طرفداری - بحثی میان تاکتیک نویسان انگلیسی در هفته های پایانی فصل در مورد لیورپول به راه افتاده که به خوبی نشان دهنده تغییراتی است که یورگن کلوپ نسبت به فصل گذشته در تیم اعمال کرده است.
تاکتیک نویسان مشهور انگلیسی این روزها از کمتر شدن شدت و فشار افراطی بازی لیورپول یورگن کلوپ نسبت به فصل گذشته سخن می گویند و پیرامون دلایل آن بحث می کنند. عمده این کمتر شدن شدت و فشار افراطی نیز غالبا به رویکرد تیم در اجرای «Counterpressing» (توضیح مفصل فنی پیرامون این سبک) مخصوصِ یورگن کلوپ است که به واسطه عنوان گذاری «Gegenpressing» توسط تاکتیک نویسان آلمانی از زمان حضور کلوپ در دورتموند، هواداران فوتبال غالبا آن را با این عنوان می شناسند. این مسئله از همان هفته های ابتدایی آغاز لیگ برتر هویدا بود. اینجا در آنالیز فنی دیدار رفت لیورپول مقابل تاتنهام در ومبلی به طور مفصل به آن پرداخته ام. اینکه یورگن کلوپ نسبت به فصل گذشته کمتر روی ارائه خاص و افراطی اش از «Counterpress» تاکید می کند و بیشتر سعی دارد تا با استفاده از «High-pressing» حریف را در یک سوم تدافعی اش تحت تاثیر قرار دهد. رویکردی که دقیقا مائوریتسیو پوچتینو در تاتنهام آن را اجرا می کند.
این تغییر رویکرد دلایل مختلفی می تواند داشته باشد. عمده ترین دلیلش وارد کردن فشار کمتر به بازیکنان در ارائه بازی «Ultra-aggressive» و ذخیره انرژی و توانایی بیشتر در هفته های پایانی فصل است. فصل گذشته دیدیم که لیورپول هر چه به روزهای پایانی فصل نزدیک تر می شدیم، انرژی کمتری داشت و در فینال لیگ قهرمانان نیز دیدیم که نتوانست رویکردی که در مرحله یک چهارم پایانی و نیمه نهایی داشت را ارائه دهد.
سه شنبه شب اما یورگن کلوپ در شرایطی که چیزی برای از دست دادن نداشت (نتیجه بازی رفت و غیبت دو مهره کلیدی)، تصمیم گرفت بار دیگر نمایشی مانند آنچه در نیمه اول دیدار رفت مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان فصل گذشته مقابل منچسترسیتی ارائه داد، نشان دهد. یعنی یک رویکرد «Ultra-aggressive» و بازگشت به آرمان هایش در مورد «Counterpress». مسئله ای که در فصل جاری با شدت و افراط کمتری آن را از خود نشان می داد.
کلوپ تیمش را مطابق انتظار با آرایش پایه 3-3-4 وارد میدان کرده بود. بدون توپ رویکرد کاملا مشخص بود: ارائه «High-pressing» در زمین بارسلونا و فضاهای یک سوم تدافعی این تیم برای تحت تاثیر قرار دادن بازی سازی از عقب زمین، بازپس گیری توپ و ایجاد حملات سریع. به تصاویر زیر دقت کنید که آرایش و رویکرد لیورپول را بدون توپ نشان می دهد. سه بازیکن خط جلو به همراه جیمز میلنر و هندرسون که رویکرد بسیار تهاجمی در بازی داشتند (در ادامه از این دو بازیکن بیشتر صحبت خواهیم کرد).
یک نمای پر تعداد دیگر از آرایش و رویکرد لیورپول بدون توپ. اصرار به ادامه «High-pressing» و تحت تاثیر قرار دادن کیفیت مالکیت توپ حریف. پنج بازیکن لیورپول در برابر پنج بازیکن بارسلونا در یک فضای مشخص.
این رویکردی بود که در تمام طول بازی تا پیش از گل چهارم در بازی لیورپول متجلی بود. به تصاویر زیر دقت کنید که صحنه گل سوم لیورپول را نشان می دهد. نگاه کنید که چگونه بازیکنان لیورپول بلافاصله پس از اینکه بارسلونا بازی را از وسط میدان پس از دریافت گل آغاز کرد، شروع به اعمال فشار می کنند. وینالدوم، مانه، اوریگی و فابینیو خیلی سریع به سمت فضای بازیکن صاحب توپ هجوم می برند.
کمی بعدتر می بینیم که 4 بازیکن لیورپول در یک فضای مشخص نسبت به 3 بازیکن بارسلونا در اعمال فشار برتری دارند. اوریگی آماده است تا در صورت ارسال پاس رو به عقب، خیلی سریع به سمت پیکه هجوم ببرد. انتخاب های بازیکن صاحب توپ بسیار محدود است و او چاره ای جز تصمیم گیری سریع ندارد.
در تصویر بعد پاس به مقصد لیونل مسی ارسال می شود اما فن دایک خیلی سریع پیش از اینکه مسی توپ را دریافت کند، حرکتش را به سمت او آغاز کرده است. فن دایک توپ مسی را پس می گیرد و لیورپول با سرعتی غیر قابل وصف وارد فاز تهاجمی می شود و در نهایت همین توپ به سمت چپ می رود و شکیری با ارسالش، زمینه ساز گل دوم وینالدوم می شود.
دومین رویکرد کلوپ در بازی بدون توپ، همان رویکردی است که یادداشت را با آن شروع کردم: «Counterpressing» افراطی. یورگن کلوپ از انواع مختلف «Counterpress» به روش «leeway-oriented» اعتقاد دارد. همان طور که پیش از این در یادداشت های مختلف اشاره کرده ام، بخش اعظمی از حرکات بازیکنان با و بدون توپ هر یک عنوان و هدف مشخصی دارند و هیچ یادداشت فنی بدون اشاره به این عناوین و توضیح آن نمی تواند جنبه علمی پیدا کند. در روش «leeway-oriented» که کلوپ ارائه می دهد، به محض از دست رفتن توپ، هدف بازپس گیری آن در کوتاه ترین زمان ممکن بدون کوچک ترین فوت وقت است. به این شکل که تمامی بازیکنان باید در سریع ترین زمان ممکن به سمت بازیکن صاحب توپ هجوم بیاورند. سه اصل کلیدی در این روش وجود دارد: 1. بازیکن صاحب توپ 2. توپ 3. فضای پیرامون بازیکن صاحب توپ.
هدف اعمال حداکثر فشار بر این سه اصل است. تفاوتی نمی کند که بازیکن این فشار را چگونه به وجود بیاورد، چه از طریق استفاده از فیزیک بدن و چه از طریق پارامترهای تدافعی مانند تکل. به تصاویر زیر دقت کنید که بازگشت دوباره کلوپ به افراطی ترین حالت «Counterpress» را نشان می دهد. در تصور اول می بینیم که آرنولد توپ را از دست داده و چگونه بلافاصله بازیکنان لیورپول از روش «leeway-oriented» استفاده می کنند. اوریگی و هندرسون خیلی سریع خودشان را به جلوی بازیکن صاحب توپ می رسانند، آرنولد خیلی سریع خودش را به آلبا نزدیک می کند و در کمترین زمان ممکن روی او خراب می شود. به نظرتان بازیکنان لیورپول در چند ثانیه توپ را پس گرفتند؟ در کمتر 3 ثانیه! آرنولد توپ را پس گرفت، خیلی سریع نفوذ کرد، پاس به بیرون زمینی ارسال کرد و وینالدوم ضربه نهایی را وارد کرد! فرمول استثنایی موفقیت یورگن کلوپ.
این رویکرد سرمربی آلمانی در ارائه بازی پرفشار بدون توپ باعث شد تا بار دیگر تیمش بیشترین استفاده را از بازپس گیری توپ در زمین حریف داشته باشد. تصویر زیر وضعیت بازیکنان لیورپول را از حیث پارامتر بازپس گیری توپ در طول 90 دقیقه نشان می دهد. بیش از 35 درصد توپ هایی که لیورپولی ها پس گرفته اند در زمین حریف و یا چسبیده به زمین حریف بوده و این فرمول سر راست یورگن کلوپ برای موفقیت است.
پس از بررسی رویکرد یورگن کلوپ بدون توپ، زمان آن رسیده تا رویکرد او را در زمان مالکیت توپ بررسی کنیم. رویکردی که البته تاکتیک اتخاذ شده توسط ارنستو والورده نیز به موفقیت آن کمک کرد (در ادامه به آن خواهیم پرداخت). لیورپول حین مالکیت ارائه ای «Ultra-aggressive» از آرایش 3-3-4 داشت. به تصاویر زیر دقت کنید. فابینیو به عنوان «Holding midfielder»(توضیح مفصل فنی پیرامون این پست) در جلوی خط دفاعی چهار نفره قرار گرفته و روی دست او جیمز میلنر و هندرسون حضور دارند. به نحوه استقرار این دو بازیکن دقت کنید که تا چه اندازه حین مالکیت توپ بالا قرار گرفته اند. به طوری که فضایی بسیار زیاد برای پوشش دهی در اختیار فابینیو قرار گرفته است. این ریسکی بود که کلوپ متحمل شد و خط دفاعی اش را بالاتر آورد تا حمایت کننده فابینیو در بازی سازی از عقب زمین باشند.
به تصویر بعدی دقت کنید تا متوجه نحوه استقرار بازیکنان لیورپول در یک سوم تهاجمی خودی شوید. با آزادانه بالا بازی کردن هندرسون و میلنر (وینالدوم) یورگن کلوپ سعی داشت تا همواره حداقل 4 بازیکن خودی را بین خطوط و علی الخصوص در «Half space» (توضیح مفصل فنی پیرامون این فضا) در اختیار داشته باشد. نکته ای که مخصوصا در نیمه دوم که لیورپول به افزایش فشار حین مالکیت توپ احتیاج داشت، می توانست در فاز هجومی بسیار کاربردی باشد.
اما رویکرد اتخاذ شده توسط والورده کمک زیادی به موفقیت استراتژی کلوپ حین مالکیت توپ کرد. بارسلونا مطابق انتظار، بدون توپ با آرایش 2-4-4 با رویکرد «Mid-block» به میدان رفت. رویکرد «Mid-block» به این معنی است که فشار تیم به حریف صاحب توپ به جای اینکه در یک سوم تهاجمی و زمین آن ها وارد شود، در مناطق یک سوم میانی و زمین خودی صورت می گیرد. در چنین شرایطی حریف معمولا مشکلی برای بازی سازی از عقب زمین ندارد چرا که اصولا فشار کمتری را تحمل می کند. به تصویر زیر نگاه کنید. چهار هافبک میانی بارسلونا و دو مهاجم این تیم سیستم 2-4-4 با رویکرد «Mid-block» را در آنفیلد تشکیل داده اند.
این مسئله در شروع بازی و نیمه اول چندان غیر منطقی نبود. بارسلونا 3 گل جلو بود و نیازی به فشار حداکثری به لیورپول نمی دید. با این حال این رویکرد باعث می شد تا فابینیو از عقب زمین علی رغم اینکه حمایت کننده چندانی نداشت، با آسودگی خاطر توپ را به گردش در بیاورد.
اوضاع برای والورده زمانی بغرنج شد که او در نیمه دوم ادامه فشار حداکثری لیورپول را دید و تغییری در رویکردش ایجاد نکرد. در شرایطی که مشخص بود در 5 دقیقه ابتدایی نیمه دوم بازی برای بارسلونا در آستانه گره خوردن قرار دارد، انتظار می رفت والورده با فشار بیشتری بازی کند تا بازی سازی لیورپولی ها از عقب زمین و علی الخصوص شخص فابینیو، تحت تاثیر قرار گیرد. با این حال والورده نه تنها رویکردش را در جهت افزایش فشار تغییر نداد که آن را محافظه کارانه تر نیز کرد. به تصویر زیر نگاه کنید: آرایش 2-4-4 بارسلونا بدون توپ این بار با رویکرد «Low Block» تا پیش از گل سوم در 10 دقیقه ابتدایی نیمه دوم. به این معنی که او فشار را نه در یک سوم میانی بلکه به پشت باکس خودی انتقال داد تا با تجمع بیشتر در زمین خودی سعی در کنترل حملات لیورپولی ها داشته باشد.
نکته عجیب اما هدفمند نبودن ارائه «Low Block» بارسلونا در ابتدای نیمه دوم بود. مسئله ای که نه تنها باعث می شد لیورپولی ها با آسودگی توپ را به زمین این تیم و باکس برسانند، بلکه باعث می شد آن ها دست برتر را نیز پشت و درون باکس داشته باشند. به صحنه گل سوم لیورپول دقت کنید. کوتینیو به درستی استقرار یافته تا روی توپ برگشتی احتمالی پشت باکس فشار بیاورد. جوردی آلبا نیز به مهلکه ورود پیدا نکرده تا پوششی برای آرنولد باشد. اما چهار بازیکن بارسلونا نزدیک محوطه شش قدم حضور دارند و تنها دو بازیکن لیورپول شانس دریافت سانتر ارسالی شکیری را دارند. اشتباهات بچه گانه این چهار بازیکن در نحوه استقرار باعث می شود تا خیلی ساده وینالدوم در میان انبوهی از بازیکنان بارسلونا، پرشی استثنایی داشته باشد و کار را تمام کند.
فشار بازی از لحاظ فنی و روانی به قدری روی بازیکنان بارسلونا زیاد بود که حتی پس از گل سوم، علی رغم اینکه تیم حین مالکیت توپ با جسارت بیشتری بازی می کرد، اما بلافاصله پس از لو رفتن توپ، بار دیگر به استقرار «Low Block» باز می گشت. در بسیاری از دقایق پس از گل سوم، باز هم هیچ فشاری روی بازیکنان لیورپول حین مالکیت توپشان وجود نداشت. آن ها خیلی ساده خود را به زمین بارسلونا و پشت باکس می رساندند.
نمی شود از این بازی نوشت و در مورد فابینیو صحبت نکرد. پیش از این گفتیم که نقش او و وظایفش با توجه به رویکرد «Ultra-aggressive» کلوپ حین مالکیت توپ بسیار حیاتی و کلیدی بود. فابینیو همان طور که گفتیم عملا حمایت کننده چنداني از سوي خط مياني نداشت اما تمرکز بسیار بالایش و همچنین رویکرد منفعلانه بارسلونا در عدم ایجاد فشار روی او باعث شد تا به خوبی توپ را در یک سوم تدافعی و میانی دریافت و به گردش در بیاورد. تصویر زیر پاس های آزادانه فابینیو و به گردش درآوردن توپ توسط او را نشان می دهد. نزدیک 90 درصد پاس صحیح. می بینید که او چگونه در نقاط مختلف یک سوم میانی و تدافعی توپ را با تمرکز بالا به گردش درآورده و ریتم لیورپول را در یک بازی پر فشار تحت کنترل داشته است. بدون کنترل ریتم در مرکز زمین در چنین بازی پرفشاری، لیورپول هیچ گاه نمی توانست در طول 90 دقیقه این چنین متمرکز در دفاع و حمله ظاهر شود.
جسارت خیره کننده یورگن کلوپ ما را به شدت یاد بازی باور نکردنی تیمش در دیدار مقابل منچسترسیتی در فصل گذشته لیگ قهرمانان انداخت (آنالیز فنی آن دیدار). با این تفاوت که او این جسارت را نه برای یک نیمه، بلکه برای کل بازی در نظر گرفته بود. زمانی که شما هیچ چیزی برای از دست دادن ندارید، چاره ای جز رو آوردن به عمل انتحاری نخواهید داشت. این عمل انتحاری بازیکنان لیورپول ممکن نبود، مگر با حضور سرمربی همچون یورگن کلوپ. اگر هنوز تصور می کنید که در فوتبال مدرن کیفیت فنی بازیکنان به قدرت یک سرمربی چربش دارد، به لیورپول یورگن کلوپ نگاه کنید. سرمربی که به شکلی باور نکردنی توانسته روحیات و شخصیتش را تمام و کمال در بازیکنانش تزریق کند. این مسئله واقعا باور کردنی نیست!