به نام آنکه جان را فکرت آموخت
سلام گلهای تو خونه ،محصلای نمونه،قول بدین ک فیلمای کافه فیلم یادتون بمونه
همیشه قبل خواب اول طرفداری چک کن بعد بخاب
رضا هستم میزبان شما در اولین برنامه تخصصی نقد وبررسی آثار سینمایی ایران و جهان
---
ازهمه دلگیرم چون بشدت داره بازدیدها میاد پایین و نظرات هم همینطور(بارها گفتم نیازی نیس همه هیچکاک باشین صرفا نظرتون بگین حتی شده ی خط ،دوستان هم قطار خودمم ک یکی پس از دیگری یا دارن محو میشن یا کلا از سایت میرن و...) واقعا نمدونم چرا انقد همه بی حال و حوصله شدیم اگه بنظرتونم کافه فیلم زیاد جالب نیس بگین درشو گل بگیرم - ی تبلیغ هم ک کسی نمیره(محض رضای خدا)
---
من متوجه نمیشم 500 -600 نفر پست میبینن اما فقط 20 نفر نظر میزارن یا 10 نفر لایک میکنن
این چی رو میرسونه؟
ضمنا لطفا انقد نگین اومدم بنویسم اما حرفمو قبلیا نوشته بودن یا دیرشد ب برنامه نرسیدم و ....
لطفا هرموقع دیدید نظرتون بزارین حتی شده ی جمله(باز الان همه ی خطی مینویسن)
بزارین خستگیمون در بره با دیدن نظراتون
مهم نیس چقد حرفه ای هستی مهم اینه ک بها بدی ب زحمت دوستانم
سپاس
------------------------------------
نام اثر: هامون (1368)
کارگردان : داریوش مهرجویی
بازیگران: استاد بلامنازع بازیگری خسرو شکیبایی فقید - در ی کلام عالیجناب بازیگر عزت اله انتظامی - بیتا فرهی و....
------------------------------------
خلاصه داستان
حمید هامون که با همسرش، مهشید، دائم کشمکش دارد زندگی کابوس گونهٔ خود را مرور میکند. او که مشغول نوشتن رسالهاش دربارهٔ عشق و ایمان است، در پی دوست قدیمی و مرادش علی عابدینی میگردد. خانه و کاشانه را ترک میکند و دست به اعمال دیوانهواری میزند.
----------------
نقد و بررسی
وقتی که سال 1368، داریوش مهرجویی تصمیم به ساخت «هامون» گرفت تقریباً هیچ تهیه کننده ای حاضر به ساخت آن نمی شد. فیلم، با معیارهای آن روزهای سینمای ایران در تعارض بود، کشور تازه از جنگ تحمیلی رهایی یافته بود و فیلم ها عموماً در ژانر دفاع مقدس ساخته می شدند و برخی از فیلمسازان نیز به سراغ فیلم های کمدی یا درام های اجتماعی می رفتند و بنابر ذایقه ی مخاطب رنج کشیده از جنگ، سینما پذیرای فیلمی با درون مایه فلسفی و مملو از جزییات پیچیده و پروتاگونیستی آشفته و مستأصل نبود. سرانجام «هامون» ساخته شد و با اولین اکرانش در جشنواره فیلم فجر ناگاه نظرها تغییر کرد. «هامون» پدیده جشنواره بود. بیشتر منتقدان به عنوان یک شاهکار از آن یاد کردند و فیلم در اکران عمومی نیز نسبتاً موفق شد و بازیگرانش یک شبه ره صد ساله پیمودند. مهرجویی پس از «هامون» چند فیلم موفق دیگر هم ساخت اما شاید بتوان این اثر ماندگار را نقطه عطف کارنامه درخشان او دانست.
«هامون» فیلم پیچیده ایست و تحلیل آن دشوار. فیلم به مثابه آثار درونی تر فیلمسازان بزرگ جهان هم چون فلینی به دنیای شخصی کاراکتر اصلی اش بسیار نزدیک می شود و حتی گاه فاصله میان فیلمساز، شخصیت اصلی و مخاطب شکسته می شود. گاهی مرزهای میان خیال و واقعیت در هم می شکند و مخاطب در دنیای ذهنی شخصیت اصلی غوطه ور می شود. نام کاراکتر اصلی فیلم هامون است و هامون به معنای بیابان وسیع و برهوت است. استیصال درونی شخصیت اصلی و تقلایش برای رسیدن به مقصودش دلالت بر نام او دارد و این جاست که تفاوت مهرجویی با بسیاری از فیلمسازان آشکار می گردد. او حتی در انتخاب نام کاراکتر اصلی فیلمش به لایه های زیرین و پنهان معنایی توجه دارد و عنوان فیلم در عین سادگی پیچیده و قابل تفسیر است.
«تقابل» از زیربناهای «هامون» است. فیلم مملو از تقابل هاییست که تماشای آن را جذاب تر می سازد. تقابل میان سنت و مدرنیته، مرگ و زندگی، مرد و زن، کودکی و بزرگسالی، فرد و جامعه، شرق و غرب و ده ها تضاد مطبوع دیگر که فیلمساز مستقیم و غیرمستقیم آنها را در فیلم جا داده است تا به آن عمق ببخشد. این گونه است که علی عابدینی از دل داستان بیرون می آید و به مهم ترین کاراکتر فیلم مبدل می شود. او کلید نجات حمید هامون است. علی عابدینی تغییر ناپذیر است و در آشفته بازار تغییرات و دوگانگی ها او یگانه است و بی تناقض. در میان تناقض های وجودی هامون، پارادوکس وجودی او در برابر عشق و نفرتش به مهشید و آشفتگی های ذهنی اش که به قول مهشید او را به آدمی دیگر تبدیل کرده اند این تنها علی عابدینیست که همان علی است و حتی هامون پس از دستیابی به او نیز او را نمی یابد و شکست «هامون» کامل می شود. در واقع این پارادوکس یافتن در عین نیافتن است که هامون را به دل دریا می فرستد و آب به عنوان عنصری حیات بخش چه در ابتدا و چه در انتهای فیلم وجودی کارآمد دارد. آب عنصر پناه بخش حمید هامون است که او در رسیدن به آن ناکام می ماند و چه در ابتدا و چه در انتهای فیلم نهایتاً به خشکی بازآورده می شود که این همان جبر دردناکی ست که مرد بدان گرفتار آمده و حتی در پایان فیلم به جای آن که به آسودگی خاطر مخاطب بینجامد به بی قراری بی انتهای او برای «هامون» منتهی می گردد. «هامون» محکوم به دست و پا زدن در جبر محتومی ست که اختیاری در مقابل آن ندارد و این پایان مبتکرانه که شاید در نظر مخاطب عام پایان خوش به نظر آید تلخی فیلم را به کمال می رساند و هشداری است شوم از یک تلخی بی پایان.
در هامون از روابط بینامتنی به ظرافت استفاده شده است. رویاهای مرد گرایش به آثار فلینی دارند و اشاره مستقیم به برخی کتاب های همانند «ترس و لرز» و «ابراهیم در آتش»، اشعار شعرای ایرانی که ابیاتی از آن ها از زبان کاراکترها بیرون می آیند، اشاراتی به برخی فیلم های مهم تاریخ سینما مثلاً «کریمر علیه کریمر» در صحنه دادگاه و ... که در سینمای ایران کم سابقه بوده است.
از منظری دیگر می توان «هامون» را درامی روانشناسانه نیز به حساب آورد. تیپ های شخصیتی کاراکترها هر یک قابل تعریف اند و ویژگی های خلق و خویی با ظرافت در هر یک از کاراکترها از روانشناس گرفته تا مهشید و هامون طراحی شده اند و به همین دلیل است که مخاطب علی رغم فراواقعی بودن اثر به شخصیت های آن نزدیک شده و گاه نیز با آن ها همذات پنداری می کند.
استفاده از راوی که خود هامون است، با صدای گرم و گیرای خسرو شکیبایی نیز از دیگر ابتکارات مهرجویی بود که البته پیش تر نیز در سینما و تلویزیون ایران اتفاق افتاده بود اما ارتباط عمیق و غیرمستقیم نریشن ها با تصاویر در هامون ستودنی است.
نقش زن در «هامون» بسیار پررنگ است. برخلاف بسیاری از فیلم های قبل و پس از انقلاب که زن حضور نه چندان موثری در آن ها داشت، مهشید، کاراکتریست که در مقابل کاراکتر اصلی فیلم قرار می گیرد و حضورش به کاراکتر هامون بُعد می دهد. مهشید امیرسلیمانی، زنی آزاد است. زنی روشنفکر که گویی در زمانه خود زندگی نمی کند. شاید تقابل کاراکتر مهشید با هامون در آن زمان مهرجویی را متهم به حمایت از مردان و منفی نگری نسبت به کاراکتر زن کرد اما مهشید شخصیت منفی فیلم نیست بلکه قرار است آینه ای باشد برای نمایش بهتر تحولات درونی هامون و عاملی موثر در شکل گیری این تحولات و البته الگویی حساس و مهم برای شکل گیری تقابل مهم میان «زن» و «مرد».
برای کسانی که در سال 1368 «هامون» را می دیدیند فیلم یک شاهکار عجیب و غریب بود. فیلمی که مشابه آن در سینمای ایران دیده نشده بود و حالا در سال 1393 و 25 سال بعد هنوز هم «هامون» برای بسیاری از مخاطبین همان قدر تازه، نو و مبتکرانه است. اهمیت «هامون» زمانی بر مخاطب مشخص می گردد که در سینمای پس از هامون به دنبال نمونه ای مشابه آن فیلم بگردیم. حتی در میان آثاری که به تقلید از «هامون» ساخته شدند نیز اثری قابل توجه به چشم نمی خورد و این گونه است که می توان «هامون» را به یک تابلوی نقاشی بدل کرد که تنها یک بار توسط نقاشش کشیده می شود و اگر از او یا دیگری بخواهیم که تکرارش کنند دیگر هرگز مانند اثر اول ناب و خالص از آب در نخواهد آمد. شاید به همین دلیل است که پس از ربع قرن هنوز هم از آن به عنوان شاهکار کارنامه مهرجویی یاد می کنند.
------------------------
دیالوگ ماندگار