18 اکتبر 2006، ورزشگاه استمفورد بریج، چلسی – بارسلونا
جدالی پر از ستاره و پر از برخوردهای دیدنی، جذاب و خاطره ساز. ژاوی، لمپارد، دروگبا، دکو، بالاک و مسی بسیار جوان. در میان این همه ستاره اما همه نگاهها به سوی یک فوق ستاره بود؛ رونالدینیوی برزیلی. سوپراستار همیشه خندان برزیلی در آن سالها بیرقیب بود و دست نیافتنی. با توپ جادو میکرد و بدون توپ دلربایی. چنان مهارنشدنی بود که تماشاگران متعصب مادریدی در برنابئو چارهای جز تشویقش نداشتند و بهت زده برایش دست زدند.
اما امشب، در 18 اکتبر 2006، رونالدینیو جادوگر بی عصا بود، نه از دریبلهای سرگیجهآورش خبری بود ونه از پاسهای میلیمتریاش. اتفاقی که آن سالها به ندرت پیش میآمد: رونالدینیو مهار شد! و عجیبتر آنکه جادوگر برزیلی را یک مدافع از تبار "معمولیها" مهار کرد. خالد بلهروز هلندی، یارگیر مستقیم رونالدینیو بود. از آن معمولیهای بی هوادار. از آن بازیکنان خشک و بدون انعطاف و به دور از هر گونه مهارت چشمگیر فردی.
12 سال از آن شب گذشت، رونالدینیو افول کرد، نزول کرد، در زیر سایه درخشش مسی و رونالدو قرار گرفت اما نامش در تاریخ فوتبال ماندگار شد، شاعر فوتبال هنوز در یاد و خاطره فوتبالیها عطر و طعم لذت و خلاقیت دارد. اما خالد بولهروز کجاست؟ شاید اگر طرفدار چلسی، هامبورگ، سویا و تیم ملی هلند باشید گوشهی محوی از خاطرات شما را اشغال کرده باشد. چارهای نیست؛ سرنوشت محتوم معمولیها همین است؛ فراموشی.
خرده نمیتوان گرفت، تا بوده چنین بوده، جذابها، خلاقها، کاریزماتیکها، تکنیکیها در یادها ماندهاند و معمولیها و کم استعدادها فراموش شدهاند. همیشه فلش دوربینها و احساسات تماشاگران سهم امثال مارادونا و زیدان و مسی بوده و گری نویل و امیل هسکی و کاسمیرو در سایه بودهاند. اما مگر فوتبال فقط برای با استعدادهاست؟ مگر نه اینکه لذت فوتبال باید سهم همه باشد؟ مگر نه اینکه هیچ تیمی با 11 مسی به جایی نمیرسد و ماسکرانوها و ماکللهها هم برای تیمهای بزرگ لازمند؟
همه ما از ظرافت زیدان، قدرت رونالدو، تکنیک ناب مسی و دریبلهای نیمار به وجد میآییم؛ اما گاهی بی انصاف میشویم و بیتوجه به تلاش و دوندگی و تعهد امثال انگولو کانته، کاسمیرو، لنگله، ژیرو، ناچو، میلنر و دیگران. سرزنششان میکنیم که چرا مهارت بزرگان را ندارند و مثل فوق ستارهها از ما دلربایی نمیکنند. اشتباهاتشان را به رخ میکشیم و گاهی حتی به تحقیر و تمسخر متوسل میشویم.
فوتبال فقط برای نوابغ نیست. لذت فوتبال فقط در دریبل و گلزنی و پاسهای میلیمتری نیست. تلاش و تعهد معمولیها هم میتواند دیده شود، اثرگذاری بی ادعای معمولیها هم میتواند ارج نهاده شود. وفاداری و ازخودگذشتگی معمولیها هم میتواند دوست داشته شود. طبیعی است که ما رونالدینیو را بیشتر دوست بداریم و پررنگتر به خاطر بسپاریم اما گاهی هم برای بولهروزها بایستیم و دست بزنیم و برای یک عمر معمولی بودن و بی ادعا زحمت کشیدنشان احترام قائل شویم.