مطلب ارسالی کاربران
این کاخ که می بینی گاه از تو و گاه از من
این کاخ که می بینی گاه از تو و گاه از من جاوید نخواهد ماند خواه از تو و خواه از من
گردون چو نمیگردد بر کام کسی هرگز گیرم که تواند بود مهر از تو و ماه از من
کبکی به هزاری گفت پیوسته بهاری نیست این خنده و افغان چیست گل از تو گیاه از من
با خویش در افتادیم تا ملک ز کف دادیم از جنگ کسان شادیم داد از تو و آه از من
نه تاج کیانی ماند نه افسر ساسانی افسر ز چه نالانی تاج از تو کلاه از من