۵ با حمایت سازمان ملل و جامعه بینالملل، دولت وفاق ملی با هدف ایجاد ثبات در این کشور به ریاست فایز سراج بر اساس توافق «صُخیرات» مغرب تشکیل شد که هماکنون شهر طرابلس، محل استقرار این دولت و پارلمان وابسته به آن است.به دنبال تشکیل این دولت، نیروهای سیاسی و نظامی حامی ژنرال خلیفه حفتر نیز دست به ایجاد دولت موازی به ریاست عبدالله الثنی و پارلمان در طُبرُق زدند که به پارلمان طبرق معروف است و طی این سالها، بین نیروهای مورد حمایت این دو دولت و پارلمان، جنگ و درگیری است.
بنا بر این، اکنون دو دولت رقیب در لیبی وجود دارد. یکی اعضای مجلسی که در انتخابات ژوئن ۲۰۱۴ برگزیده شدند. آنها نماد آینده دموکراتیک کشوری بوده و از سوی جامعه جهانی و سازمان ملل به رسمیت شناخته میشوند اما کنترل هیچیک از سه شهر کلیدی کشور را در دست ندارند. آنها برای فرار از دست شبهنظامیان به شهر طُبرُق در نزدیکی مرز مصر گریختهاند. گروه دیگر، مجلس پیشین موسوم به کنگره ملی عمومی در طرابلس هنوز بر سر کار است. این مجلس حتی دولت خود را در رقابت با آن مجلس بر سر کار آوردهاست. بعضی از شبهنظامیان تا حد زیادی به دلیل علاقه به شهر و منطقه خودشان میجنگند؛ و بعضی دیگر به گروههای اسلامی سیاسی مثل اخوان المسلمین، القاعده یا دولت اسلامی عراق و شام وابسته هستند. بحران کنونی در ماه ژوئن ۲۰۱۴ با باختن اسلامگراها در انتخابات آغاز شد. شبهنظامیانی از شهر مصراته و سایر شهرها پایتخت را محاصره کردند. مجلس پیشین گفت مجلس جدید را به رسمیت نمیشناسد چرا که قدرت در مراسمی رسمی منتقل نشدهاست. اما در شرایطی که طرابلس و بنغازی را شبهنظامیان کنترل میکردند انتقال قدرت به سختی امکانپذیر بود. نزدیک به ۱۷۰۰ گروه شبهنظامی از جمله اخوانالمسلمین، القاعده و دولت اسلامی عراق و شام در حال جنگ با یکدیگر بر سر قدرت هستند.
شورای ملی انتقالی، لیبیِ مخالفِ قذافی را طی جنگ داخلی سال ۲۰۱۱ نمایندگی میکند. در تاریخ ۵ مارس ۲۰۱۱ شورا خود را به عنوان نمایندهٔ همه لیبی معرفی کرد. تا تاریخ ۲۶ اوت ۲۰۱۱، ۶۵ کشور این شورا را به عنوان دولت موقت لیبی به رسمیت شناختهاند. این کشورها شامل فرانسه، قطر، ایتالیا، آلمان، کانادا، و ترکیه میشوند. این شورا از طرف چندین کشور عربی و اروپایی نیز حمایت میشود. شورای ملی انتقالی در تاریخ ۲۳ مارس ۲۰۱۱،یک هیئت اجرایی، به ریاست محمود جبرئیل تشکیل داد. وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا شورای انتقالی را در تاریخ ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۱ به رسمیت شناخت. پس از آن دولت بریتانیا در تاریخ ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۱ تمامی دیپلماتهای رژیم قذافی را قبل از استقرار دیپلماتهای دولت انتقالی در لندن اخراج کرد. در تاریخ ۱۷ سپتامبر سال ۲۰۱۱ سازمان ملل متحد با ۱۱۴ رای موافقت خود با نشستن نماینده دولت انتقالی بر کرسی لیبی در این سازمان موافقت کرد.
نوع حکومت لیبی جماهیری عربی سوسیالیستی مردمی عظیم بود. حاکم اصلی این کشور معمر قذافی بود که هیچ مقام رسمی نداشت و معمولاً برادر رهبر و پیشوای انقلاب نامیده میشد. او از طریق کودتای نظامی و برکناری رژیم سلطنتی بر سر کار آمدهبود. در لیبی حکومت به دو بخش تقسیم میشد: یکی بخش انقلابی که از سال ۱۹۶۹ بر سر کار آمدهبود. معمّر قذّافی رهبر تاریخی انقلاب در این کشور بود. او با رأی مردم انتخاب نشده بود و به همین دلیل با رأی مردم هم نمی شد او را از کار برکنار کرد. بخش دوم حکومت شامل بخش جماهیری (جمع جمهوری) که از کمیتههای مردمی تشکیل میشد. در ۲۱ دسامبر ۱۹۸۸ هواپیمای خطوط مسافری پان آمریکن بر فراز دهکدهٔ لاکربی در اسکاتلند منفجر شد و تمام ۲۷۰ مسافر و خدمه آن جان باختند. فاجعهٔ هوایی لاکربی در آن سالها به بزرگترین جریان تحقیق و بازجویی تاریخ انگلستان تبدیل شد. این حادثهٔ تروریستی را عموماً حملهای به ایالات متحده تلقّی کردند چون ۱۸۹ نفر از قربانیان آمریکایی بودند. ماجرای لاکربی تا پیش از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مرگبارترین حمله به شهروندان آمریکایی تلقّی میشد. دولتهای آمریکا و انگلیس، لیبی را مسئول بمبگذاری در این هواپیما معرفی کردند که به وضع تحریمهای بینالمللی علیه لیبی منجر شد. در سال ۲۰۰۳ دولت لیبی رسماً مسئولیّت بمبگذاری در یک هواپیمای مسافربری شرکت پان آمریکن در سال ۱۹۸۸ را پذیرفت. عبدالباسط مقراحی تنها فردیاست که در ارتباط با این بمبگذاری محکوم شدهاست، البته او همواره گفته که بیگناه است.
لیبی صاحب بزرگترین ذخایر نفت آفریقا است. تولید ناخالص داخلی این کشور ۷۸٫۷۹ میلیارد دلار است و یک میلیون و ۸۲ هزار نفر نیروی کار آن را تشکیل میدهند. نرخ بیکاری در لیبی ۳۰ درصد است و ۷٫۴ درصد از مردم آن زیر خط فقر زندگی میکنند. در سال ۲۰۰۷ میلادی نرخ تورم در این کشور ۳٫۳ درصد برآورد شد. محصولات صادراتی این کشور شامل نفت خام، محصولات فراوری شده پتروشیمی، گاز طبیعی و مواد شیمیایی است که به کشورهای ایتالیا (۳۶٫۷ درصد)، آلمان (۱۴٫۳ درصد)، اسپانیا (۸٫۷ درصد)، آمریکا (۶٫۱ درصد)، فرانسه (۵٫۶ درصد) و ترکیه (۵٫۳ درصد) صادر میشود. محصولات وارداتی لیبی شامل ماشینآلات، کالاهای مصرفی، و تجهیزات حمل و نقل است که از کشورهای ایتالیا (۱۸٫۹ درصد)، آلمان (۷٫۹ درصد)، چین (۷٫۵ درصد)، تونس (۶٫۳ درصد)، فرانسه (۵٫۸ درصد)، ترکیه (۵٫۲ درصد)، آمریکا (۴٫۷ درصد)، کره جنوبی (۴٫۳ درصد) و انگلیس (۴ درصد) وارد میشود. جمعیت این کشور ۶،۸۵۶،۰۰۰ نفر با میانگین سنی ۲۸/۸ سال است. امید به زندگی برای زنان در لیبی ۷۶/۵ سال و برای مردان ۷۰/۶ سال است. سی درصد جمعیت لیبی زیر ۱۵ سال و دو سوم آن زیر سی سال دارند.نزدیک به ۱۲۰ قبیله در این کشور وجود دارد. در چند سال گذشته گرایشهای آشکاری از اسلامگرایی سنتی در لیبی دیده شدهاست. بر اساس آمارهای سال ۲۰۰۱ میلادی حدود ۱٫۳ درصد از مردم این کشور به بیماری ایدز مبتلا هستند. زبانهای رایج در این کشور شامل عربی، انگلیسی و ایتالیایی است.
٪۷۸ از جمعیت لیبی در شهرها زندگی میکنند زبان رسمی لیبی عربی است، ولی بربری هم در میان اقلیتی از مردم این کشور رواج دارد. اکثر مردم در این کشور پیرو دین اسلام میباشند. ۹۷ درصد مردم لیبی از پیروان اهل تسنن هستند. در این کشور ۴۸۳ هزار خط تلفن ثابت و سه میلیون و ۹۲۸ هزار خط تلفن همراه وجود دارد. در لیبی ۲۴ میزبان اینترنتی و ۲۳۲ هزار کاربر اینترنت وجود دارد.
لیبی کشوری در آفریقای شمالی است که کمتر نام آن بر سر زبان ها برای مقصد گردشگری است، در حالی که گنجینه های بسیاری برای گردشگری در این کشور وجود دارد و برای کسانی که اهل سفرهای ماجراجویانه هستند بسیار مناسب می باشد. در جنوب غربی کشور لیبی منطقه ای به نام فزان وجود دارد که دارای شرایط جغرافیایی گرم و بیابانی می باشد. در این منطقه کویری با توجه به گرمای سوزانی که در آن وجود دارد دریاچه ای منحصر به فرد با چشم اندازه ویژه ای وجود دارد. دریاچه اوباری لیبی، یکی از جاذبه های جذاب و دیدنی است که در دل کویری منطقه فزان قرار گرفته است و در محیطی کاملا گرم و بیابانی نور آفتاب را تلالو می دهد. این منطقه کویری حدودا ۵۸۰۰۰ کیلومتر مساحت دارد و پر از دشت و تپه های شنی ست و به همین علت لیبی به عنوان یکی از داغ ترین و خشک ترین کشورهای دنیا شناخته می شود. قطعا بازدید از دریاچه اوباری لیبی تجربه ی متفاوتی از کویر را برایتان به ارمغان خواهد آورد و شما می توانید با یک تیر دو نشان بزنید به طوری که هم کویرنوردی داشته باشید و هم در کنار دریاچه اوباری لیبی لذت ببرید. قطعا این جاذبه یکی از شگفت انگیزترین و منحصر به فردترین مواردی است که می توانید در لیبی مشاهده کنید.
معمولا در یک بیابان انتظار دیدن دریاچه را نداریم اما در لیبی بیابانی پهناور و بزرگ هست که تعدادی دریاچه ی کوچک اما چشم نواز را در خود جای داده است. اینکه این تعداد دریاچه در این بیابان چه می کنند ماجرایی است که به دریاچه ی بزرگ هزاران سال قبل برمی گردد. آن زمان که اینجا حاصلخیز بود و بارندگی زیادی داشت دریاچه به بیشترین میزان وسعت خود رسید و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع، بزرگی داشت. اما آب و هوای مرطوب تا همیشه دوام نداشت و کم کم تغییرات جوی اتفاق افتاد به طوری که در فاصله ی ۳ هزار تا ۵ هزار سال پیش قسمتی از ساهارا کم کم خشک و تبخیر شد. از آن دریاچه ی بزرگ دیگر چیزی باقی نماند به جز چند دریاچه ی کوچک که در میان شنزارهای بیابان پراکنده شده اند و البته چشم اندازهای دلفریبی را به وجود آورده اند. دریاچه اورباری لیبی عمق چندان زیادی ندارد و ارتفاع آن به ۷ تا ۳۲ متر می رسد که با توجه به شرایط جغرافیایی که دارا هستند همین مقدار هم در حال خشک شدن است و امید است که مسئولان مربوطه تلاشی برای نگهداری این جاذبه ی ارزشمند لیبی بنمایند تا از نابود شدن آن جلوگیری نمایند. استفاده ی زیاد از آب های زیرزمینی و همینطور افزایش جمعیت باعث شده که آبی که هزاران سال پیش در اثر بارندگی های پشت سر هم در سفره های زیر زمینی ته نشین شده بود کم شود. تقریبا ۳۰ سال پیش بود که مسئولان لیبی پروژه ی بلندپروازانه ای را شروع کردند تا یک رود بزرگ مصنوعی را ایجاد کرد تا آب های زیر زمینی این منطقه را به وسیله ی تعدادی لوله ی زیر زمینی بگیرد و بیابان را از حالت خشکی و بی آبی خارج کند. منطقه فزان حدود ۲۰۰ هزار سال پیش دارای آب و هوای مرطوب و حاصلخیز بوده و رودخانه های کوچک و بزرگی در این ناحیه در جریان بوده اند؛ اما به مرور زمان با گرم تر شدن هوا این دریاچه کوچکتر و کوچکتر شد، اگر بخواهیم مساحت واقعی دریاچه اوباری را بگوییم در آن زمان به اندازه کل کشور جمهوری چک بوده که چیزی حدود ۱۲۰۰۰۰ کیلومترمربع می شود. بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال پیش روند خشک شدن سرزمین سرسبز و خرم فزان آغاز شد و صحرایی بی کران را پدید آمد، اما نکته ی جالبی که در این منطقه وجود دارد این است که دریاچه ای به نام اوباری هم اکنون از آن مساحت بزرگ باقی مانده است. البته لازم به ذکر است که اوباری معروف ترین دریاچه ای است که در این منطقه شناخته شده در حالی دریاچه های دیگری هم وجود دارند که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد. آثار رسوب های دریایی را در این دریاچه زیبا همچنان قابل مشاهده است که نشان دهنده گرم شدن و تبخیر آب است. با توجه به گسترشی که بیابان ها در آفریفا دنبال کرده اند مشکلات و خطرات زیست محیطی بسیاری را پدید آورده اند.
همانطور که در بالا اشاره کردیم دریاچه های زیادی در این منطقه وجود دارد اما تمامی آن ها با نام اوباری خوانده می شوند، از همین رو در ادامه ما به آن های اشاره خواهیم کردیم.
دریاچه گبرون | Gaberoun: یکی از دریاچه هایی که در این منطقه وجود دارد دریاچه گبرون است، که نام آن به ترکیبی از دو واژه ی گبر به معنای قبر و رون به معنای آرون تشکیل شده است. گرمای آب این دریاچه به نسبت دیگر دریاچه ها موجود در این منطقه بیشتر است و در ساحل شمال شرقی آن فروشگاهی برای خرید سوغاتی وجود دارد. دریاچه بزرگترین دریاچه در میان مجموعه اوباری هم هست. در نزدیکی این دریاچه روستای کوچکی با دو مسجد و یک مدرسه وجود دارد و در بازدیدتان می توانید روستاگردی را هم در میان بیابان تجربه کنید. فروشگاه هایی برای خرید سوغاتی در این منطقه وجود دارد که می توانید در آن ها انواع جواهر و وسیله های زینتی را تهیه کنید.
دریاچه ماندرا | Mandara Lake: ماندرا دیگر دریاچه ای است که در این منطقه وجود دارد و ولی ویژگی منحصر به فردی ندارد.
دریاچه ام الما | Umm al-Maa: نام آن به معنای مادر آب ها است و اشاره به بزرگی این دریاچه ها دارد. ام الما هم اکنون در معرض خطر خشک شدن قرار دارد.
با این که کشور لیبی کمی بزرگتر از ایران است اما جمعیت آن به یک دهم جمعیت ایران هم نمی رسد. دلیل این موضوع کاملا مشخص است. کشور لیبی بیش از ۹۰ درصد از مساحت خود را به بیابان هایش اختصاص داده است. تنها دو درصد زمین های لیبی، قابلیت کشاورزی دارد. لیبی خاک فقیری دارد و شرایط زندگی در همه بخش های این کشور، مناسب نیست. در کنار دریای مدیترانه لیبی، می توانید فضای سرسبزی را مشاهده کنید که علاوه بر جمعیت بالایی که دارد، رشد اقتصادی مردم لیبی را هم رقم می زند. اقتصاد کشور لیبی از فروش نفت خام و محصولات پتروشیمی می چرخد که به کشورهایی همچون اسپانیا، آمریکا، ترکیه، آلمان و ایتالیا صادر می شود.
در شهر بنغازی لیبی، مدارسی وجود دارند که از نظر رتبه، نسبت به مدارس دیگر بالاتر هستند. این مدارس را با نام اختصاری LCGS شناسایی می کنند. در این مدارس، بالاترین کیفیت تدریس در تمام زمینه ها به دانش آموزان ۸ تا ۱۲ سال ارائه می شود. افرادی که می خواهند در رشته پزشکی در این کشور تحصیل کنند، باید گواهینامه پایان نظام آموزش عالی را داشته باشند. همچنین تمامی ریز نمراتی که در طول تحصیلات سال های گذشته داشته اند، مورد بررسی قرار می گیرد.
اگر بخواهیم جاذبه های لیبی را معرفی کنیم، بی تردید باید سراغ پایتخت این کشور برویم. شهر طرابلس، یکی از جذاب ترین شهرهای کشور لیبی است که به عنوان بندر اصلی و مرکز تجاری لیبی شناخته می شود. شهر طرابلس به خاطر تاریخ دیرینه ای که در دوره امپراطوری روم داشته است، مکان های باستان شناسی فوق العاده شگفت انگیزی دارد. پارک میدان الجزایر، کاخ های ارمنی و محله ایتالیایی ها، از اولین جاذبه های دیدنی این کشور است که باید به محض ورود به آن، از آن ها دیدن کنید. بعد از تماشای این دیدنی ها، به موزه قلعه سرخ و مسجد گورگی سر بزنید.
موزه قلعه سرخ یا همان موزه السرایا الحمرا، یک موزه باستان شناسی معروف در طرابلس است که به عنوان موزه ملی هم از آن یاد می شود. تماشای این موزه، در این کشور تاریخی، خالی از لطف نیست. مسجد گورگی هم از جمله دیدنی های لیبی است که به خاطر ساختمان قدیمی اش، مورد پسند گردشگران واقع شده است. این مسجد در سال ۱۸۳۴ توسط مصطفی گورگی ساخته شده است. مسجد گورگی در نزدیکی قوس رومی مارکوس اورلیوس واقع شده است.
شهر بنغازی لیبی، دومین شهر پرجمعیت این کشور است که با جمعیت ششصد و سی هزار نفره خود، نقش مهمی در کشور لیبی را ایفا می کند. این شهر، متعلق به سه قرن پیش از میلاد است. زمانی که دوره برنیس رومیان بود اما بعد از آن با فتح عرب ها، به شهر کوچکی تبدیل شد. شهر بنغازی هم جوار با خلیج سیدا است و از نظر تاریخی، دارای مکان هایی همچون: کلیسای جامع، موزه و بندرگاه، باغ وحش و قدیمی ترین دانشگاه لیبی است. کلیسای جامع بنغازی، از بزرگترین سازه های قاره آفریقا است. در تماشای دیدنی های این شهر، ابتدا سراغ کلیسای جامع بنغازی بروید.
موزه جرایم دیکتاتور که در بنغازی واقع شده است، در واقع کاخی است که در سال ۱۹۵۱، محلی برای جرایم دیکتاتوری بوده است. در اطراف این کاخ که متعلق به پادشاه ادریس بوده است، قلعه ای مستحکم و هواپیمایی ساخته شده است که اشاره به دفاع لیبی در سال ۲۰۱۱ از دشمنان خود دارد. این قلعه به صورت نمادی ساخته شده است و تنها برای تجلیل خلبانی که در دفاع از این کشور، نابود شد، احداث شده است. از دیدنی های کشور لیبی، باید به کاخ آلبرکا هم اشاره کرد. کاخی که در قرن ۱۹ هم میلادی در دوره سلطنت رشید پاشا دوم، بنا شده است. این کاخ سیصد و شصت اتاق دارد که هم اکنون هم مورد استفاده قرار می گیرد. تپه های شرقی گرند ارگ به عنوان الماس صحرای لیبی شناخته می شوند. به راستی که غروب آفتاب در این منطقه شگفت انگیز است. منطقه ای که در میان بیابان های بی آب و علف، حسابی سر سبز است. این منطقه، در بخش جنوبی صحرا الجزایر قرار گرفته است و نزدیک کشور تونس نیز، می باشد.
با زوال پادشاهان محلی بربر در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی، نوار ارزشمند ساحلی شمال آفریقا (که به دلیل «بربرهاً با نام»بارباری" معروف شدهاست) توجه دو قدرت مدیترانهای آن زمان را جلب کرد. یکی اسپانیا در غرب و دیگری ترکیه در شرق. رقابت ترکی – اسپانیایی تا قرن ۱۶ ادامه یدا کرد ولی سرانجام ترکها به طریقی نامتعارف پیروز این رقابت شدند. ابزار پیروزی آنها این بود که به دزدان دریایی ترک اجازه دادند در طول نوار ساحلی برای خود تأسیسات بنا کنند. سرزمینهای تصرف شده توسط دزدان دریایی به آنها یک پایگاه رسمی از تحتالحمایگی امپراتوری عثمانی داد. اولین دزدان دریایی در سال ۱۵۱۲ در ساحل الجزایر برای خود پایگاه ساختند. دو گروه دیگر دزدان دریایی قبل از سال ۱۵۵۱ با قدرت در لیبی مستقر شدند. تونس در سال ۱۵۳۴ توسط معروفترین دزد دریایی – «خیرالدین» که در اروپا به نام "باباروساً شهرت داشت – تصرف شد و در سال ۱۵۳۵ توسط اسپانیا باز پس گرفته شد و سرانجام در سال ۱۵۷۴ تحت کنترل امپراتوری عثمانی درآمد. راهزنی دریایی دلیل و منبع اصلی در آمد تمام ترکها در طول نوار ساحلی باقیماند و غارت و راهزنی دریایی سرانجام فرانسه را پس از سه قرن وادار به دخالت در الجزایر کرد. در سال ۱۸۸۱ تونس تحتالحمایه فرانسه شد و مراکش (کشوری که از زمان امپراتوری مارینید، تحت رهبری سلطانهای محلی، بهطور متزلزلی مستقل باقیمانده بود) نیز در سال ۱۹۱۲ تحتالحمایه فرانسه شد. ایتالیا در سال ۱۹۱۲ لیبی را از ترکیه گرفت. بنابراین مناطق ساحل «بارباری» وارد آخرین فاز مستعمراتی قبل از استقلال شد.
کنترل ترکیه بر منطقه لیبی مدرن در دوران حکومت عثمانی صوری بود . در سال ۱۷۱۱، در منطقه غربی، «تریپول ایتانیا» نوادگان یکی از حاکمان عثمانی، بهنام «احمد کار امان لی»، به عنوان «پاشا» رسماً حکومت خود را آغاز کرد و تا سال ۱۸۳۲ آن مناطق را تحت کنترل خود نگاه داشت. در منطقه شرقی «ساید نای سا» قدرت واقعی در دستان «سنوسی» یکی از پیروان مصلح مذهبی قرن نوزدهم (الزانوزی الکبیر)، از قبیلههای عرب بادیهنشین بود. وی عقاید مذهبی محکم و چهره مردم پسندی نیز داشت.
نقل مکان ناگهانی ترکها از منطقه نتیجه مخالفتهای محلی نبودهاست. این اقدام به نحوی خواست ایتالیائیها بوده که بعدها در بازی قمار امپراتوری وارد شد تا سهم خود را در بازی قمار در آفریقا تا زمان موعود، افزایش دهد. در دهه نخستین قرن بیستم میلادی الجزایر و تونس تحت کنترل فرانسه باقیماندند. مصر نیز بریتانیایی ماند. لیبی، واقع بین این دو منطقه بریتانیایی و فرانسوی، بخشی از شمال آفریقا بود که در آن ایتالیا منافع بازرگانی خود را توسعه میبخشید. در سال ۱۹۰۰، دولتهای فرانسه و ایتالیا به یک توافق محرمانه دست یافتند. فرانسه طرح کنترل مراکش و ایتالیا طرح کنترل لیبی را در دست اجرا داشتند. هر کدام دیگری را اختیار میدادند و دست آن یکی را در آن منطقه باز میگذاشتند. در سال ۱۹۱۱ ایتالیا با بهانهای جعلی دستاویز پیدا کرد تا یک اولتیماتوم ۲۴ ساعته به استانبول بدهد و درخواست حضور نیروهای نظامی ایتالیا در «تریپولیتانیا» و «سایره نای سا» را بهمنظور محافظت از جمعیت بومی ایتالیایی به ترکیه داد. به فاصله یک روز پس از این درخواست، ایتالیا اعلام یورش مرزی به شمال آفریقا را داد. ایتالیا در این زمان با کمی درنگ نسبی وارد شد، تا حدی، آن هم بهدلیل مقاومت معنوی از سوی مردان قبایل «زانوزی» به نفع اربابان امپراتوریشان، که حداقل پیروان دین اسلام بودند. اما در پاییز ۱۹۱۲، ترکیه به واسطه مشکلاتی که با آنها روبرو شد به ستوه درآمد و آماده بود تا سر تسلیم فرود آورد. تحت پیمان امضا شده در اکتبر در «اوچی» (ناحیه دریاچه کنار لوزان)، تریپولیتانیا و «سایره نای سا» به ایتالیا واگذار گردید. قدرت جدید امپراتوری بزودی «فیزان»، منطقهای در جنوب غربی تحت کنترل زانوزی را به اشغال خود درآورد. با ضمیمه ساختن خاک «فیزان» لیبی مدرن شکل گرفت ـ گرچه هنوز تنها بهعنوان یک منطقه خارجی از اشغال ایتالیا در زحمت و انزجار بهسر میبرد.
در دهه ۱۹۳۰عمر مختار با استعمار ایتالیا جنگید ولی در پایان نیروهای فاشیست او را اسیر و به دار آویختند. در مدت کوتاه حضور ایتالیا در لیبی، منطقه شاهد دو جنگ جهانی و ظهور فاشیسم بود. این رخدادها تأثیرات شگرف و متفاوتی را در منطقه در پی داشت. درخواستهای پدید آمده ناشی از بروز جنگ جهانی اول موجب آن گردید تا نیروهای نظامی ایتالیا صرفاً از شهرهای ساحلی لیبی عقب نشینی نمایند تا اینکه آن مناطق ایمن بمانند. از سوی دیگر، کنترل منطقه مجدداً در دستان شبکه زانوزی بومی «زاویه» (پاسگاههای مرزی دور افتاده دارای استحکامات نظامی در اطراف یک مسجد) قرار گرفت. پس از پایان جنگ، رهبر زانوزی «محمد ادریس» قصد دست یابی به یک توافق و مصالح با ایتالیائیها را کرد. در سال ۱۹۲۰ وی تسلط و حاکمیت ایتالیائیها را بر منطقه ساحلی «سای رونای سا» به رسمیت شناخت و در عوض وی بهعنوان «امیر» منطقه دست یافت. ولی این رابطه پریشان به واسطه تاخت و تاز فاشیسم فرو ریخت. زمانیکه حکام فاشیست در لیبی به اتخاذ اقدامات خشن مبادرت نمودند و بهعنوان نمونه به استفاده از اردوگاههای اسیران جنگی برای مطیع ساختن و سرکوب مقاومت مردمی در «تریپولتانیا» و «سای رونای سا» روی آوردند، ادریس در سال ۱۹۲۳ به مصر گریخت. (دو استان مذکور در سال ۱۹۳۴ برای تشکیل کولونی لیبی با هم متحد شدند). جنگ جهانی دوم در حالی به پایان رسید که گروه همراه زانوزی برنده میدان بودند، به عنوان دشمنان ایتالیا، آنها هم پیمانان طبیعی بریتانیا و ایالات متحده گردیدند. آنها سهم خود را در رقابت همه جانبه و مهم سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ که ایتالیائیها و آلمانها را از شمال آفریقا بیرون راندند، ایفا نمودند. در خلال مراحل نهائی جنگ دوم جهانی و در سالهای پس از جنگ، «تریپولتانیا» و «سای رونای سا» از سوی بریتانیا اداره میشدند و این در حالی بود که «فیزان» تحت کنترل فرانسویها قرار داشت. اما اینطور توافق گردید که آینده لیبی بایستی توسط سازمان ملل متحد تعیین گردد. نتیجه این اقدامات صدور بیانیه برای استقلال لیبی توسط سازمان ملل متحد بود. در دسامبر ۱۹۵۰ یک مجمع ملی در لیبی به نمایندگی از تمامی سه استان محمد ادریس را به عنوان پادشاه لیبی برگزیدند. وی با عنوان ادریس اول بهطور رسمی استقلال کشور جدید لیبی را در ۲۴ دسامبر ۱۹۵۱ اعلام کرد. ادریس بهعنوان یک سلطان نسل قدیم با توجهاتی بسیار ضعیف به ایدهآلهای دمکراتیک در لیبی حکمرانی نمود. برای ۸ سال نخست حکمرانی، از متصرفات و قلمرو او ظاهراً کاسته شد و به یک منطقهای بیخاصیت تبدیل گردید که در آن یک اقتصاد معیشتی برای امرار معاش روزانه او فقط با عواید حاصله از پایگاههای هوائی بریتانیا و ایالات متحده و به واسطه کمکهای بینالمللی قرار داشت. این وضعیت در سال ۱۹۵۹ به کشف منابع عمده نفتی بدل گردید. ادریس با این درآمد ملی انبوه و سرمست از آن همه درآمد، شروع به دفاع از استقلال لیبی جدید کرد. مذاکراتی در خصوص تضمین عقب نشینی نیروهای نظامی بیگانه از خاک لیبی شروع شد. روزگار به کام شاه نماند. در سال ۱۹۶۹ زمانیکه وی در حال دیدار از ترکیه بود، او طی یک کودتای بدون خون ریزی به فرماندهی یک کاپیتان ۲۷ ساله از سمت خود معزول گردید. نام افسر مذکور معمر القذافی است. قذافی بلافاصله فرماندهی نیروهای مسلح کشور و ریاست شورای فرماندهی انقلاب را که قرار بود بر لیبی حکومت نماید را در دست خود گرفت. از سال ۱۹۷۹ در سمت رهبر انقلاب بر لیبی حکومت راند. وی در عالم سیاست به دلیل قدمت و اظهار نظرهای عجیبش بسیار معروف بود . ریشههای مختلف فلسفه سیاسی او ـ اسلام و ناسیونالیسم عربی است. سوسیالیسم در بیانیههای صادره از جانب او با یکدیگر ترکیب گردیدند و کتاب سبز (چاپ شده در دو دوره: در سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۸۰) را تشکیل دادند. یک عنصر فوق العادهای با یک نام جدید برای کشور در سال ۱۹۷۷ اضافه گردید. این کشور موسوم بود به جمهوری عربی سوسیالیستی مردمی لیبی. عبارت جمهوری (دولت از طریق تودهها) این معنا را میرساند که قدرت به یک هزار و پانصد کمیته محلی واگذار گردد.
جنگ داخلی لیبی، در سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۱ میلادی)، بدنبال بالاگرفتن اعتراضات و راهپیماییهای خیابانی مخالفان و سپس شورش سراسری، علیه حکومت لیبی و رهبر آن، معمر قذافی با سرکوب شدید اعتراضات شکل گرفت. این اعتراضات از ۲۳ دی ۱۳۸۹ خورشیدی (۱۳ ژانویه ۲۰۱۱ میلادی)، در این کشور آغاز شد و از روز ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ (۱۷ فوریه ۲۰۱۱ میلادی) بهشکلی گستردهتر و بتدریج به صورت شورش سراسری درآمد که با برخوردهای خونین و خشونتآمیز حاکمیت با مردم معترض روبرو شد و همه شهرهای لیبی را دربرگرفت. و به جنگهای شهری و بین شهری، میان مخالفین و هواداران حکومت منجر شد. نیروهای مخالف حکومت از جانب شرق به غرب شهرهای لیبی را تحت کنترل خود قرار دادند و در شهر شرقی بنغازی، دومین شهر بزرگ کشور، دولت موقت تشکیل دادند. شورای امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای داراییهای قذافی و ده نفر از نزدیکان او را توقیف نموده و مسافرت آنان به سایر نقاط جهان را محدود ساخت. براساس این قطعنامه، اقدامات قذافی و نزدیکانش توسط دادگاه جنایات بینالمللی پیگیری شد. در ۶ تیر (۲۷ ژوئن ۲۰۱۱ میلادی) دستور بازداشت قذافی صادر شد. در پیشرویهای مخالفین بیشتر شهرهای شرق کشور و نیمی از شهرهای شمال غربی به کنترل آنها درآمد و تنها پایتخت لیبی (طرابلس) و چندین شهر دیگر در غرب کشور دردست نیروهای دولتی باقیماند. در اوایل ماه مارس شهرهای شرق لیبی از جمله بنغازی و چندین شهر دیگر مورد هجوم موشکی نیروهای قذافی قرار گرفتند. در این زمان اعضای شورای امنیت برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی به توافق رسیدند.[۶] در این درگیریها طی چندماه، چندین بار نیروهای دولتی بعضی شهرهای در دست مخالفین را تصرف کرده و مجدداً از آنها رانده شدند. در ۲۹ مرداد ۱۳۹۰ (۲۰ اوت ۲۰۱۱ میلادی) مخالفین توانستند همه شهرهای مذکور را در دست خود بگیرند. در ۳۱ مرداد (۲۲اوت) مخالفین به طرابلس نفوذ کردند و وارد میدان سبز شدند. مخالفان در۱ شهریور (۲۳ اوت) توانستند با گذر از بابالعزیزیه به محل اقامت قذافی وارد شوند. علیرغم اینکه گزارشهای قبلی حضور قذافی و خانوادهاش در بابالعزیزیه را تأیید میکرد، مخالفان اثری از آنها نیافتند.سرانجام مخالفان پس از اشغال شهر سرت زادگاه قذافی او را به قتل میرسانند.
فکت های لیبی
1- مصرف الکل طبق قانون در لیبی ممنوع است!
2- تقریباً یک سوم از جمعیت لیبی به هیچ آب آشامیدنی ایمنی دسترسی ندارند
3- تقریباً 90٪ این کشور بیابان است ، بنابراین اکثر مردم در شهرهای ساحلی مانند طرابلس و بنغازی زندگی می کنند.
4- لیبی گندم ، جو ، خرما و زیتون را پرورش می دهد.
5- صنعت لیبی از نفت ، فرآوری مواد غذایی ، صنایع دستی ، منسوجات و سیمان تشکیل شده است.
6- لیبی در گذشته کشوری مسیحی بود و بعد از دوران خلافت راشدین کشوری مسلمان شد
7- حدود 75 درصد از غذای جمعیت این کشور از واردات تامین می شود زیرا خاک لیبی غنی نمی باشد.
8- طرابلس یا Tripoli پایتخت لیبی کلمه ای یونانیست به نام سه شهر.
9- ورزش های رایج در کشور لیبی فوتبال ، شترسواری و اسب دوانی می باشد.
10- اکثریت غذاهای لیبی از موادی چون خرما ، زیتون ، میوه ، گوشت گوسفند ، گوشت مرغ ، شیر و غلات ، به ویژه کوسکوس تشکیل می شوند.
11- غذا در لیبی با سه انگشت روی دست راست خورده می شود. خوردن با دست چپ نجس تلقی می شود.
12- پرچم لیبی در ۱۱ نوامبر ۱۹۷۷ به رسمیت شناخته شد. در این پرچم فقط از رنگ سبز استفاده شده بود. پرچم لیبی تنها پرچمی بود که به غیر از یک رنگ از هیچ نماد یا طرح دیگری استفاده نشده بود. البته در سپتامبر ۲۰۱۱ بعد از سرنگونی معمر قذافی و حکومتش پرچم لیبی عوض شد.هم اکنون پرچم لیبی به سه رنگ سرخ در بالا سیاه در وسط و سبز در پایین و ماه وستارهٔ سفید رنگ نیز در وسط رنگ سیاه نقش بسته است . رنگ سبز این پرچم نماد دین اسلام است.
......................................
آشنایی با کشورها (167) : آنگولا
آشنایی با کشورها (166) : موزامبیک
آرشیو مطالب