تکه هایی از بخش انگیزه:
چند سال تمام، تلاش کردم بفهمم چرا برخی افراد نسبت به برخی دیگر انگیزه بیشتر و قدرتمندتری دارند؛ فکر نمیکنم نسبت به ۳۰ سال قبل به حل این معما نزدیک تر شده باشم اما یاد گرفته ام آن قدرت را جمع آوری کنم و همانطور که گفتم در انتخاب بین انگیزه و استعداد، انگیزه را انتخاب میکنم. از دید من انگیزه ترکیبی از اشتیاق برای سخت کوشی، طاقت آوردن، قدرت عظیم تمرکز و عدم پذیرش شکست است.
انگیزه یک بازیکن میتواند تاثیری عظیم بر کل تیم داشته باشد. انگیزه پیروزی، مثل معجونی جادویی میتواند از شخصی به شخص دیگر سرایت کند.
در منچستر بازیکنان بسیاری بودند که انگیزه کافی برای موفقیت را داشتند. در خط جلوکسانی مثل برایان رابسون، روی کین، استیو بروس، برایان مک کلر، مارک هیوز و پاتریس اورا بودند.استیو بروس ۴۱۴ بازی مدافع وسط ما بود. او همیشه فردی شجاع و سازمان دهنده ای بزرگ بود. با اینکه سرعت مناسبی نداشت، اوهم مانند تونی آدامز کمبودش را با اراده قوی برای برد جبران میکرد.ویژگی مشترک همه شان این بود که خود را تمام و کمال وقف باشگاه کرده بودند. همه بازیکنان قابل اعتمادی بودند.
با اشاره به این بازیکنان قصد ندارم بقیه را کم ارزش جلوه دهم. به این دلیل از این بازیکنان نام میبرم چون آنها استعداد ذاتی کسانی مثل پل اسکولز،اندی کول، اریک کانتونا، خوان سباستین ورون، رایان گیگز و رونالدو را نداشتند. آنها فقط با به کارگیری اراده، شجاعت همیشگی و عزم راسخ توانستند بر تمام فقدان هایشان غلبه کنند.
برخی اوقات انگیزه آنها از کنترل خارج میشد و مجبور به مداخله میشدم. اما درست در همان لحظه که زیاده روی کنی، انگیزه را از آنان گرفته ای. باور کنید گرفتن انگیزه از افراد بسیار ساده تر از انگیزه بخشی است.
اوله گنار سولشیر ذاتاً انسان بی انگیزه ای بود. وقتی او در سال ۱۹۹۶ به اولدترافورد آمد ۲۳ سال داشت اما شبیه پسر بچه های ۱۴ ساله بود. زیادی ملایم بود. منچستر طعم اولین پیروزی را به او چشاند، کم کم از طعم پیروزی خوشش آمد و در نتیجه بازیکن مشتاق تری شد و عزم راسخی پیدا کرد.