اختصاصی طرفداری - رضا چلنگر که سابقه فراوانی در کار با مربیان کروات دارد، در گفتگوی خود با طرفداری از چگونگی ورودش به مستطیل سبز و البته سبک زندگی و اخلاقیات مربیان کروات می گوید.
گفتگوی حامد وفایی و رضا چلنگردر خصوص ورود چلنگر به فوتبال و شخصیت مربیان کروات را در ادامه می بینید و می خوانید:
چه شد که پای رضا چلنگر به فوتبال باز شد؟
با دو تا قوطی سرلاک. کارمند سفارت بودم و شانسی یکی از هم دورهای هایم را که پزشک تیم ملی بود، دیدم. از من پرسید که تهران هستی؟ من هم گفتم بله. گفت این دو تا سرلاک را برسان به دست آقای عباس وزیری. گفتم مرد حسابی من 17 سال ایران نبودهام و نمیشناسم. گفت:" آدرس به تو میدهم". آمدم ایران و بعد از دو سه هفته برداشتم و رفتم پیش آقای عباس وزیری. گفتند برو بخش امور بین الملل. رفتم دیدم یک آقای مهربانی آنجاست. گفتم بفرمایید این هم امانتی شما. گفت:" خارج چه کار میکردی؟: گفتم مترجم بودم. گفت" به چه زبانی؟" من هم گفتم صربستانی، کروات، ترکیهای. از من شماره تماس خواست. آن موقع هم موبایل نبود. شماره خانه مادرم را دادم. شش ماه بعد زنگ زد و گفتند شخصی به اسم وزیری از کنفدراسیون فوتبال زنگ زده است و گفته به من زنگ بزن. من هم گفتم فوتبال به من چه مربوط است؟ فکر کردم وزیری چه کسی است. من هم زنگ زدم و گفت فردا بیا هتل استقلال، دو تا مهمان کروات داریم. من هم رفتم، در آسانسور باز شد و بلاژویچ را دیدم و یخ زدم. پشتش هم برانکو بود. ما را بردند اتاق بالا مذاکره و میخواستند قرارداد ببندند. ظهر ساعت 11 بود تا ساعت 7 عصر من یک بند داشتم ترجمه میکردم. انگلیسی و کروات ترجمه میکردم. تا این که بالاخره قرارداد عصر تدوین شد. به فدراسیون فوتبال رفتیم و آقای صفایی فراهانی هم آمده بودند. فردا و پس فردا هم همکاری میکردم و بعد 18 روز گفتم من بروم. آقای بلاژویچ گفت نه باید قرارداد امضا کنی. این گونه شد که اولین قراردادم را که 220 هزار تومان بود امضا کردم.
کدام یک از مربیان کروات هماهنگتر و اوکیتر بودید؟ از لحاظ عاطفی تو با همهشان خوبی ولی کدامشان اخلاق بهتری داشتند.
با برانکو و کرانچار هماهنگتر بودم. با بگوویچ و بلاژویچ هم بودم.
دلت برای کرواسی تنگ نمیشود؟
لا به لایش سر سرکی می کشم اما باور کنید من ایران را بیشتر دوست دارم و عاشقش هستم. خیلی مملکت پربرکتی داریم. اولش هم رفیقهای باحالی مثل شما داریم. هوادران خوبی مانند هواداران استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتور داریم. کجای دنیا چنین چیزی پیدا میکنید؟ من به شما میگویم، اصلاً نیست! آن ور نروید، کلاه سرتان میرود. همه چیز اینجاست.
درباره خرید کرواتها در ایران بگویید. مثلاً برانکو با عینک معروفش. برانکو خریدهایش را از کجا میکرد؟
اول از همه پالادیوم میرفت و بعد ساختمان همت هم میرفت. آقای کرانچار هم در اصفهان جلفا و شیخ صدوق میرفت و در تهران به آن صورت خرید نمیکرد. ولی برانکو پالادیوم، جردن و ساختمان همت میرفت. عینکش را هم از پالادیوم تهیه کرده و خیلی هم رویش کار کرده بود.
تفاوت اخلاق بین مربیان شمال و جنوب کرواسی خیلی فاحش است؟
بله، خیلی فاحش است. مربیان شمال به ظاهر سرد مزاج هستند ولی در داخل طوری هستند که ما میگوییم قاتل در چهره بچه. نگاه میکنیم، میخندیم و دعوتنامه به در خانهشان می فرستیم و یکباره نمیآیند. مربیانی مانند بلاژویچ، برانکو و کرانچار از این دست بودند.
جنوبی های کرواسی چطور؟
لوکا بوناچیچ، مرحوم پوبلکویچ، مرحوم ایویچ و وینگو بگوویچ جنوبی هستند. عین بچههای آبادان خودمان حرارتی هستند. میروند و در یک ربع منفجر میشوند و بعد آرام میگیرند. ولی شمالی ها اینطور نیستند. منفجر نمیشوند ولی تصمیمی بگیرند مستمر پای آن هستند. البته جنوبیها هم تصمیماتشان مستمر است ولی شمالیها بیشتر است.
اگر سوالی مطرح نکردهام، حرف نزدهام و خودت دوست داری بعد از مدتها جلوی دوربین بگوییم، ما در خدمتیم.
من فقط میخواستم درباره برانکو صحبت بکنم. چون گاهاً دیدهام که این ارتباط غیرمستقیم بین مسئولین و مخاطبین وجود دارد که برانکو تخفیف بدهد. باور کنید برانکو همین الانش هم پول سال دومش را درخواست نکرده است. مانند آقای شفر و دستیارانش که الان قرارداد کار نکرده سال دومشان را میخواهند، نبوده است. مانند برخی مربیان ایرانی خودمان که قرارداد کار نکرده خود را سفت میخواهند نبود. برانکو گفت نه. من پولم را از شب فینال تا یک ماه بعدش که منتظر بودهام را میخواهم. اما اگر کار به CAS بکشد در آنجا مطالبات دیگری هم مطرح میکنم. تا آنجا میتوانستند پرداخت کنند و تمام بشود، اما اگر به CAS برود بدتر خواهد شد و یک سری خواستههای هنگفت دیگر وسط میآیند. در هر صورت ما بدهکاریم. به همین دلیل من مخالف آمدن آقای برانکو بودم نه مخالف خود برانکو. من دیدم مدیران پرسپولیس طی نسلهای متعدد چگونه رفتار میکنند و امروز را به وضوح داشتم میدیدم. به آقای هدایتی التماس کردم. آقای نژاد فلاح و خلیلی بیایند شهادت بدهند. آقای هدایتی فکر کنم در دفتر کارشان که یک ساختمان بزرگی در اقدسیه بود گفت من دستور میدهم که بیاید. من هم گفتم آقا من هموطن شما هستم، برانکو میآید و خواستههایش مانند کیروش نیست و نمیگوید یک شبه برای من ورزشگاه بسازید. ولی برانکو استاد کار و بلدکار است، خواستههای کوچکش را کنارش شرایط میگذارد و طلب میکند. همین هم شد. مسئولین در دوره آقای گرشاسبی یک اشتباه محاسباتی کردند و فکر کردند با 13 بازیکن و دو پنجره بسته نمیتواند در آسیا کاری بکند. ندانستند اصلاً تخصص برانکو این است و رفت به فینال. در فینال هم اگر شانس میآورد همان شب قهرمان میشد. اگر هم قهرمان میشد یک پاداش وحشتناکی طلبکار میشد.
ممنون از رضا چلنگر که مهمان ما بودی و بابت صحبتهایی که کردی.
انجام وظیفه کردهام. همهی هواداران فوتبال مانند پرسپولیس، استقلال، تراکتور، سپاهان، فولاد و آبادانیها و مشهدیها را دوست دارم. خادم همهتان هستم.
پایان
بیشتر بخوانید:
رضا چلنگر: برانکو کله شق بود؛ فردی از بالادست، مذاکره بر سر حل شکایت برانکو ایوانکوویچ را برهم زد
رضا چلنگر: فتح الله زاده برای حضور برانکو ایوانکوویچ در استقلال با من تماس گرفت
رضا چلنگر: برانکو با دیدن بازی اوکراینی های پرسپولیس ناامید شد
رضا چلنگر: بازیکنی در پرسپولیس پسر برانکو نبود؛ او اجازه بازیکن سالاری در تیمش را نمی داد
رضا چلنگر: باند جردنی ها؟ برانکو بازیکنان را بر اساس توانایی شان به تیم ملی دعوت می کرد
رضا چلنگر: در جام جهانی 2006 در تیم ملی باند بازی وجود نداشت