طرفداری - هیچ کس فکر نمی کرد که سپیدرود ته جدولی بتواند در برابر تراکتورسازانی به پیروزی برسد که در نیم فصل دوم بهترین آمار را چه از بُعدِ امتیاز، چه از لحاظ گل زده و چه تعداد کلین شیت از آن خود داشتند.
اکنون طرفداران فوتبال در استان گیلان در بیم و امید آن خواهند بود که دست های معجزه گرِ نادر امپراتور نشانی باشد برای بقای آن ها در لیگ برتر و غیرممکن را به ممکن تبدیل کند. دست نشانی که 11 سال قبل پگاه گیلان را به شکلی اعجازآمیز در لیگ برتر حفظ کرده و لقب امپراتور را از مردم شهر رشت گرفته بود، حال با نزدیک نمودن ارتش سرخ گیلان به یک امتیازی نفت مسجدسلیمان، یک دژاوو خلق کرده است. او که در کارنامه اش توانسته است به همراه سه تیم مختلف مس کرمان، نفت تهران و صنعت نفت آبادان، از لیگ دسته اول آزادگان به لیگ برتر جام خلیج فارس صعود کند، باید پس از 11 سال باز هم در رشت مأموریتی غیرممکن را به سرانجام برساند و ردای یک ناجی را بر تن کند. از سویی دیگر در این بین شاید فاصلۀ تراکتور با صدر جدول به واسطۀ این باخت غیرمنتظره بیشتر شده باشد، ولی به هیچ عنوان نمی توان رؤیای قهرمانی تی تی ها را پایان یافته دانست.
بازیکنان و تماشاگران پرشورِ سپیدرود
ورای هر جایگاهی در پایان فصل، باید عملکرد تراکتورسازی در لیگ هجدهم را مورد تمجید و ستایش قرار داد. پس از فصلی کابوس وار در رقابت های لیگ هفدهم _به علت محرومیت از نقل و انتقالات بازیکن، با تغییرات گسترده ای که در چارت کلانِ مدیریتی تراکتور رخ داد؛ تی تی ها با خرید چند ستارۀ مطرح و البته حمایت بی دریغ تماشاگران پرشور خود به کورس قهرمانی بازگشتند. تراکتورسازان فصل را با جان توشاک مربی نام آور ولزی که سابقۀ هدایت باشگاه های بزرگی همچون رئال مادرید و اسپورتینگ لیسبون را داشت آغاز کردند. توشاک برای تراکتورسازان انتخاب خوبی نبود و اوضاع برای تراکتور با توشاک خوب پیش نرفت. پس از کنار رفتن توشاک دستیار وی محمد تقوی به عنوان مربی موقت تی تی ها برگزیده شد. با هدایت تقوی و نتایج نسبتاً خوب وی تراکتور نیم فصل اول را با فاصلۀ 5 امتیازی نسبت به صدر جدول در ردۀ چهارم به پایان رساند. در شرایطی که توشاک به عنوان یک مربی باتجربه اما بدون انگیزه به تراکتور آمده بود و تقویِ باانگیزه ولی بی تجربه جایش را گرفته بود، مدیران تراکتورسازی با استخدام جورج لیکنز در نیم فصل دوم ریسک بزرگ و جالبی کردند. با این انتخاب آن ها تلفیقی از تجربه و انگیزه را به تیم خود تزریق کردند که گذر زمان نیز نشان می دهد ریسک آن ها بسیار درست، بجا و مؤفقیت آمیز بوده است. پُر واضح است که با استخدام این پیرمرد باتجربۀ بلژیکی و تغییرات ایجاد شده در رأس هرم فنی سرخ های تبریز، نتایج تراکتورسازان در نیم فصل دوم فوق العاده بوده است. تا قبل از بازی با سپیدرود این باشگاه با کسب 7 برد، دو تساوی، 15 گل زده و تنها یک گل خورده از 9 بازی، در نیم فصل دوم بهترین تیم محسوب می شد. همچنین به این نکته هم باید اشاره کرد که تی تی ها مجموعاً با به ثمر رساندن 38 گل، صاحب بهترین خط حملۀ حال حاضر فوتبال کشورمان بوده و از لحاظ دفاعی نیز تا پیش از بازی با سپیدرود آخرین باری که دروازۀ گرگ های سرخ تبریز باز شده بود به قائم شهر و دقیقۀ 74 بازی هفتۀ هفدهم تراکتورسازی در برابر نساجی برمی گردد. پس از آن مسابقه تی تی ها با کسب 7 کلین شیت پیاپی بهترین رکورد گل نخوردن در رقابت های لیگ هجدهم را از آن خود کردند؛ در نتیجه علاوه بر تداوم عالی خط حملۀ تراکتور از بابت این پیشرفت قابل توجه ساختار دفاعی تراکتور نیز باید به لیکنز به طور ویژه کردیت داد.
محمدرضا زنوزی مطلق مالک تراکتورسازی در نیم فصل سکان هدایت این تیم را به جورج لیکنز سرمربی باتجربۀ بلژیکی سپرد
به هر روی در هفتۀ بیست و پنجم تراکتورسازی به عنوان تیمی که در جایگاه دوم لیگ امسال قرار داشت با سپیدرودی روبه رو شد که از آخر دوم بود. اگر بخواهیم نگاهی به تاریخ تقابل دو تیم سرخپوش و به شدت محبوب رشت و تبریز بیندازیم، باید بگوییم که این دو تیم برای اولین بار در سال 1355 در دستۀ دوم فوتبال کشورمان (لیگ دوی تخت جمشید) با هم مواجه شده بودند که دو بازیِ آن زمانِ این دو تیم، با یک برد برای تراکتورسازی و یک تساوی همراه بود _گفتنی است در پایان آن فصل تراکتورسازی به سطح اول فوتبال ایران صعود کرده و پس از یک فصل دوری به لیگ اول تخت جمشید بازگشت. بهترین و قاطع ترین برد تراکتورسازان در برابر سپیدورد به دورۀ دوم لیگ آزادگان (سال 1371) بازمی گردد؛ جایی که رقابت های لیگ در دو گروه هشت تیمی برگزار می شد. در کشاکشِ آن فصل تراکتورسازی با هدایت سرمربی رومانیایی خود واسیلی گوجای فقید، در گروه اول آن رقابت ها نمایشی به غایت درخشان داشت. در آن فصل تراکتورسازان مؤفق شدند سپیدرود را با نتیجۀ 1-4 در تبریز شکست دهند و این نتیجه همچنان بهترین برد تاریخ سرخ های تبریز در برابر ارتش سرخ گیلان به حساب می آید. تی تی ها که در آن زمان از بازیکنان غالباً بومی تشکیل شده بودند با 8 برد، 5 تساوی و تنها یک شکست بالاتر از دو تیمِ کشاورزِ پرستاره و استقلال پرطرفدار به عنوان تیم نخست آن گروه به مرحلۀ نیمه پایانی سالِ دومِ رقابت های لیگ آزادگان صعود کردند. رقیب تراکتورسازان در مرحلۀ نیمه نهایی مدافع عنوان قهرمانی و البته قهرمان وقت آسیا "پاس تهران" بود که جدال این این دو تیم در تهران با یک گل به سود پاسِ فیروز کریمی به پایان رسید و با توجه به تساوی 1-1 دو تیم در دیدار برگشت، نسل طلایی دهۀ هفتاد تراکتور با یارانی همچون زنده یادان علیرضا نیک مهر و حسین حسن دخت و ستارگانی مانند کریم باقری، احد شیخ لاری، حسین خطیبی، برادران دین محمدی و غیره در عین شایستگی متأسفانه از صعود به دیدار نهایی بازماند (به زودی مقاله ای در ارتباط با تراکتور دهۀ 70 خواهیم نوشت). همچنین لازم به ذکر است که سپیدرود در پایان آن فصل با قرار گرفتن در قعر جدول گروه خود، به دستۀ دوم لیگ آزادگان سقوط کرد.
واسیلی گوجای فقید معمار و سرمربی نسل طلایی تراکتورسازی در دهۀ 70
در این میان بازیِ روز جمعۀ تراکتورسازی و سپیدرود در شهر رشت، باز هم به طور کامل برخلاف پیش بینی ها پیش رفت. تراکتور که بازی رفت در تبریز را با گل دیرهنگام لی هری اروین به شکلی دراماتیک از سپیدرودِ علی کریمی برده بود در دیدار برگشت غافلگیر شد. در حقیقت با خلق یک شگفتی واقعی از سوی سپیدرود که به لطف فرصت طلبی مربع مرگبار این تیم در خط حمله شکل گرفت و با روز بسیار بد تراکتورسازان توأم شد، هم سپیدرود به بقا امیدوار گردید و هم حاشیه هایی در تراکتورسازی ایجاد شد. تراکتورسازی که پیش تر در 7 بازی پیاپی گل نخورده بود و بالطبع تجربۀ عقب افتادن از رقبایش را نداشت، بازی را با پاس رو عقب بدموقعِ ایمان سلیمی و اشتباه بزرگ محسن فروزان در کنترل توپ آغاز کرد. این اشتباه سبب شد که توپ به مهرداد بایرامی بازیکن اسبق تی تی ها رسیده و با گلزنی بایرامی، تراکتور از همان ابتدای بازی دچار شوک شد. در شرایطی که مسعود شجاعی که شاید در روز بسیار بد یاران تراکتور بهترین بازیکن آن ها بود گل مساوی را زد، گل زیبای میثم فردوسی شوک به تراکتور را کامل کرد و در نهایت با گلِ نیمۀ دومِ مهرداد بایرامی شگفتی کامل شد.
مسعود شجاعی و محمدرضا مهدوی کاپیتان های دو تیم در مراسم پیش-بازی
محسن فروزان که تا پیش از بازی هفتۀ بیست و پنجم، با واکنش های مهم خود عملکرد بسیار خوب و باثباتی برای تی تی ها داشت، در روز بازی با سپیدرود یک روز بد و عملکرد ضعیف داشت. او که متولد رشت است و فوتبالش را از تیمهای شهرداری خمام و داماش گیلان آغاز کرده است، خبرساز شده، به سوژۀ اصلی تراکتورسازان تبدیل شده و مورد اتهاماتی قرار گرفته است. پس از پایان این مسابقه با تصمیم مالک باشگاه تراکتورسازی فروزان تا اطلاع ثانوی از جمع سرخ پوشان تبریزی کنار گذاشته شده است و برای انجام تحقیقات هم به کمیتۀ انضباطی این باشگاه و هم به کمیتۀ اخلاق فدراسیون احضار شده است. قصد دفاع از فروزان را نداریم و با نگاهی به عملکرد فروزان در این مسابقه به این نتیجه می رسیم که عملکرد او به هیچ عنوان مناسب نبوده، هر چند باید منصفانه اذعان کرد فروزان در روز بسیار بد خودش هم چند سِیو خوب داشت. به عنوان مثال او در دقیقۀ هفتم مسابقه شوت داخل چارچوب مهرداد بایرامی را مهار کرد که البته گرفتن آن چندان سخت نبود، ولی بدون شک واکنش فروزان در برابر ضربۀ والی و زیبای حسین شنانی در دقیقۀ چهل و سوم یک واکنش بسیار عالی محسوب می شد. همچنین عکس العمل فروزان در برابر شوت لحظات پایانیِ محکم و غافلگیرکنندۀ جواد آقایی پور نیز دیده نشد؛ جایی که پای چپ فروزان تکیه گاه بود، ولی جهش سریع او به سمت راست (سمت مخالف) و دفع توپ در شرایطی نامتعادل اجازۀ سنگین تر شدن شکست تراکتورسازی را نداد. به هر روی فروزان روی گل های اول و سوم بسیار ضعیف عمل کرد. او که در جریان گل اول در کنترل پاس ایمان سلیمی مرتکب اشتباه بزرگی شده بود و در نیمۀ دوم نیز مجدداً روی یک پاس رو به عقب در کنترل توپ اشتباه کرد و نشان داد که از لحاظ بازی با پا به طور جدی ضعف هایی دارد که می بایست آن را برطرف نماید.
محسن فروزان در دو مقطع زمانی سنگربان تراکتورسازی بوده و عملکرد نسبتاً قابل قبولی نیز داشته است
در این بین عملکرد بسیار ضعیف محمد طیبی و آنتونی استوکس پشت عملکرد فروزان و حاشیه های متعاقب آن پنهان شد. محمد طیبی که سه فصل قبل به عنوان کاپیتان استقلال خوزستان جام قهرمانی لیگ برتر را بالای سر برده بود، یکی از بدترین روزهای دوران بازیگری خود را تجربه کرد. همان طور که از بابت گل های اول و سوم به فروزان نقدهایی وارد است، طیبی هم روی گل های دوم و سوم سپیدرود مرتکب اشتباهات فاحش و بزرگی شد. روی صحنۀ گل دوم سپیدرود میثم فردوسی به راحتی و با یک حرکت بدن طیبی را فریب داد و دروازۀ تراکتور را باز کرد؛ همچنین روی صحنۀ گل سوم اشتباه اول را طیبی مرتکب شد، جایی که در آن طیبی به جای آن که مثل یک مدافع مطمئن رو به حسین شنانی حرکت کند به شکلی آماتور به او پشت کرد، از شنانی دریبلی دوطرفه خورد و شوت شنانی که با واکنش ضعیف فروزان همراه شده بود، در ریباند و در زاویه ای بسته به بایرامی رسید که منجر به گل سوم سپیدرود شد. همچنین آنتونی استوکس هم چند موقعیت بسیار خوب گلزنی را از دست داد. به عنوان نمونه او که در دقیقۀ هفدهم از تلۀ آفساید رقیب عبور کرده بود، یک موقعیت تک به تک عالی را به بیرون زد. یا روی یک ضربۀ کرنر در دقیقۀ شصتم مسابقه در شرایطی که در تیر دوم سپیدرود کسی مراقب استوکس نبود، او بهترین بخت تراکتورسازی برای زدن گل دوم و مساوی را از کف داد. به هر حال آن چه مسلم است ایجاد تغییرات در ترکیب اصلی تراکتورسازی حق مسلّمِ سرمربی این تیم است، هر چند بسیار حیف خواهد بود که پیامدهای کنار گذاشتن محسن فروزان، برای این تیم پرطرفدار و دوست داشتنی حاشیه هایی ولو اندک ایجاد نماید.
آنتونی استوکس، مهاجم گلزن تراکتورسازی در کمند مدافعان سپیدرود
در مقابل سپیدرود که با مربی جدید خود چیزی برای از دست دادن نداشت با ارائۀ یک بازی انتحاری در نیمۀ اول و واکنشی در نیمۀ دوم سومین برد فصل خود را کسب کرد و به یک امتیازی نفت مسجدسلیمان رسید. در این میان جدای از نقش رهبری کاپیتان کهنه کار این تیم محمدرضا مهدوی که در پگاه گیلان نیز شاگرد نادر دست نشان بود، نمی توان از عملکرد درخشان مربع هجومی سپیدرود به سادگی گذشت. بدون شک مهرداد بایرامی که در گسترش فولاد مطرح شده بود و سابقۀ بازی در تراکتور را هم داشت، مرد اول این میدان بود. او در این مسابقه با 4 شوت به سمت دروازۀ رقیب بهترین آمار را در میان بازیکنان میدان داشت. از این 4 شوتِ بایرامی 3 شوت به شکل تحسین برانگیزی در چارچوب بودند؛ در این بین اوضاع زمانی جالب می شود که بدانیم تعداد ضربات در چارچوب بایرامی با تعداد ضربات در چارچوب تیم سابقش برابر بود چرا که در طولِ تمامِ مدتِ مسابقه، بازیکنان تراکتورسازی تنها سه شوت به سمت چارچوب سپیدرود زدند! پس از بایرامی باید از عملکرد بسیار خوب هافبک هجومی 29 سالۀ بومی و قدیمی سپیدرود یعنی میثم فردوسی یاد کنیم. فردوسی هم دو ضربه به سمت دروازۀ حریف داشت و از این دو ضربه یک ضربه در چارچوب قرار گرفت که همان بدل به سوپرگل دوم سپیدرود شد.
محمد بلبلی پدیدۀ جوان، جدید و تکنیکی این روزهای سپیدرود و فوتبال ایران که با حرکات تکنیکی خود بارها بازیکنان تراکتورسازی را مجبور به خطا کرد
علاوه بر بایرامی و فردوسی، باید عملکرد دو وینگر شمالی و جنوبی سپیدرود را نیز به طور ویژه ستود. حسین شنانی وینگر آبادانی و 25 سالۀ ارتش سرخ گیلان در این دیدار تولدی دوباره داشت. او که چهار سال قبل به همراه فولاد نوین خوزستان به لیگ برتر صعود کرده بود، منتهای مراتب به دلیل قوانین نتوانسته بود با این تیم در لیگ برتر شرکت کند، مجبور شد به بازی در لیگ یک ادامه دهد. او که دو سال و نیم عضو ملوان بندرانزلی و یک نیم فصل نیز عضو مس رفسنجان بود و با پیراهن ملوان سابقۀ گلزنی به همین سپیدرود در لیگ دست اول آزادگان را نیز داشت، در لیگ امسال توسط علی کریمی کشف شد و به سپیدرود پیوست، هر چند به دلیل مصدومیت تا نیم فصل دوم نتوانست در سپیدرود خودی نشان دهد. این بازیکن آبادانی در نخستین بازی نیم فصل دوم سپیدرود و در جریان تساوی 2-2 این تیم برابر سایپا دبل کرد و نشان داد حرف های زیادی برای گفتن دارد. او در برابر تراکتورسازی هم خوش درخشید؛ به عنوان نمونه در اواخر نیمۀ اول بازی با تراکتور با یک ضربۀ والی بسیار زیبا دروازۀ تراکتورسازان را تهدید کرد که با عکس العمل خوب محسن فروزان آن توپ راهی کرنر شد. در نیمۀ دوم هم روی یک ضدحمله محمد طیبی را با یک دریبل دوطرفۀ تماشایی به زیبایی از پیش رو برداشت و زمینه ساز گل سوم تیمش شد. همچنین محمد بلبلی وینگر چپ جوان و 21 سالۀ سپیدرود نیز در بازی با تراکتورسازی خوش درخشید. او برای نخستین بار در دیدار ماه قبلِ ارتش سرخ گیلان در برابر ارتش سرخ تهران مطرح شد؛ جایی که بلبلی به عنوان بازیکن جانشین در نیمۀ دوم به میدان رفت و با عملکردی مثال زدنی دفاع مستحکم و باتجربۀ پرسپولیس را کاملاً غافلگیر کرد. از همان زمان مشخص بود که از این بازیکن سابق جوانان سایپا بیشتر خواهیم شنید. در جمعه ای که گذشت این بازیکن مازنی گل دوم سپیدرود که توسط فردوسی به ثمر رسید را برای تیمش ساخت و هر زمان که اراده کرد، توانست دفاع تراکتور را به هم بریزد و روی ضدحملات هم به عنوان اسلحه ای مرگبار برای دست نشان و تیمش عمل کند. سبک بازی بلبلی از لحاظ فنی، فیزیکی و تکنیکی، شباهت عجیبی به همپست ملیپوش و لژیونر خود علی قلی زاده دارد؛ نکته ای که نوید می دهد که او بتواند با اجتناب از حواشی و تمرکز روی فوتبالش همچون قلی زاده هم به تیم ملی برسد و هم حتی راه خود را به فراسوی مرزهای ایران باز کند.
نادر دست نشان یا همان نادر امپراتور
در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که نادر دست نشان با برد سپیدرود در برابر تراکتورسازی به نوعی یاد و خاطرۀ لیگ هفتم را هم برای هواداران فوتبال در شهر رشت زنده کرد. در فصل 1387-1386 دست نشان که از میانه های فصل هدایت پگاه گیلان (استقلال رشت سابق و داماش کنونی) را بر عهده گرفته بود، با نتایج شگفت انگیزی همچون برد 0-1 برابر پرسپولیسِ قطبی (که قهرمان آن فصل شد) در رشت و 1-4 مقابل استقلالِ کریمی در تهران، نه تنها تیم بحران زده اش را به شکلی معجره آسا در لیگ برتر نگه داشت، بلکه در همان سال با غلبه بر سپاهان به دیدار پایانی جام حذفی نیز رسید. هر چند در دیدار فینال به رغم برد در بازی رفت، در بازی برگشت به استقلالی که امیر قلعه نویی را سکان دار خود می دید باخت و نایب قهرمان شد. در آن فصل طرفداران فوتبال شهر رشت به دست نشان لقب نادر امپراتور را داده بودند و او به محبوبیتی عجیب و شگرف در این شهر رسیده بود. حال باید تا پایان این 5 بازی باقیمانده و اتمام لیگ صبر کرد و دید که آیا دژاوو یا آشناپنداریِ نجاتِ اعجازآمیز با دست نشان در شهر رشت، این بار با سپیدرود هم تکرار می شود یا خیر؟! آن چه که مسلم است این است که سپیدرود علاوه بر حس آشناپنداریِ نجات از سقوط با دست نشان، به حمایت مدیریت باشگاه و البته مدیران استانی نیز نیاز دارد.
پسران باران - ارتش سرخ گیلان